بخش ۵۱ - آگاه شدن آتبین از آمدن لشکر
وز آن سوی رود از پس کارزار
فرستاده بود آتبین ده سوار
نشانده همه بر درخت بلند
که ناگه ز دشمن نیاید گزند
یکایک چو دیدند ناگه سپاه
سوی آتبین بر گرفتند راه
که روی هوا سرخ و زرد و بنفش
ز تابیدن رنگهای درفش
هوا سربسر بود نالد همی
زمین از گرانی بنالد همی
همانا که خود شاه چین آمده ست
کجا چین و ماچین به کین آمده ست
بیاراست پس آتبین با گروه
فرستاد یکسر بنه سوی کوه
لب رود بگرفت و راه سپاه
کشیدند دیده همه سوی راه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وز آن سوی رود از پس کارزار
فرستاده بود آتبین ده سوار
هوش مصنوعی: از طرف دیگر رودخانه، پس از نبرد، فردی به نام آتبین را با ده سوار فرستاده بود.
نشانده همه بر درخت بلند
که ناگه ز دشمن نیاید گزند
هوش مصنوعی: همه را بر درخت بلندی نشسته، که ناگهان از دشمن مشکلی پیش نیاید.
یکایک چو دیدند ناگه سپاه
سوی آتبین بر گرفتند راه
هوش مصنوعی: هر کس که ناگهان سپاه را دید، به سمت آتشبان (آتشسوزی) راهی شد.
که روی هوا سرخ و زرد و بنفش
ز تابیدن رنگهای درفش
هوش مصنوعی: چهرهای که در آسمان به رنگهای قرمز، زرد و بنفش درخشان است، ناشی از تابش رنگهای پرچم است.
هوا سربسر بود نالد همی
زمین از گرانی بنالد همی
هوش مصنوعی: آسمان به شدت داغ است و زمین هم از شدت گرما شکایت میکند.
همانا که خود شاه چین آمده ست
کجا چین و ماچین به کین آمده ست
هوش مصنوعی: در واقع، شاه چین به اینجا آمده است، در حالی که چین و ماچین به خاطر انتقام به اینجا رسیدهاند.
بیاراست پس آتبین با گروه
فرستاد یکسر بنه سوی کوه
هوش مصنوعی: پس آتش را آماده کرد و گروهی را فرستاد تا همه چیز را به سوی کوه ببرند.
لب رود بگرفت و راه سپاه
کشیدند دیده همه سوی راه
هوش مصنوعی: در کناره رود، عبور سپاه را مسدود کردند و همه نگاهها به سمت مسیر معطوف شد.