بخش ۳۲۸ - پذیرفتن کوش پینشهاد تور و سلم را
چو نزدیک کوش آمد آن تیزکوش
برآن نامه بر کوش بنهاد هوش
چو گفتار آن هر دو خسرو شنید
ز شادی تو گفتی دلش برپرید
فرستاده را شادمان پیش خواند
در آن نامور پیشگاهش نشاند
بپرسید از آن نامداران نخست
که هستند شادان دل و تندرست
فرستاده گفت ای جهانگیر شاه
درستند هر دو تو را نیکخواه
به پیغام بگشاد ازآن پس زبان
همی گفت با شاه ازآن ترجمان
ز شادی رخان ارغوان رنگ کرد
به بگماز و جام می آهنگ کرد
سرایی نو آیین بپرداختند
فرستاده را جایگه ساختند
همی بود یک هفته با رود و می
به کام فرستاده ی نیک پی
به هشتم نویسنده را پیش خواند
به کرسی زر پیکرش برنشاند
بخوبی یکی پاسخ نامه کرد
همه مردمی بر سر خامه کرد
که همداستانم به گفتارتان
نجویم دگر رنج و آزارتان
اگر با فریدون بود داوری
به گنج و به لشکر دهم یاوری
ندارم دریغ از شما اسب و ساز
نه مردان گردنکش کینه ساز
چو خواهید کآرام گیرد دلم
بهانه ز روی زمین بگسلم
به پیش فرستاده ی من نخست
.................................
که چون گردد این پادشاهی به کام
نسازید در پیش من پای دام
جهان را بدان سان که گفتید نیز
ببخشید و از ما نخواهید چیز
نوشته به مشک این سخنها که هست
گوا کرده بر خویشتن خط دست
چو این کرده باشید ایزد گواست
که جان و تن و گنج پیش شماست
فرستاده ای کرد با او برون
سخنگوی و داننده و پُرفسون
مرآن هر دو پوینده را چیز داد
درم داد و دینارشان نیز داد
شتابان بر سلم و تور آمدند
بنزدیک راهی برون آمدند
بخش ۳۲۷ - نامه فرستادن تور و سلم بنزد کوش و پینشهاد بخش کردن زمین بین کوش و تور و سلم: پسندیده آمد سخنهای توربخش ۳۲۹ - سوگند خوردن تور و سلم و کوش، و مبادله ی اسیران: فرستاده ی تور شد پیش تخت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو نزدیک کوش آمد آن تیزکوش
برآن نامه بر کوش بنهاد هوش
هوش مصنوعی: وقتی آن سریعفهم به نزدیک کوش رسید، بر آن نامهبر، تمرکز و تلاشی انجام داد.
چو گفتار آن هر دو خسرو شنید
ز شادی تو گفتی دلش برپرید
هوش مصنوعی: وقتی آن دو پادشاه صحبت کردند، از خوشحالی به نظر میرسید که دلش شاد شد و به پرواز درآمد.
فرستاده را شادمان پیش خواند
در آن نامور پیشگاهش نشاند
هوش مصنوعی: او پیامآور را با خوشحالی نزد خود فراخواند و در پیشگاه نامیاش نشاند.
بپرسید از آن نامداران نخست
که هستند شادان دل و تندرست
هوش مصنوعی: از پیشگامان و نامآوران بپرسید که چه کسانی هستند که دل شاد و سالم دارند.
فرستاده گفت ای جهانگیر شاه
درستند هر دو تو را نیکخواه
هوش مصنوعی: پیامبر فرستاده گفت: ای شاه که در جهان شناخته شدهای، هر دو طرف به نفع تو عمل میکنند و خیرخواه تو هستند.
به پیغام بگشاد ازآن پس زبان
همی گفت با شاه ازآن ترجمان
هوش مصنوعی: بعد از آن که به او پیغام دادند، زبانش باز شد و با شاه به گفتگو پرداخت و ترجمه کرد.
