گنجور

شمارهٔ ۱۰۲۱

چو بلبل در هوای گلستانم
که باشم دایماً با دوستانم
اگر، نه عشق گل باشد زمانی
نبیند هیچکس در بوستانم
به عشق آن گل سیراب بینی
که با دستان چنین هم داستانم
دلم جز روی گل‌رویی نخواهد
قسم باشد به روح راستانم
به سرو قامتش گفتم وفا کن
جوابم داد و گفت از راستانم
به دستانم نمی‌آید به دست او
جهانگیرست حالی داستانم
نگارینا ز روی لطف باری
ز دست غم زمانی واستانم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو بلبل در هوای گلستانم
که باشم دایماً با دوستانم
هوش مصنوعی: مانند بلبل که در باغ گل آواز می‌خواند، من نیز همیشه در کنار دوستانم هستم.
اگر، نه عشق گل باشد زمانی
نبیند هیچکس در بوستانم
هوش مصنوعی: اگر عشق مانند گل نباشد، هیچ‌کس در باغ من آن را نخواهد دید.
به عشق آن گل سیراب بینی
که با دستان چنین هم داستانم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق آن گل، می‌توانی ببینی که چگونه با دستانم داستانی را می‌سازم.
دلم جز روی گل‌رویی نخواهد
قسم باشد به روح راستانم
هوش مصنوعی: دل من جز به زیبایی و لطافت یک گل، هیچ چیز دیگری را نخواهد. به روح پاک و راستینم قسم می‌خورم.
به سرو قامتش گفتم وفا کن
جوابم داد و گفت از راستانم
هوش مصنوعی: به قامت زیبا و باریکش گفتم وفا کن، او جواب داد و گفت که من از راستی و صداقت خود پرهیز نمی‌کنم.
به دستانم نمی‌آید به دست او
جهانگیرست حالی داستانم
هوش مصنوعی: من توانایی و قدرتی ندارم، اما او جهانی را به تسخیر درآورده است. حالا داستان من چیست!
نگارینا ز روی لطف باری
ز دست غم زمانی واستانم
هوش مصنوعی: ای محبوبم، به خاطر لطفی که به من داری، می‌خواهم از غم رها شوم و لحظه‌ای آرامش بیابم.