بخش ۲۸۵ - آگاه ساختن فریدون از نافرمانی کوش
چو بگذشت از این گونه ده سال بیش
دبیر شهنشاه پاکیزه کیش
پیاده یکی مرد را از نهان
فرستاد نزدیک شاه جهان
که این بدگهر سر ز فرمان بتافت
از آن پس که کام دل از تو بیافت
ز گنج و ز لشکر سرش گشت مست
ز کوه کلنگان که دارد نشست
ز ضحاکیان هرکه آید برش
همی برفرازد به گردون سرش
فراز آمدستش هزاران هزار
زره پوش و برگستوانور سوار
شب و روز دارد همی ره نگاه
که تا این سخن بر ندارم به شاه
تنی چند با نامه بگرفت و کشت
نهانی به شمشیر و زخم درشت
گر این کار را درنیابید زود
شود داستانی که نتوان شنود
نه با دیر کردن کشد شور بخت
دهد بی گمان شاه را کار سخت
که او تاکنون شاه را در سخن
همی داشت تا کار گردد کهن
چو پوینده نزدیک خسرو رسید
نهانی بگفت آنچه دید و شنید
بخش ۲۸۴ - غرّه شدن کوش و آغاز نافرمانی وی: از آن پس چو نیروی خود دید کوشبخش ۲۸۶ - رای زدن فریدون با قارن: بفرمود تا قارن آمد برش
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بگذشت از این گونه ده سال بیش
دبیر شهنشاه پاکیزه کیش
هوش مصنوعی: پس از اینکه ده سال از این ماجرا گذشت، نویسندهای از شهنشاهی که دارای آیین پاک و روشنگر است، حضور یافت.
پیاده یکی مرد را از نهان
فرستاد نزدیک شاه جهان
هوش مصنوعی: یک مرد ناشناس به عنوان پیاده به نزد شاه جهان فرستاده شد.
که این بدگهر سر ز فرمان بتافت
از آن پس که کام دل از تو بیافت
هوش مصنوعی: این شخصی که از نسل بدی است، از فرمان سرپیچی کرد، به خاطر اینکه خواستهاش را از تو به دست نیاورد.
ز گنج و ز لشکر سرش گشت مست
ز کوه کلنگان که دارد نشست
هوش مصنوعی: او از ثروت و قدرت به شوق آمده است و در جایی نشسته که از کوهنوردان و جنگجویان پر است.
ز ضحاکیان هرکه آید برش
همی برفرازد به گردون سرش
هوش مصنوعی: از میان مردم ضحاک، هر کس که به او برسد، مانند کوهی برجسته و بلند به آسمان خواهد رفت.
فراز آمدستش هزاران هزار
زره پوش و برگستوانور سوار
هوش مصنوعی: فرازی پر از سربازان و سوارانی با زرههای درخشان و شجاع به صحنه آمدهاند.
شب و روز دارد همی ره نگاه
که تا این سخن بر ندارم به شاه
هوش مصنوعی: شب و روز به طور مداوم در حال مراقبت و دقت هستم تا زمانی که این حرف را به پادشاه بیان نکنم.
تنی چند با نامه بگرفت و کشت
نهانی به شمشیر و زخم درشت
هوش مصنوعی: گروهی با نامهای سراغ کسی رفتند و او را به طور پنهانی با شمشیر و زخمهای جدی کشتند.
گر این کار را درنیابید زود
شود داستانی که نتوان شنود
هوش مصنوعی: اگر این کار را درک نکنید، به زودی به ماجرایی تبدیل خواهد شد که شنیدنش غیرممکن خواهد بود.
نه با دیر کردن کشد شور بخت
دهد بی گمان شاه را کار سخت
هوش مصنوعی: اگر فردی با تأخیر عمل کند، بیتردید مشکلاتی برایش به وجود میآید که زندگیاش را سخت میکند.
که او تاکنون شاه را در سخن
همی داشت تا کار گردد کهن
هوش مصنوعی: او تاکنون با سخنانش شاه را در شرایطی نگه داشته است تا زمانی که کارها به وضعیت قدیمی و آشنا برگردد.
چو پوینده نزدیک خسرو رسید
نهانی بگفت آنچه دید و شنید
هوش مصنوعی: وقتی که مسافر به حضور پادشاه نزدیک شد، به طور مخفیانه آنچه را که دیده و شنیده بود، بیان کرد.