ز شادی رخان ارغوان رنگ کرد
به بگماز و جام می آهنگ کرد
هوش مصنوعی: صورت زیبای او به رنگ گل ارغوانی در آمده و با نوشیدن شراب، حالتی شاداب و سرزنده به خود گرفته است.
سرایی نو آیین بپرداختند
فرستاده را جایگه ساختند
هوش مصنوعی: خانهای جدید و خوشساخت آماده کردند و برای فرستاده جا و مکانی فراهم کردند.
همی بود یک هفته با رود و می
به کام فرستاده ی نیک پی
هوش مصنوعی: او به مدت یک هفته با رود و شراب در خوشی و سرور به سر میبرد و از زندگی لذت میبرد.
به هشتم نویسنده را پیش خواند
به کرسی زر پیکرش برنشاند
هوش مصنوعی: نویسنده را به حضور خواند و او را بر صندلی طلا نشاند.
بخوبی یکی پاسخ نامه کرد
همه مردمی بر سر خامه کرد
هوش مصنوعی: یک نفر به خوبی و زیبایی پاسخی به نامهای داد و باعث شد همه افراد اطرافش تحت تأثیر قرار بگیرند.
که همداستانم به گفتارتان
نجویم دگر رنج و آزارتان
هوش مصنوعی: من دیگر به صحبتهایتان گوش نمیدهم و نمیخواهم شما را ناراحت و آزرده کنم.
اگر با فریدون بود داوری
به گنج و به لشکر دهم یاوری
هوش مصنوعی: اگر در کنار فریدون بودم، میتوانستم قدرت و ثروت را به او بدهم و در ارتشاش کمک کنم.
ندارم دریغ از شما اسب و ساز
نه مردان گردنکش کینه ساز
هوش مصنوعی: من از شما هیچ نگرانی و افسوسی ندارم، نه از اسب و ساز و نه از مردان قوی و کینهتوز.
چو خواهید کآرام گیرد دلم
بهانه ز روی زمین بگسلم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دلم آرام بگیرد، باید از زمین و مشکلاتش دور شوم.
به پیش فرستاده ی من نخست
.................................
هوش مصنوعی: به من بگو که کسی را به پیش فرستادهام که در ابتدا ...
که چون گردد این پادشاهی به کام
نسازید در پیش من پای دام
هوش مصنوعی: زمانی که این پادشاهی به خواستهام برسد، در برابر من پای دام نگذارید.
جهان را بدان سان که گفتید نیز
ببخشید و از ما نخواهید چیز
هوش مصنوعی: دنیا را به همان گونه که بیان کردید ببخشید و از ما چیزی درخواست نکنید.
نوشته به مشک این سخنها که هست
گوا کرده بر خویشتن خط دست
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که این سخنان با چیزی به ارزش و اهمیت العنبر نوشته شده و به نوعی بر روی خود فرد مهر تایید زده است. یعنی این گفتهها بهقدری اهمیت دارند که گویی به خود شخص اعتبار میدهند.
چو این کرده باشید ایزد گواست
که جان و تن و گنج پیش شماست
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند این گونه با شما رفتار کرده است، واضح است که جان، جسم و ثروت در دستان شما قرار دارد.
فرستاده ای کرد با او برون
سخنگوی و داننده و پُرفسون
هوش مصنوعی: فرستادهای با خود بیرون برد که سخنگو و دانا و پر از حرفهاست.
مرآن هر دو پوینده را چیز داد
درم داد و دینارشان نیز داد
هوش مصنوعی: هر دو مسافر را چیزی داد؛ هم پول و هم سکههای طلا را به آنها بخشید.
شتابان بر سلم و تور آمدند
بنزدیک راهی برون آمدند
هوش مصنوعی: آنها به سرعت بر سواران و کمانداران نزدیک شدند و راهی برای خروج پیدا کردند.