بخش ۹۷ - نامه ی شاه چین به بهک و پاسخ وی
بر آن بود سه ماه سالار چین
که رفته ست پیش بهک آتبین
یکی نامه فرمود نزد بهک
ز سر تا به پایان سخن بی نمک
که راز تو نزدیک من شده درست
که آن بدگهرآتبین پیش توست
اگر بنده ای تو به دل شاه را
چرا راه دادی تو بدخواه را
به صد چاره از دست فرزند من
از این لشکر و خویش و پیوند من
شد آواره از بیشه ی چین به کوه
پس از کوه پیش تو شد با گروه
کنون گر نخواهی که یابی گزند
مر آن بی بنان را یکایک ببند
نگهدار، تا من فرستم سپاه
بدان تا فرستی بدین بارگاه
وگر جز چنین رای دیگر کنی
همی آتش تیز بر سر کنی
فرستاده آمد به ماچین چو باد
برِ شاه شد، نامه پیشش نهاد
چو آگاه شد زآنچه در نامه بود
فراوان همی شاه چین را ستود
فرستاده را کرد خشنود نیز
به دیبا و دینار و هرگونه چیز
همان گه یکی پاسخ نامه کرد
که با دشمن شاه غم باد و درد
درست است نزدیک شاه این سخن
که این بنده از روزگار کهن
مر آن خانه را بوده ام دوستدار
ستایشگر فرّه شهریار
از ایرانیان گر رسیدی خبر
که دارند در کشور من گذر
نه خوش خوردمی من نه آسودمی
سر دشمن شاه بربودمی
فرستادمی پیش دارای چین
مرا نیز نامی بُدی در زمین
ولیکن چه سود است کان بدنژاد
شب تیره بگذشت از ایدر چو باد
سر هفته چون گشتم آگاه از این
سپاهی فرستادم از پس به کین
به دریا رسیدند بی برگ و ساز
چو کس را ندیدند گشتند باز
سپه را به کشتی درآورده بود
بُنه نیز با خویشتن برده بود
به سوی جزیره ی بسیلا رسید
به نزدیک طیهور، چون من شنید
اگر گردد آن شاه بر من درشت
که من دیده ام آتبین را درست
ندارم ز پادافره شاه درد
به من بر روا دارم او هرچه کرد
فرستاده شد، گفت با شاه چین
که شب رانده و برگذشت آتبین
نه آگاه بوده ست آن کاه دل
وز این نامه ی شاه گشت او خجل
بدو گفت دشمن چو بیچاره گشت
همان به که مرده، گر آواره گشت
بخش ۹۶ - گفتار اندر رسیدن شاه چین به خمدان و آرایش کردن شهر: کنون بازگردم به گفتار کوشبخش ۹۸ - لشکرکشی کوش برای محاصره ی سرزمین طیهور: سوی پیل دندان رسید آگهی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر آن بود سه ماه سالار چین
که رفته ست پیش بهک آتبین
هوش مصنوعی: سالار چین به مدت سه ماه در اندیشه بود که پیش از دیگران به کمالات و ویژگیهای برجستهاش برسد.
یکی نامه فرمود نزد بهک
ز سر تا به پایان سخن بی نمک
هوش مصنوعی: شخصی دستوری داد که نامهای را به بهک برسانند، از ابتدا تا انتهای آن پر از سخنان بیمزه و بیمعنی بود.
که راز تو نزدیک من شده درست
که آن بدگهرآتبین پیش توست
هوش مصنوعی: راز تو اکنون به من نزدیک شده است، درست است که آن شخص بدذات و آتشینمزاج در پیش تو قرار دارد.
اگر بنده ای تو به دل شاه را
چرا راه دادی تو بدخواه را
هوش مصنوعی: چرا وقتی بندهای در دل شاه داری، اجازه میدهی دشمنی وارد دل او شود؟
به صد چاره از دست فرزند من
از این لشکر و خویش و پیوند من
هوش مصنوعی: با وجود تمام تدبیرها و تلاشهایی که میکنم، نمیتوانم از وابستگیها و روابطی که با فرزندم دارم، رهایی یابم.
شد آواره از بیشه ی چین به کوه
پس از کوه پیش تو شد با گروه
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و علاقهام به تو، از جایی که آرامش داشتم دور شدم و به کوهها پناه بردم. اما پس از آن نیز همچنان به دنبال تو هستم و هیچ جا نتوانستم آرام بگیرم.
کنون گر نخواهی که یابی گزند
مر آن بی بنان را یکایک ببند
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی به کسی آسیب برسانی، باید مشکلات و چالشها را یکی یکی حل کنی.
نگهدار، تا من فرستم سپاه
بدان تا فرستی بدین بارگاه
هوش مصنوعی: نگهدار، من به زودی نیروهایی میفرستم تا تو بتوانی به این مکان بیایی.
