بخش ۳۳۸ - جنگ تن به تن منوچهر و کوش و پیروزی منوچهر
چو روز مصاف آمد و گاه جنگ
به او بازخورد آن دلاور نهنگ
بدانست کآن کوش گردنکش است
که در حمله مانندهٔ آتش است
منوچهر را نیز بشناخت کوش
که زرّینه بودش همه ساز و کوش
برآویختند آن دو جنگی به هم
چو شیر ژیان و چو پیل دژم
گهی نیزه و گاه خنجر زدند
یکی بر سر و گاه بر بر زدند
ز شاهان رنجور بگسست دَم
وز اسبان جنگی بپالود نم
کشیدند از آن پس سوی گُرز دست
ز زخم گران هر دو گشتند مست
برآورد گُرز گران کوش گو
بزد بر سر و مغفر شاه نو
سلیحش گران بود و رنجور شد
چو کوش از برش اندکی دور شد
بغرّید چون تندر اندر بهار
بزد بر سرش گُرزهٔ گاوسار
از اسب اندر افتاد کوش سترگ
بجست از برش همچو پوینده گرگ
.........................................
.........................................
بخش ۳۳۷ - گفتگوی منوچهر با قارن دربارهٔ کوش: چنین بود تا قارن تیزچنگبخش ۳۳۹ - کشته شدن سلم: بدان سان دوان سوی لشکر شتافت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو روز مصاف آمد و گاه جنگ
به او بازخورد آن دلاور نهنگ
هوش مصنوعی: زمانی که روز مبارزه فرارسید و زمان جنگ نزدیک شد، آن دلاور مانند نهنگی به میدان بازگشت.
بدانست کآن کوش گردنکش است
که در حمله مانندهٔ آتش است
هوش مصنوعی: بدان که آن کسی که با ناز و غرور راه میرود، در مواقع بحران و درگیری مانند آتش پرشور و درخشان عمل میکند.
منوچهر را نیز بشناخت کوش
که زرّینه بودش همه ساز و کوش
هوش مصنوعی: منوچهر را شناخت، زیرا که او در همه چیز همکاری و تلاشش به طلا میماند.
برآویختند آن دو جنگی به هم
چو شیر ژیان و چو پیل دژم
هوش مصنوعی: به هم درگیر شدند و جنگی را آغاز کردند، همچون شیر نر و فیل خشمگین.
گهی نیزه و گاه خنجر زدند
یکی بر سر و گاه بر بر زدند
هوش مصنوعی: گاهی به جای نیزه، خنجر استفاده میکردند و بعضی وقتها به سر ضربه میزدند و گاه بر بدن حمله میکردند.
ز شاهان رنجور بگسست دَم
وز اسبان جنگی بپالود نم
هوش مصنوعی: از شاهان بیمار و رنجوری جدا شدم و از خون و عرق اسبان جنگی پاک شدم.
کشیدند از آن پس سوی گُرز دست
ز زخم گران هر دو گشتند مست
هوش مصنوعی: پس از آن، با دست به چماق گرفتند و از دردهای عمیق رنج میبردند، هر دو به حالت مستی رسیدند.
برآورد گُرز گران کوش گو
بزد بر سر و مغفر شاه نو
هوش مصنوعی: شما باید سلاح سنگین خود را آماده کنید و به طور مستقیم به هدف ضربه بزنید، حتی اگر این هدف تاج و تخت پادشاه باشد.
سلیحش گران بود و رنجور شد
چو کوش از برش اندکی دور شد
هوش مصنوعی: سلاح او سنگین و طاقتفرسا بود و زمانی که کمی از او دور شد، خسته و ضعیف گشت.
بغرّید چون تندر اندر بهار
بزد بر سرش گُرزهٔ گاوسار
هوش مصنوعی: چون بهار فرا رسد، نعرهای مانند آذرخش به گوش میرسد که بر سر گرازهای وحشی و سرکش میزند.
از اسب اندر افتاد کوش سترگ
بجست از برش همچو پوینده گرگ
هوش مصنوعی: او با تمام قدرت از اسب افتاد و به سرعت از روی او پرید، مانند گرگی که به دنبال شکار خود میدود.
.........................................
.........................................
هوش مصنوعی: بله، حتما! این بیت به نوعی بیانگر احساسات و موضوعاتی عمیق است. در واقع، شاعر از نوعی حالات یا تجربههای خاص صحبت میکند که به آن پرداخته و ممکن است به جدایی، عشق یا زیباییهای زندگی اشاره کند. این ابراز احساسات میتواند در زندگی روزمره ما نیز بازتاب داشته باشد و عواطف انسانی را به تصویر بکشد.

ایرانشان