بخش ۶۳ - خواندن شاه چین کوش پیل دندان را به نزد خویش
بیا تا برآیی هم اکنون به تخت
چنانچون بود مرد فرخنده بخت
پدر شاه چین و برادر پدر
شهنشاه روی زمین سربسر
تو همچون دد و دام در مرغزار
خورش کرده همواره خون شکار
به پیش کسی کرده خود را بپای
که نپسندد از تو بدان سر، خدای
که آن بدگهر، شاه را دشمن است
نژاد و نیای وی آهرمن است
که جمشید را داد یزدان جهان
روان کرد فرمان او برمهان
همی داشتش سالیانی هزار
نه مرگ و نه درداندر آن روزگار
شد اندر دل خویشتن بدگمان
که من دور کردم ز مردم غمان
به گیتی چو من دور کردم، که کرد
غم و رنج و سختی بد و مرگ و درد
چو از خویشتن دید کار خدای
سر تخت او اندر آمد ز پای
به دست شهنشه گرفتار شد
تن پر گناهش نگونسار شد
چنان تنگ روزی شدندش نژاد
که یزدانشان پوشش افزون نداد
پراگنده گشتند گرد جهان
همه ساله در کوه و بیشه نهان
ز فرّ تو چون مر تو را یافتند
به رزم شهنشاه بشتافتند
ببینی چو آیی برون از میان
دگر هفته بازار ایرانیان
همان به که خود شهریاری کنی
کجا با گهنکار یاری کنی
همان به که در خانه ی زرنگار
نشینی، نه در بیشه و کوهسار
همان به که با باده و بوی خَوش
خرامان به باغ اندر آیی و کش
به زیر پیت نرگس و یاسمین
فراز سرت شاخ شمشاد چین
به پیش اندرون ریدکان سرای
ز پس رود و رامشگر خوش سرای
چپ و راست خوبان آراسته
سراپای پر نور و پر خواسته
خردمند بر تخت نگزید سنگ
همان آشتی به پسندد ز جنگ
همانا تو را با پدر جنگ نیست
میان تو و شاه فرسنگ نیست
بیا تا ببینی تو فردا ز بخت
سپاه و بزرگی و شاهی و تخت
چه باشی میان گناهی گروه
گهی سوی بیشه گهی سوی کوه
سخنهای به مرد بشنید کوش
برآمد دل مهربانش بجوش
سخن چون بود چرب و شیرین و گرم
دل سنگ خارا کند مومِ نرم
سخن چون به نرمی فزون آورند
ز سوراخ ماران برون آورند
چنین آمد از موبد هوشیار
به چربی برآید ز سوراخ، مار
بخش ۶۲ - آگاه شدن کوش پیل دندان از نسب خویش: ز گفتار او گشت به مردشادبخش ۶۴ - پاسخ کوش درباره ی پیوستن به شاه چین: سخنهای شیرین و امید بخت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا تا برآیی هم اکنون به تخت
چنانچون بود مرد فرخنده بخت
هوش مصنوعی: بیا تا هماکنون بر روی تخت بنشینی مانند کسی که خوششانس و خوشاقبال است.
پدر شاه چین و برادر پدر
شهنشاه روی زمین سربسر
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که پدر و برادر پدر شهنشاه هر دو در یک سطح از قدرت و مقام قرار دارند، به طوری که به مانند پادشاهی در چین بر روی زمین به حساب میآیند و اهمیت ویژهای دارند.
تو همچون دد و دام در مرغزار
خورش کرده همواره خون شکار
هوش مصنوعی: تو مانند حیوانات وحشی در مرتع، همیشه خون طعمهات را مینوشی.
به پیش کسی کرده خود را بپای
که نپسندد از تو بدان سر، خدای
هوش مصنوعی: به کسی نزدیک شو که از رفتار و شخصیت تو خوشنود باشد و از تو راضی باشد، نه کسی که تو را نپسندد و به خاطر خداوند به تو بیتوجهی کند.
که آن بدگهر، شاه را دشمن است
نژاد و نیای وی آهرمن است
هوش مصنوعی: کسی که دارای خوی ناپسند است، دشمن شاه است و نیا و اصل و نسل او از آهرمن یعنی شر و سیاهی است.
که جمشید را داد یزدان جهان
روان کرد فرمان او برمهان
هوش مصنوعی: جمشید که مورد لطف و توجه خدایی است، به فرمان او بر فراز سرزمینها و بر موجودات سلطنت و حکمرانی کرد.
همی داشتش سالیانی هزار
نه مرگ و نه درداندر آن روزگار
هوش مصنوعی: او هزار سال بدون مرگ و بیماری زندگی میکرد و در آن زمان، هیچ درد و رنجی نداشت.
شد اندر دل خویشتن بدگمان
که من دور کردم ز مردم غمان
هوش مصنوعی: در دل خود نگرانی و تردید پیدا کردم که آیا به خاطر مسائل خود، از دیگران فاصله گرفتهام و آنها را از خود دور کردهام.
به گیتی چو من دور کردم، که کرد
غم و رنج و سختی بد و مرگ و درد
هوش مصنوعی: در دنیا کسی را مانند من نمیبینی که به دوری و فاصله از غم، رنج، سختی، مرگ و درد بگریزد.
