گنجور

بخش ۲۸۴ - غرّه شدن کوش و آغاز نافرمانی وی

از آن پس چو نیروی خود دید کوش
ز گنج و ز مردان پولادپوش
همان کان زر کآن خدای آفرید
که اندر جهان هیچ شاهی ندید
وز آن کوهِ سر برکشیده به ماه
وز آن استواری و چندان سپاه
دلاور شد از کشور و جای و چیز
به از جای و چیز ایمنی نیست نیز
همه روز و شب گفت با خویشتن
که اندر جهان نیست شاهی چو من
چرا بود باید همی زیردست
بدین لشکر و گنج و جای نشست
ز شاهان که دیدندشان تاکنون
نژادم فزون است و مردی فزون
که او با سیاهان مازندران
بکوشید چندان به جنگاوران
فریدون به مردی ز من بیش نیست
چنین گنج و لشکرش در پیش نیست
برابر نیامد به هنگام جنگ
من این بی بنان را ندادم درنگ
برآوردم از مرز ایشان دمار
به تیغ و به زوبین زهر آبدار
چو اندیشه در مغز او شد دراز
به ایران نیامد دگر ساو و باز
نه نامه فرستاد جز گاه گاه
نه چیزی فرستاد نزدیک شاه
نهانی کسی بردبیران گماشت
سر از راهِ داد و درستی بگاشت
سر راه ایران به مردان سپرد
نهانی فرستاد مردان گرد
اگر نامه کردی دبیری به شاه
که برگشت سالار از آیین و راه
از این پس ندارد سر کهتری
برون شد ز آیین فرمانبری
گرفتی و با نامه بردی برش
همان گه ز تن دور کردی سرش
وگر شاه از او خواسته خواستی
به پاسخ یکی نامه آراستی
که بر مرز ویران و شهر تباه
هزینه کنم گر فرستم به شاه؟

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آن پس چو نیروی خود دید کوش
ز گنج و ز مردان پولادپوش
هوش مصنوعی: پس از آن، هنگامی که قدرت خود را مشاهده کرد، تلاش کرد تا از ثروت و مردان نیرومند بهره‌مند شود.
همان کان زر کآن خدای آفرید
که اندر جهان هیچ شاهی ندید
هوش مصنوعی: همانطوری که خداوند طلا را خلق کرد، هیچ پادشاهی در این دنیا وجود ندارد که او را نبیند.
وز آن کوهِ سر برکشیده به ماه
وز آن استواری و چندان سپاه
هوش مصنوعی: از آن کوه بلند که به ماه می‌رسد و از آن استقامت و نیروی زیادی که دارد.
دلاور شد از کشور و جای و چیز
به از جای و چیز ایمنی نیست نیز
هوش مصنوعی: در دلیران و رزمندگان، هیچ مکانی و هیچ چیزی نمی‌تواند بهتر از امنیت و آسایش باشد.
همه روز و شب گفت با خویشتن
که اندر جهان نیست شاهی چو من
هوش مصنوعی: هر روز و شب با خودم می‌گویم که در این دنیا هیچ شاهی به عظمت و قدرت من وجود ندارد.
چرا بود باید همی زیردست
بدین لشکر و گنج و جای نشست
هوش مصنوعی: چرا باید همیشه در برابر این دسته از افراد و ثروت و مقام پایین‌تر قرار بگیرم؟
ز شاهان که دیدندشان تاکنون
نژادم فزون است و مردی فزون
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از میان شاهان، آنهایی که تا کنون دیده‌اند، من نسل و نژادم را برتر و با مردی و شجاعت بیشتری می‌دانم.
که او با سیاهان مازندران
بکوشید چندان به جنگاوران
هوش مصنوعی: او با سیاه‌پوشان مازندران تلاش کرد تا به اندازه کافی با جنگجویان بجنگد.
فریدون به مردی ز من بیش نیست
چنین گنج و لشکرش در پیش نیست
هوش مصنوعی: فریدون در قدرت و مردانگی از من برتر نیست، چرا که دارای گنج و لشکری نیست که پیش رویش باشد.
برابر نیامد به هنگام جنگ
من این بی بنان را ندادم درنگ
هوش مصنوعی: در زمان جنگ، من به این افراد ناتوان و بی‌پشتوانه فرصتی برای توقف ندادم.
برآوردم از مرز ایشان دمار
به تیغ و به زوبین زهر آبدار
هوش مصنوعی: با نیروی شمشیر و نیزه‌ای که زهرآلود است، از مرز دشمنان، کارشان را به پایان رساندم و آن‌ها را نابود کردم.
چو اندیشه در مغز او شد دراز
به ایران نیامد دگر ساو و باز
هوش مصنوعی: وقتی که تفکر و تردید او طولانی شد، دیگر نتوانست به ایران بیاید و از آنجا برنگشت.
نه نامه فرستاد جز گاه گاه
نه چیزی فرستاد نزدیک شاه
هوش مصنوعی: او نه نامه‌ای فرستاده و نه چیزی به شاه داده است، جز در برخی اوقات.
نهانی کسی بردبیران گماشت
سر از راهِ داد و درستی بگاشت
هوش مصنوعی: کسی به طور پنهانی افرادی با هوش و توانمند را برای انجام کارها منصوب کرده است و در مسیر عدالت و درستی گام برداشته است.
سر راه ایران به مردان سپرد
نهانی فرستاد مردان گرد
هوش مصنوعی: در مسیر ایران به مردان، پنهانی پیام فرستاد و مردان را گرد آورد.
اگر نامه کردی دبیری به شاه
که برگشت سالار از آیین و راه
هوش مصنوعی: اگر نامه‌ای به شاه بنویسی و از بازگشت سالار از روش و مسیرش بگویی، به او اطلاع می‌دهی که تغییراتی در رفتار و منش او صورت گرفته است.
از این پس ندارد سر کهتری
برون شد ز آیین فرمانبری
هوش مصنوعی: از این به بعد دیگر کسی که مدیریت کند و برتری داشته باشد، وجود نخواهد داشت؛ زیرا اصول و قوانین فرمان‌برداری به پایان رسیده است.
گرفتی و با نامه بردی برش
همان گه ز تن دور کردی سرش
هوش مصنوعی: تو نامه‌ای را گرفتی و با آن بردی، همان لحظه که او را از خودت دور کردی.
وگر شاه از او خواسته خواستی
به پاسخ یکی نامه آراستی
هوش مصنوعی: اگر شاه از تو چیزی خواسته باشد، تو باید در پاسخ به او نامه‌ای زیبا و مرتب آماده کنی.
که بر مرز ویران و شهر تباه
هزینه کنم گر فرستم به شاه؟
هوش مصنوعی: آیا برای من مناسب است که در ازای هزینه کردن برای یک سرزمین ویران و شهری خراب، پیام خود را به شاه برسانم؟