گنجور

بخش ۳۰۰ - آگاه شدن فاروق، شاه خلایق، از آمدن کوش

به بشکوبش آمد همان آگهی
که آن کشور از جانور شد تهی
بترسید سالار آن مرز و گفت
که این مرد با مردمی نیست جفت
همان گه با شهری و لشکری
بنه برنهادند بی داوری
ز مردم تهی کرد کشور همه
به پیش اندر افگندشان چون رمه
شتابان به شهر خلایق رسید
بگفت آن شگفتی که از کوش دید
چو بشنید فاروق از او این سخُن
که کوش از بدیها چه افگند بن
ز کردار و بیداد او خیره ماند
پُر اندیشه گشت و سپه بازخواند
ببخشیدشان اسب و خفتان و زین
همه تیغ و برگستوان گزین
درم داد و لشکر به هامون کشید
شد از نعل اسبان زمین ناپدید
گرفت آنگهی مایه ور شهر پشت
یکی کنده فرمود ژرف و درشت
فرستاد کارآگهی را نخست
ز دشمن همه رازها باز جُست
بیامد بدیدش به ده منزلی
سپاهی بدین تیزی و یکدلی
بدان هیبت و هول بر تخت شاه
فرستاده از بیم گم کرد راه
تو گفتی که شیرند گردان همه
همه خشم دارند گرد و رمه
بدان خیرگی بازگشت او ز راه
بگفت آن سخنها به فاروق شاه
دژم گشت فاروق و دم درکشید
نیارست با او به مردی چخید

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به بشکوبش آمد همان آگهی
که آن کشور از جانور شد تهی
هوش مصنوعی: خبر آمد که آن سرزمین از وجود جانوران خالی شده است.
بترسید سالار آن مرز و گفت
که این مرد با مردمی نیست جفت
هوش مصنوعی: سالار مرز به دیگران هشدار می‌دهد که از این مرد دوری کنند، زیرا او هم‌دردی و همنشینی با مردم ندارد و در جمع آنها قرار نمی‌گیرد.
همان گه با شهری و لشکری
بنه برنهادند بی داوری
هوش مصنوعی: در آن زمان، با شهری و گروهی از سربازان، بدون هیچ گونه قضاوت و داوری، به مقابله و نبرد برخاستند.
ز مردم تهی کرد کشور همه
به پیش اندر افگندشان چون رمه
هوش مصنوعی: کشور از مردم خالی شد و همه را مثل گوسفند به جلو راندند.
شتابان به شهر خلایق رسید
بگفت آن شگفتی که از کوش دید
هوش مصنوعی: با سرعت به شهر مردم رسید و از آنچه در کوش دیده بود، شگفتی‌ها را بیان کرد.
چو بشنید فاروق از او این سخُن
که کوش از بدیها چه افگند بن
هوش مصنوعی: وقتی فاروق این حرف را از او شنید که چرا از بدی‌ها فرار نمی‌کنی و خود را از آن‌ها دور نمی‌کنی، متوجه شد که باید به آن توجه کند.
ز کردار و بیداد او خیره ماند
پُر اندیشه گشت و سپه بازخواند
هوش مصنوعی: به خاطر اعمال و ظلم‌های او، انسان متعجب و نگران شد و تصمیم گرفت تا بار دیگر به پیامدهای کارهایش فکر کند و به بررسی وضعیت بپردازد.
ببخشیدشان اسب و خفتان و زین
همه تیغ و برگستوان گزین
هوش مصنوعی: ببخشید به آن‌ها که اسب و زین و خفتان دارند، همه این‌ها را باید با دقت و احتیاط انتخاب کرد.
درم داد و لشکر به هامون کشید
شد از نعل اسبان زمین ناپدید
هوش مصنوعی: سرقتی در کار رخ داده و کسی که درم (پول) را به فردی داده است، با لشکری به هامون آمده و در پی آن، زمین به دلیل حرکت نعل اسبان ناپدید شده است. این تصویر نشان‌دهنده قدرت و تأثیرگذاری است که این کاربر می‌تواند داشته باشد، به‌طوری‌که زمین در مقابل او فرو می‌ریزد.
گرفت آنگهی مایه ور شهر پشت
یکی کنده فرمود ژرف و درشت
هوش مصنوعی: سپس یکی از بزرگان شهر را به زندان انداخت و دستور داد که او را عمیق و محکم حبس کنند.
فرستاد کارآگهی را نخست
ز دشمن همه رازها باز جُست
هوش مصنوعی: او ابتدا به جاسوس خود دستور می‌دهد تا تمام اسرار را از دشمن بگیرد.
بیامد بدیدش به ده منزلی
سپاهی بدین تیزی و یکدلی
هوش مصنوعی: او به ده رسید و سپاهی را دید که با وحدت و قاطعیت در آنجا بودند.
بدان هیبت و هول بر تخت شاه
فرستاده از بیم گم کرد راه
هوش مصنوعی: به خاطر ترس و هراس، کسی که به تخت شاه فرستاده شده، راه را گم کرده است.
تو گفتی که شیرند گردان همه
همه خشم دارند گرد و رمه
هوش مصنوعی: تو گفتی که همه شیران و گردان‌ها خشمگین هستند و همگی نظاره‌گرند.
بدان خیرگی بازگشت او ز راه
بگفت آن سخنها به فاروق شاه
هوش مصنوعی: در پی آن خیرگی و حیرت، او به راه بازگشت و آن سخن‌ها را به فرخ شاه گفت.
دژم گشت فاروق و دم درکشید
نیارست با او به مردی چخید
هوش مصنوعی: فاروق ناامید و مغموم شد و در دلش دلهره ایجاد شد، اما جرأت نکرد در برابر او به شجاعت و جسارت واکنش نشان دهد.