بخش ۳۰۵ - گفتگوی فریدون با قارن در کار کوش
غمی شد فریدون چو آگاه شد
سوی چارهٔ رزمِ بدخواه شد
بفرمود تا قارن آمدْش پیش
بدو گفت کای پهلو خوبکیش
چو سستی نمودیم با دیوزاد
کلاه از بر چرخ گردون نهاد
ز هر کشوری بهرهای بستدهست
زمین خلایق به هم بر زدهست
ستاند همی باژ یک نیمه روم
جهان گشت زیر نگینش چو موم
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و تیغ و زره برگشاد
چو تو کارها را نگیری نگاه
شود کارت از دست و گردد تباه
سپهدار قارن همی ساز کرد
در گنج پُرمایه را باز کرد
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و شمشیر کین برگشاد
چو در کار گردون نگه کرد شاه
ستارهشمر گشت بیگاه و گاه
همه کامهٔ کوش بدخواه دید
سر تاج او برتر از ماه دید
چو با او چخیدن ندید ایچ رای
چنین گفت با قارن نیکرای
که هرچ اندر این آسمان اختر است
پرستندهٔ کوش بداختر است
چنان است صد سال و هشتاد سال
که او را به گیتی نباشد همال
نه آسیب یابد ز چرخ بلند
نه از هیچ روی آید او را گزند
ز پیگار بگشاد قارن میان
سوی خانه رفتند ایرانیان
وزآن روی شاهی همی راند کوش
گهی رزم در پیش و گه نای و نوش
به شمشیر بگشاد سقلاب و روم
زمین گشت پیشش چو بر مُهر موم
بخش ۳۰۴ - راست شدن مملکت بر کوش: وزآن پس ز فاروق هر سال بازبخش ۳۰۶ - بخش کردن فریدون زمین را بین سلم و تور و ایرج: چو بگذشت صد سال و هشتاد و یک
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غمی شد فریدون چو آگاه شد
سوی چارهٔ رزمِ بدخواه شد
هوش مصنوعی: فریدون وقتی متوجه مشکل شد، ناراحت و غمگین شد و به فکر چارهای برای مقابله با دشمنانش افتاد.
بفرمود تا قارن آمدْش پیش
بدو گفت کای پهلو خوبکیش
هوش مصنوعی: فرمان داد تا قارن به نزد او بیاید. قارن به او گفت: ای خوب کیش و بااخلاق!
چو سستی نمودیم با دیوزاد
کلاه از بر چرخ گردون نهاد
هوش مصنوعی: وقتی که ما سست و ضعیف شدیم، دشمنی بر ما حملهور شد و ما را از آسمان به زمین آورد.
ز هر کشوری بهرهای بستدهست
زمین خلایق به هم بر زدهست
هوش مصنوعی: از هر کشوری چیزی به این زمین رسیده و انسانها نیز به خاطر این تنوع با هم ارتباط برقرار کردهاند.
ستاند همی باژ یک نیمه روم
جهان گشت زیر نگینش چو موم
هوش مصنوعی: با جستجوی نیمی از روم، برتری به دست آورد و جهان همچون موم زیر آن تسلط یافت.
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و تیغ و زره برگشاد
هوش مصنوعی: سپه را به سمت خود فراخواند و روزی را در اختیارشان گذاشت، سپس در گنجهای خود و سلاح و زره را باز کرد.
چو تو کارها را نگیری نگاه
شود کارت از دست و گردد تباه
هوش مصنوعی: اگر به کارهایت توجه نکنی، تمام زحماتت هدر میرود و به نتیجهای نخواهی رسید.
سپهدار قارن همی ساز کرد
در گنج پُرمایه را باز کرد
هوش مصنوعی: رئیس سپاه قارن در حال آمادهسازی و باز کردن گنجینهای پر از ارزش و دارایی بود.
سپه سوی خود خواند و روزی بداد
در گنج و شمشیر کین برگشاد
هوش مصنوعی: سپاه را به سوی خود فراخواند و روزی به آنها پاداش داد و در میدان نبرد به سلاح جنگی دست یافت.
چو در کار گردون نگه کرد شاه
ستارهشمر گشت بیگاه و گاه
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه به آسمان نگاه کرد، ستارهها به طور ناگهانی درخشیدند و به زمانهای خاصی اشاره کردند.
همه کامهٔ کوش بدخواه دید
سر تاج او برتر از ماه دید
هوش مصنوعی: همه ی دشمنان به این نتیجه رسیدند که برتری تاج او از نور ماه نیز بیشتر است.
چو با او چخیدن ندید ایچ رای
چنین گفت با قارن نیکرای
هوش مصنوعی: زمانی که او را در حال تماشا نکردم، هیچ نظری به ذهنم نرسید و به همین خاطر اینگونه با قارنِ نیکو فکر کردم.
که هرچ اندر این آسمان اختر است
پرستندهٔ کوش بداختر است
هوش مصنوعی: در آسمان هر ستارهای که وجود دارد، دارای پرستندهای است که تلاش میکند تا آن ستاره را بهتر بشناساند یا به آن توجه کند.
چنان است صد سال و هشتاد سال
که او را به گیتی نباشد همال
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای این بیت اشاره شده است که شخصی را در مدت زمان طولانی، مثل صد سال و هشتاد سال، نمیتوان پیدا کرد که مشابه او در دنیا وجود داشته باشد. یعنی او یکتا و منحصر به فرد است و هیچکس مانند او نیست.
نه آسیب یابد ز چرخ بلند
نه از هیچ روی آید او را گزند
هوش مصنوعی: او تحت تأثیر سرنوشت و حوادث روزگار قرار نمیگیرد و از هیچ نوع آسیب و ضرری در امان است.
ز پیگار بگشاد قارن میان
سوی خانه رفتند ایرانیان
هوش مصنوعی: ایرانیان پس از باز شدن دروازه، به سمت خانههایشان رفتند.
وزآن روی شاهی همی راند کوش
گهی رزم در پیش و گه نای و نوش
هوش مصنوعی: و به همین دلیل، شاه برای سرکوب دشمنان تلاش میکند، گاهی در میدان نبرد مبارزه میکند و گاهی هم به خوشگذرانی و نوشیدن مشغول است.
به شمشیر بگشاد سقلاب و روم
زمین گشت پیشش چو بر مُهر موم
هوش مصنوعی: با استفاده از شمشیر، سقلاب و روم تسلیم شدند و زمین زیر پای او مانند موم نرم و انعطافپذیر گشت.

ایرانشان