وگر جز چنین رای دیگر کنی
همی آتش تیز بر سر کنی
هوش مصنوعی: اگر به جز این نظر فکر دیگری کنی، آتش تندی بر سرت خواهد افتاد.
فرستاده آمد به ماچین چو باد
برِ شاه شد، نامه پیشش نهاد
هوش مصنوعی: فرستادهای به سمت ما آمد و مانند باد به حضور شاه رسید و نامه را در پیش او گذاشت.
چو آگاه شد زآنچه در نامه بود
فراوان همی شاه چین را ستود
هوش مصنوعی: زمانی که شاه از محتوای نامه آگاه شد، بسیار شروع به ستایش و تمجید از شخصی که نامه را نوشته بود کرد.
فرستاده را کرد خشنود نیز
به دیبا و دینار و هرگونه چیز
هوش مصنوعی: پیامرسان را با لباس نرم و زیبا و پولهای فراوان و هدایای مختلف راضی کرد.
همان گه یکی پاسخ نامه کرد
که با دشمن شاه غم باد و درد
هوش مصنوعی: همان لحظه که یکی پاسخ نامهای را نوشت، گفت که برای شاه غم و درد با دشمنش وجود دارد.
درست است نزدیک شاه این سخن
که این بنده از روزگار کهن
هوش مصنوعی: این درست است که به حضوری که در کنار شاه دارم، این بنده از زمانهای قدیم سخن میگوید.
مر آن خانه را بوده ام دوستدار
ستایشگر فرّه شهریار
هوش مصنوعی: من به آن خانه که ستایشگر مقام و عظمت شهریار است، علاقهمند بودهام.
از ایرانیان گر رسیدی خبر
که دارند در کشور من گذر
هوش مصنوعی: اگر از ایرانیان خبری دارید که در سرزمین من گذر کردهاند، بفرمایید.
نه خوش خوردمی من نه آسودمی
سر دشمن شاه بربودمی
هوش مصنوعی: من نه از زندگی لذت بردم و نه آرامش داشتم، چون سرنوشت و قدرت دشمن، خواب و راحتیام را از من گرفته بود.
فرستادمی پیش دارای چین
مرا نیز نامی بُدی در زمین
هوش مصنوعی: من پیام را به شخص مهمی در چین فرستادم و همچنین نامی برای خودم در این دنیا داشتم.
ولیکن چه سود است کان بدنژاد
شب تیره بگذشت از ایدر چو باد
هوش مصنوعی: اما چه فایده دارد که شب تیرهای که ریشهاش در بدیهاست، مثل باد از اینجا گذر کند؟
سر هفته چون گشتم آگاه از این
سپاهی فرستادم از پس به کین
هوش مصنوعی: در ابتدای هفته، وقتی متوجه شدم که از این لشکر خبر دارم، نیروهایی برای انتقام فرستادم.
به دریا رسیدند بی برگ و ساز
چو کس را ندیدند گشتند باز
هوش مصنوعی: به دریا که رسیدند، بدون هیچ وسیله یا ابزاری، به علت عدم رؤیت کسی، دوباره برگشتند.
سپه را به کشتی درآورده بود
بُنه نیز با خویشتن برده بود
هوش مصنوعی: سردار سپاه را به کشتی برده بود و همچنین بُنِه (چادر یا خیمه) را نیز با خود به همراه داشت.
به سوی جزیره ی بسیلا رسید
به نزدیک طیهور، چون من شنید
هوش مصنوعی: به سمت جزیره بسیلا رفت و نزدیک طیهور که رسید، حرفهایی را که شنیدم یادآوری کرد.
اگر گردد آن شاه بر من درشت
که من دیده ام آتبین را درست
هوش مصنوعی: اگر آن شاه به من با خشونت برخورد کند، من بهخوبی آتش را دیدهام و میدانم که چگونه باید با آن برخورد کرد.
ندارم ز پادافره شاه درد
به من بر روا دارم او هرچه کرد
هوش مصنوعی: من از عذاب و سختیهایی که بر من وارد شده، چیزی ندارم و از طرف شاه هم چیزی نمیخواهم. او هر کاری که خواسته، انجام داده است.
فرستاده شد، گفت با شاه چین
که شب رانده و برگذشت آتبین
هوش مصنوعی: پیام آوری فرستاده شد و به شاه چین گفت که شب را سپری کرده و آتش را دوباره روشن کرده است.
نه آگاه بوده ست آن کاه دل
وز این نامه ی شاه گشت او خجل
هوش مصنوعی: آن دل کوچک از وجودش بیخبر بوده و به خاطر این نامهی پادشاه شرمنده شده است.
بدو گفت دشمن چو بیچاره گشت
همان به که مرده، گر آواره گشت
هوش مصنوعی: دشمن به او گفت وقتی بیچاره شدی، بهتر است مثل مردهای باشی که آواره شده است.