بخش ۴۳ - شبیخون کردن کوش پیل دندان در شب تیره
سپه را بدو داد هنگام خواب
به رفتن گرفتند گردان شتاب
چو یک نیمه از شب گذر، کوش
بزد نای رویین، برآمد خروش
دلیران به شمیر بردند دست
ز خواب گران چینیان نیمه مست
یکی بر ره بیشه آورد تگ
یکی را ز سستی نجنبید رگ
یکی راست ناکرده بر تن قبای
رسید اندر او نیزه ی جانگزای
یکی نانشسته به اسب نبرد
همی تیغ برّان به تن باز خورد
شبی بود با هول و با گیر و دار
نشد هیچ نرم آتش کارزار
چو شد روز سالار چین بنگرید
همه دشت پر کشته و خسته دید
بترسید و یکسر سپه را نیافت
بشد بر پی اش کوش و اندر شتافت
به لشکرگه چینیان بازگشت
سپاهش از آن ساز با ساز گشت
همه خواسته بر گرفت و بداد
بر او آتبین آفرین کرد یاد
یکایک ببوسید رویش به مهر
هنر گفت بهتر یلان را ز چهر
بدادش بسی جامه و سیم و زر
هم اسب و ستام و کلاه و کمر
بدان مایه لشکرش سالار کرد
ز ساز آن سپه را بی آزار کرد
همان روز آن جا بُنه برنهاد
همی رفت در بیشه مانند باد
چو ببرید از آن بیشه دو روز راه
به شادی فرود آمد او با سپاه
تنی چند از این مردم پیش بین
فرستادشان بر درخت آتبین
بدان تا گر آید ز دشمن سپاه
ببینند، آگاهی آرند به شاه
بخش ۴۲ - نواختن آتبین کوش پیل دندان را: فرستاد و مرکوش را پیش خواندبخش ۴۴ - خشم گرفتن شاه چین بر سپاه: وز آن روی چون لشکر آمد به چین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سپه را بدو داد هنگام خواب
به رفتن گرفتند گردان شتاب
هوش مصنوعی: در هنگام خواب به سپاه دستور دادند و آنها با سرعت به حرکت درآمدند.
چو یک نیمه از شب گذر، کوش
بزد نای رویین، برآمد خروش
هوش مصنوعی: وقتی که نیمه شب به پایان میرسد، نایی به صدا درمیآید و صدای بلندی بلند میشود.
دلیران به شمیر بردند دست
ز خواب گران چینیان نیمه مست
هوش مصنوعی: دلیران با شجاعت از خواب عمیق بیدار شدند و به سوی دشمنان رفتند در حالی که چینیها به حالت مستی نیمهخمار بودند.
یکی بر ره بیشه آورد تگ
یکی را ز سستی نجنبید رگ
هوش مصنوعی: یک نفر در مسیر جنگل نیزهای آورد، اما یک نفر دیگر به خاطر کمبود انرژی و قدرت، نتوانست تکانی بخورد.
یکی راست ناکرده بر تن قبای
رسید اندر او نیزه ی جانگزای
هوش مصنوعی: کسی که به حقیقت نرسیده، مانند فردی است که بر تن خود لباس خوش-دوختی دارد، اما در درونش نیزهای وجود دارد که میتواند به او آسیب برساند.
یکی نانشسته به اسب نبرد
همی تیغ برّان به تن باز خورد
هوش مصنوعی: کسی که با نان و آب سر نکرده است، در میدان جنگ سوار بر اسب میشود و شمشیر برندهاش را بر تن خود فرود میآورد.
شبی بود با هول و با گیر و دار
نشد هیچ نرم آتش کارزار
هوش مصنوعی: شبی پر از نگرانی و آشفتگی بود و در این شرایط، آتش جنگ به هیچ وجه آرام نشد.
چو شد روز سالار چین بنگرید
همه دشت پر کشته و خسته دید
هوش مصنوعی: وقتی روز جنگ با سالار چین فرارسید، مشاهده کرد که تمام دشت پر از کشتهها و افرادی خسته و بیحال است.
بترسید و یکسر سپه را نیافت
بشد بر پی اش کوش و اندر شتافت
هوش مصنوعی: در اینجا به افرادی هشدار داده میشود که از خطر بترسند و از سپاه دشمن دوری کنند. باید به دنبال راهی برای فرار باشند و به سرعت اقدام کنند تا از آسیب در امان بمانند.
به لشکرگه چینیان بازگشت
سپاهش از آن ساز با ساز گشت
هوش مصنوعی: سربازان چین به محل استقرار خود برگشتند و با هم هماهنگ و سازگار شدند.
همه خواسته بر گرفت و بداد
بر او آتبین آفرین کرد یاد
هوش مصنوعی: همه آرزوها را برآورده کرد و به او هدیهای داد که آتش را نیز به یاد آورد.
یکایک ببوسید رویش به مهر
هنر گفت بهتر یلان را ز چهر
هوش مصنوعی: هر یک از آنها را با مهربانی ببوسید، زیرا هنر به من آموخت که چهرههای دلیران را میتوان بهتر از زیباییهای ظاهری ارزیابی کرد.
بدادش بسی جامه و سیم و زر
هم اسب و ستام و کلاه و کمر
هوش مصنوعی: او برایش لباسهای زیادی، طلا و نقره، همچنین اسب، زین، کلاه و کمربند فراهم کرد.
بدان مایه لشکرش سالار کرد
ز ساز آن سپه را بی آزار کرد
هوش مصنوعی: بدان که با کمک و پشتیبانی او، فرمانده لشکرش را به آرامی و بدون هیچ آسیبزنی به موقعیت خود رساند.
همان روز آن جا بُنه برنهاد
همی رفت در بیشه مانند باد
هوش مصنوعی: در همان روز، او در آن مکان ماند و به سرعت به سوی جنگل رفت، انگار که باد میوزد.
چو ببرید از آن بیشه دو روز راه
به شادی فرود آمد او با سپاه
هوش مصنوعی: وقتی که از آن جنگل عبور کردند، پس از دو روز راه، او با سربازانش با شادی به پایین آمد.
تنی چند از این مردم پیش بین
فرستادشان بر درخت آتبین
هوش مصنوعی: گروهی از مردم را به سوی درخت آتشین فرستادند تا وضعیت آن را بررسی کنند.
بدان تا گر آید ز دشمن سپاه
ببینند، آگاهی آرند به شاه
هوش مصنوعی: بدان که اگر دشمن سپاهی به کشور بیاورد، این خبر به شاه خواهد رسید.