شمارهٔ ۱۰۲۲
تا هست به عشق تو توانم
تا هست مرا رمق ز جانم
دست از غم تو چگونه دارم
ای مونس و راحت روانم
جانست مرا رخت خدا را
صبر از تو بگو که چون توانم
از درد شب فراق باری
چون چشم خوش تو ناتوانم
زین بیش به هجر خود نگارا
از دیده مدار خون روانم
در حسرت سرو قامت تو
چون آب روان به سر دوانم
از درد فراق آن پریرخ
هر شب به فلک رسد فغانم
ای یاد تو مونس دل و جان
ای نام خوش تو بر زبانم
گر عهد شکستهای و پیمان
در عهد غم تو من همانم
بسیار ستم مکن وگرنی
زاری به فلک ز غم رسانم
هر جور و جفا که بر من آید
من ره به دری دگر ندانم
بنواز مرا به وصل جانا
جز لطف تو کیست در جهانم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا هست به عشق تو توانم
تا هست مرا رمق ز جانم
هوش مصنوعی: تا زمانی که به عشق تو زندگی میکنم، قدرت دارم و تا زمانی که روح و جانم بر جاست، ادامه خواهم داد.
دست از غم تو چگونه دارم
ای مونس و راحت روانم
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از غم تو دست بردارم، ای همدم و آرامش روح من؟
جانست مرا رخت خدا را
صبر از تو بگو که چون توانم
هوش مصنوعی: میدانم که تو قدرت زیادی داری و میتوانی سختیها را تحمل کنی، اما از تو میپرسم چگونه میتوانم این صبر را در خودم پیدا کنم؟
از درد شب فراق باری
چون چشم خوش تو ناتوانم
هوش مصنوعی: در شب جدایی از تو، به قدری غمگین و بیتابم که توانایی تحمل این درد را ندارم.
زین بیش به هجر خود نگارا
از دیده مدار خون روانم
هوش مصنوعی: عزیزم، دیگر بیش از این به یاد تو نباید اشک بریزم و از چشمانم خون دل جاری کنم.
در حسرت سرو قامت تو
چون آب روان به سر دوانم
هوش مصنوعی: من همچون آب روان در حسرت زیبایی و قامت تو به سر میروم.
از درد فراق آن پریرخ
هر شب به فلک رسد فغانم
هوش مصنوعی: به خاطر دوری آن معشوق زیبا هر شب صدای نالهام به آسمان میرسد.
ای یاد تو مونس دل و جان
ای نام خوش تو بر زبانم
هوش مصنوعی: ای یاد تو همدم دل و جانم، ای نام زیبای تو روی زبانم.
گر عهد شکستهای و پیمان
در عهد غم تو من همانم
هوش مصنوعی: اگرچه به عهد و پیمانت وفا نکردهای و در زمان سختیها کنار من نبودی، من هنوز همان فردی هستم که بودم.
بسیار ستم مکن وگرنی
زاری به فلک ز غم رسانم
هوش مصنوعی: بسیار ظلم نکن، و اگر ادامه دهی، من از غم به آسمان ناله و زاری میکنم.
هر جور و جفا که بر من آید
من ره به دری دگر ندانم
هوش مصنوعی: هر نوع ظلم و دردی که بر من بگذرد، نمیدانم چگونه به راهی دیگر بروم.
بنواز مرا به وصل جانا
جز لطف تو کیست در جهانم
هوش مصنوعی: مرا با مهربانی به آغوش محبوب برسان، زیرا در این دنیا غیر از لطف تو کسی وجود ندارد که به من آرامش بدهد.

جهان ملک خاتون