بخش ۲۸۳ - پیش بینی فریدون درباره ی ناسپاسی کوش
وزآن پس دبیران و گردان شاه
که با کوش رفتند از آن پیشگاه
فرستاد هر کس همی آگهی
از آن تخت و آن بارگاه مهی
ز کوه کلنگان و دریای ژرف
از آن شهرهای بزرگ و شگرف
وزآن گنج پرمایه و کان زر
وزآن لشکر گشن پرخاشخر
فریدون به قارن نگه کرد و گفت
که با ناسپاسی شود کوش جفت
بپیچد همانا دل از راستی
دل آرد به پیمان ما کاستی
بدو گفت قارن که او تاکنون
نیامد ز پیمان خسرو برون
ندانم کزاین پس چه پیش آورد
مبادا که آیین خویش آورد
فریدون بدو گفت کاین دیوزاد
ز تخمی ست کآن تخم هرگز مباد
پسر مر پدر را به زخم درشت
ز بهر سرای سپنجی بکشت
سرشتی درشت و نهادی ست بد
ببیند ز پیش آن که دارد خرد
که پیدا کند گوهر خویش مار
گر او را بخوابانی اندر کنار
اگر روغن گُل به آتش دهی
بسوزد چو انگشت بر وی نهی
وگر بچّه ی گرگ داری به ناز
شود هم بدان گوهر خویش باز
بخش ۲۸۲ - نامه ی کوش بنزد فریدون و پاسخ آن: فرستاد نامه بدان آگهیبخش ۲۸۴ - غرّه شدن کوش و آغاز نافرمانی وی: از آن پس چو نیروی خود دید کوش
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وزآن پس دبیران و گردان شاه
که با کوش رفتند از آن پیشگاه
هوش مصنوعی: بعد از آن، دبیران و همراهان شاه که با تلاش به آن مکان رفته بودند، داستانی را آغاز کردند.
فرستاد هر کس همی آگهی
از آن تخت و آن بارگاه مهی
هوش مصنوعی: هر کسی که از آن تخت و آن محل با شکوه خبر داشت، این اطلاعات را به دیگران منتقل میکرد.
ز کوه کلنگان و دریای ژرف
از آن شهرهای بزرگ و شگرف
هوش مصنوعی: از کوههای بلند و دریاهای عمیق، آن شهرهای بزرگ و شگفتانگیز شکل میگیرند.
وزآن گنج پرمایه و کان زر
وزآن لشکر گشن پرخاشخر
هوش مصنوعی: از آن گنجینهی باارزش و معدن طلا و از آن لشکر گرسنه و پرخاشگر.
فریدون به قارن نگه کرد و گفت
که با ناسپاسی شود کوش جفت
هوش مصنوعی: فریدون به قارن نگاه کرد و گفت که اگر کسی ناسپاسی کند، به او جزای خوبی نخواهد رسید.
بپیچد همانا دل از راستی
دل آرد به پیمان ما کاستی
هوش مصنوعی: دل از صداقت دور میشود، چون شک و تردید به میان میآید و به این ترتیب، قرارداد و اعتماد ما کاهش پیدا میکند.
بدو گفت قارن که او تاکنون
نیامد ز پیمان خسرو برون
هوش مصنوعی: قارن گفت که او هنوز از پیمان خسرو بیرون نیامده است.
ندانم کزاین پس چه پیش آورد
مبادا که آیین خویش آورد
هوش مصنوعی: نمیدانم از این لحظه به بعد چه پیش خواهد آمد، امیدوارم که تغییراتی در رفتار و نگرش من به وجود نیاید.
فریدون بدو گفت کاین دیوزاد
ز تخمی ست کآن تخم هرگز مباد
هوش مصنوعی: فریدون به او گفت که این موجود شیطانی از تخمی به وجود آمده است و آن تخم هرگز نباید وجود داشته باشد.
پسر مر پدر را به زخم درشت
ز بهر سرای سپنجی بکشت
هوش مصنوعی: پسر به خاطر به دست آوردن یک مکان خوب، پدرش را به شدت مجروح کرده و او را به قتل رساند.
سرشتی درشت و نهادی ست بد
ببیند ز پیش آن که دارد خرد
هوش مصنوعی: کسی که دارای خرد و دانایی است، از دیدن بدیها و زشتیها در دیگران نگران نمیشود و با قاطعیت برخورد میکند.
که پیدا کند گوهر خویش مار
گر او را بخوابانی اندر کنار
هوش مصنوعی: اگر میخواهی حقیقت وجودی خود را پیدا کنی، باید بگذاری که در آرامش و سکوت درون خود فرو بروی.
اگر روغن گُل به آتش دهی
بسوزد چو انگشت بر وی نهی
هوش مصنوعی: اگر روغن گل را به آتش بدهی، به محض اینکه انگشتت را روی آن بگذاری، میسوزد.
وگر بچّه ی گرگ داری به ناز
شود هم بدان گوهر خویش باز
هوش مصنوعی: اگر فرزند گرگی داشته باشی، آن فرزند هم با ناز و نوازش به ذات خود برمیگردد.