گنجور

بخش ۲۸۱ - یافتن دو کان زر

دو کانِ گزیده به چنگ آمدش
که زرّ گرامی چو سنگ آمدش
یکی کان ازآن سوی شهر سوان
به دو هفته در زیر ریگ روان
کشیده به عیذاب و مرز حبش
چنان گوهر پاک خورشیدفش
به راهی که گر تیر برداشتی
چنان راه بیراه بگذاشتی
نه آباد جایی و نه چاهی بر آب
همه ریگ جوشیده از آفتاب
به نزد سَکِمّاسَه کان دگر
که زرّی ندیدی از آن پاکتر
چو از روبله بگذری هفت روز
پدید آمد آن کان گیتی فروز
چنین تا به مرز سیاهان زفت
زبانه کشیده ست زرّ، ای شگفت
نپرّد در آن راه پرّان عقاب
ز بی آبی و تابش آفتاب
همه گنجها زیر رنج اندر است
همه شادکامی به گنج اندر است
یکی خاربن در همه مرز و بوم
نیابی ز ریگ روان و سموم
به گاه بهاران و گاه خزان
همی گنجها را ببالید از آن
چو خودکامه از باختر بازگشت
سراسر جهان زو پُر آواز گشت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو کانِ گزیده به چنگ آمدش
که زرّ گرامی چو سنگ آمدش
هوش مصنوعی: دو چیز با ارزش و نایاب به دست او رسید، اما طلا که بسیار گرانبها بود، برای او مانند سنگ بی‌ارزش به نظر آمد.
یکی کان ازآن سوی شهر سوان
به دو هفته در زیر ریگ روان
هوش مصنوعی: کسی که از آن طرف شهر، در دو هفته زیر چیزی نرم و روان می‌گذرد.
کشیده به عیذاب و مرز حبش
چنان گوهر پاک خورشیدفش
هوش مصنوعی: در دل تاریکی و سختی‌ها، همچون درخشش نیکو و خالص یک گوهر، نور خورشید می‌تابد.
به راهی که گر تیر برداشتی
چنان راه بیراه بگذاشتی
هوش مصنوعی: در مسیری که اگر تیر را برداشتی، به قدری بی‌راهه رفتی که در آن جا نمی‌توانی درست جهت را پیدا کنی.
نه آباد جایی و نه چاهی بر آب
همه ریگ جوشیده از آفتاب
هوش مصنوعی: در جایی نه نشانه‌ای از شهر و آبادی است و نه چاهی برای دسترسی به آب. همه جا تنها ریگ‌هایی است که از گرمای آفتاب به وجود آمده‌اند.
به نزد سَکِمّاسَه کان دگر
که زرّی ندیدی از آن پاکتر
هوش مصنوعی: در نزد سَکِمّاسَه، چیزی پیدا می‌شود که از طلا نیز خالص‌تر و پاک‌تر است.
چو از روبله بگذری هفت روز
پدید آمد آن کان گیتی فروز
هوش مصنوعی: هرگاه از آن مرحله دشوار عبور کنی، پس از هفت روز، نور و روشنی زندگی به شکلی چشم‌نواز به وجود خواهد آمد.
چنین تا به مرز سیاهان زفت
زبانه کشیده ست زرّ، ای شگفت
هوش مصنوعی: اینجا آمده است که در مرزهای سرزمین سیاهان، زردی و درخشش زر مانند زبان آتش به جلو کشیده شده است، که واقعا شگفت‌انگیز است.
نپرّد در آن راه پرّان عقاب
ز بی آبی و تابش آفتاب
هوش مصنوعی: عقاب در آن مسیر پرواز نمی‌کند، زیرا به خاطر کمبود آب و تابش شدید آفتاب، قادر به پرواز نیست.
همه گنجها زیر رنج اندر است
همه شادکامی به گنج اندر است
هوش مصنوعی: تمامی نعمت‌ها و موفقیت‌ها از دل سختی‌ها و زحمت‌ها به دست می‌آید و شادی و خوشبختی نیز در همین تلاش و کوشش نهفته است.
یکی خاربن در همه مرز و بوم
نیابی ز ریگ روان و سموم
هوش مصنوعی: در همه جا و در هر نقطه‌ای، هیچ‌گاه نمی‌توانی حتی یک خار را هم پیدا کنی، زیرا همه جا پر از شن و طوفان‌های سوزان است.
به گاه بهاران و گاه خزان
همی گنجها را ببالید از آن
هوش مصنوعی: در فصول بهار و پاییز، گنجینه‌ها و ثروت‌ها به خاطر زیبایی و رونق طبیعت بیشتر شکوفایی و رشد پیدا می‌کنند.
چو خودکامه از باختر بازگشت
سراسر جهان زو پُر آواز گشت
هوش مصنوعی: وقتی خودکامه‌ای از غرب برگشت، تمام جهان پر از صدا و خبرها شد.