چو از خویشتن دید کار خدای
سر تخت او اندر آمد ز پای
هوش مصنوعی: وقتی انسان به حقیقت خود پی میبرد و از کارهای خداوند آگاه میشود، به جلوهای از او نزدیک میشود.
به دست شهنشه گرفتار شد
تن پر گناهش نگونسار شد
هوش مصنوعی: تن انسان گناهکار به دست فرمانروای بزرگ گرفتار شد و به همین دلیل، حال و روزش دچار افول و پریشانی گشت.
چنان تنگ روزی شدندش نژاد
که یزدانشان پوشش افزون نداد
هوش مصنوعی: آنها به قدری در تنگنا قرار گرفتند که خداوند دیگر چیزی برای پوشاندن و حمایت از آنها نیافزود.
پراگنده گشتند گرد جهان
همه ساله در کوه و بیشه نهان
هوش مصنوعی: همه ساله، موجودات و جانوران در کوهها و جنگلها پراکنده میشوند و پنهان میگردند.
ز فرّ تو چون مر تو را یافتند
به رزم شهنشاه بشتافتند
هوش مصنوعی: وقتی که دشمنان به قدرت و شکوه تو پی بردند، به سراغ تو آمدند و برای نبرد با تو آماده شدند.
ببینی چو آیی برون از میان
دگر هفته بازار ایرانیان
هوش مصنوعی: وقتی که تو از میان دیگران بیرون بیایی و به بازار ایرانیان وارد شوی، توجه همه جلب تو خواهد شد.
همان به که خود شهریاری کنی
کجا با گهنکار یاری کنی
هوش مصنوعی: بهتر است که خودت در جایگاه قدرت باشی تا اینکه بخواهی با کسانی که کارهای ناپسند انجام میدهند، همکاری کنی.
همان به که در خانه ی زرنگار
نشینی، نه در بیشه و کوهسار
هوش مصنوعی: بهتر است که در جایی مطمئن و با آرامش زندگی کنی، تا اینکه در جنگل و کوهستان به سر ببری.
همان به که با باده و بوی خَوش
خرامان به باغ اندر آیی و کش
هوش مصنوعی: بهتر است که با نوشیدنی و عطر خوش، آرام و با وقار وارد باغ شوی و لذت ببری.
به زیر پیت نرگس و یاسمین
فراز سرت شاخ شمشاد چین
هوش مصنوعی: زیر پای تو گلهای نرگس و یاسمین روییده و بالای سر تو شاخههای شمشاد در حال رشد است.
به پیش اندرون ریدکان سرای
ز پس رود و رامشگر خوش سرای
هوش مصنوعی: به جلو برمیگردد، جایی که چیزهای شگفتانگیز در انتظار هستند و هنرمندان خوشذوق نیز آنجا به شادی و نواختن مشغولند.
چپ و راست خوبان آراسته
سراپای پر نور و پر خواسته
هوش مصنوعی: در اطراف، نیکان با زیبایی و نور فراوان خود را در آراستگی نشان دادهاند و پر از آرزوهای درخشان هستند.
خردمند بر تخت نگزید سنگ
همان آشتی به پسندد ز جنگ
هوش مصنوعی: خردمند بر تخت نشسته، از سنگ و سختی دوری میکند و به جای جنگ، صلح و سازش را انتخاب میکند.
همانا تو را با پدر جنگ نیست
میان تو و شاه فرسنگ نیست
هوش مصنوعی: تو با پدرت نباید درگیر شوی، چرا که فاصلهای بین تو و پادشاه وجود ندارد.
بیا تا ببینی تو فردا ز بخت
سپاه و بزرگی و شاهی و تخت
هوش مصنوعی: بیا تا فردا را ببینی که سرنوشت چگونه سپاهیان، بزرگی، سلطنت و تخت را به نمایش میگذارد.
چه باشی میان گناهی گروه
گهی سوی بیشه گهی سوی کوه
هوش مصنوعی: شما ممکن است در میان گناه و اشتباهات قرار بگیرید، گاهی به سمت جنگل و گاهی به سمت کوه میروید.
سخنهای به مرد بشنید کوش
برآمد دل مهربانش بجوش
هوش مصنوعی: گفتارهای یک مرد را بشنو و سعی کن، زیرا دل مهربان او به حرکت درآمده است.
سخن چون بود چرب و شیرین و گرم
دل سنگ خارا کند مومِ نرم
هوش مصنوعی: اگر گفتار انسان نرم و دلنشین باشد، میتواند قلبهای سخت را نرم کند و آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
سخن چون به نرمی فزون آورند
ز سوراخ ماران برون آورند
هوش مصنوعی: وقتی که مردم با ملایمت و نرمی با یکدیگر صحبت کنند، میتوانند از دشواریها و موانع به سادگی عبور کنند.
چنین آمد از موبد هوشیار
به چربی برآید ز سوراخ، مار
هوش مصنوعی: آدم هوشیار و دانا به خوبی میداند که در هر وضعیتی ممکن است خطراتی وجود داشته باشد. اگرچه ممکن است از دیدگاه ظاهری چیزی بیخطر به نظر برسد، اما همیشه باید مراقب نشانهها و علائم خطر بود. اگرچه ناپاکی و خطر ممکن است از راههای غیرمنتظره به ما نزدیک شود، اما آگاهی و هوشیاری میتواند ما را از آن دور نگهدارد.