گنجور

بخش ۲۸۲ - نامه ی کوش بنزد فریدون و پاسخ آن

فرستاد نامه بدان آگهی
بنزدیک آن بارگاه مهی
که از نوبیان مرز کردیم پاک
برآوردم از شهرشان تیره خاک
به فرّ شهنشاه والاگهر
چنین کردم این کشور باختر
چه با باز قمری هم آشیان
همی خانه دارد، ندارد زیان
فریدون از آن نامه شد شادمان
یکی پاسخش کرد هم در زمان
که بادی همه ساله فیروز و شاد
که در نیکنامی بدادی تو داد
بدان دیوساران کسی آن نکرد
که تو کردی ای شیردل در نبرد
بماناد با تو دل و رای رزم
همه ساله باشی تو با جام و بزم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فرستاد نامه بدان آگهی
بنزدیک آن بارگاه مهی
هوش مصنوعی: نامه‌ای فرستاد تا خبر را به نزدیک آن درگاه بزرگ برساند.
که از نوبیان مرز کردیم پاک
برآوردم از شهرشان تیره خاک
هوش مصنوعی: ما از سرزمین نوبیان فاصله گرفتیم و خاک تیره شهرشان را به دور ریختم.
به فرّ شهنشاه والاگهر
چنین کردم این کشور باختر
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و عظمت پادشاه بزرگ، من این سرزمین باختر را اینگونه اداره کردم.
چه با باز قمری هم آشیان
همی خانه دارد، ندارد زیان
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده که وقتی دو پرنده مانند قمر در یک لانه زندگی می‌کنند، وجود آنها نه تنها آسیب‌زا نیست، بلکه می‌تواند نشانه‌ای از هم‌زیستی محبت‌آمیز باشد. این به نوعی بیانگر آرامش و دوستی در کنار هم است.
فریدون از آن نامه شد شادمان
یکی پاسخش کرد هم در زمان
هوش مصنوعی: فریدون از دریافت نامه خوشحال شد و یکی از پاسخ‌ها را در همان لحظه داد.
که بادی همه ساله فیروز و شاد
که در نیکنامی بدادی تو داد
هوش مصنوعی: هر سال باد شادی و کامیابی به تو می‌دهد که در نیکویی و خوب‌نامی به دیگران کمک کرده‌ای.
بدان دیوساران کسی آن نکرد
که تو کردی ای شیردل در نبرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس همچون تو در میدان نبرد، این کار را نکرده است ای دلیر و شجاع.
بماناد با تو دل و رای رزم
همه ساله باشی تو با جام و بزم
هوش مصنوعی: با تو دل و اندیشه‌ام همیشه در جنگ و جدال است، باید که تو همواره در می و مهمانی حضور داشته باشی.