بخش ۲۷۹ - یافتن زرّ رُسته
بدان مرز یک هفته آمد فراز
وز آن جا به راه سوان گشت باز
به راه اندرون زرّ رسته بیافت
که از ریگ همچون چراغی بتافت
فرود آمدند اندر آن ریگ گرم
که از تابش او همی سوخت چرم
بجست و بیاورد از آن هرکسی
شتروارها بار کرد او بسی
یله کرد از ایرانیان ده هزار
بدان تا بجویند زرّ عیار
بدادند یک ساله شان نان و آب
سوی ره مگیرید گفتا شتاب
براین ریگ سالی درنگ آورید
وز این زرّ رسته به چنگ آورید
فرتسم سر سالتان چارپای
بباشید با شادمانی به جای
برفت و ره باختر برگرفت
یکی گنج ازآن کان زر برگرفت
به هر مرز کآمد به شادی فرود
همه راه می بود و آواز رود
ببستند آذین و زر ریختند
ز دیوارها زعفران بیختند
بخش ۲۷۸ - کارزار کوش پیل دندان با سیاهان بجّه و نوبی: پس از کار مغرب، سیاهان زفتبخش ۲۸۰ - کارهای نیک کوش و دوست گرفتن مردمان او را: وزان پس به دستور داننده گفت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدان مرز یک هفته آمد فراز
وز آن جا به راه سوان گشت باز
هوش مصنوعی: بدان که پس از یک هفته، از مرز گذشت و از آنجا دوباره به راه سوان برگشت.
به راه اندرون زرّ رسته بیافت
که از ریگ همچون چراغی بتافت
هوش مصنوعی: در مسیر باطنی، طلاهایی به زمین افتادهاند که از شن، همچون چراغی درخشان شدهاند.
فرود آمدند اندر آن ریگ گرم
که از تابش او همی سوخت چرم
هوش مصنوعی: در آن شن و ماسه داغ، که به خاطر گرما، چرم سوخته میشود، آنها فرود آمدند.
بجست و بیاورد از آن هرکسی
شتروارها بار کرد او بسی
هوش مصنوعی: هر کس به دنبال چیزهایی که میخواست رفت و مانند شتر بارهای زیادی را جمعآوری کرد.
یله کرد از ایرانیان ده هزار
بدان تا بجویند زرّ عیار
هوش مصنوعی: ده هزار نفر از ایرانیان به دنبال یافتن زر و طلا راهی شدند.
بدادند یک ساله شان نان و آب
سوی ره مگیرید گفتا شتاب
هوش مصنوعی: یک سال تمام نان و آب به آنها دادند و گفتند که به سمت راه نروید، اما او پاسخ داد که باید عجله کرد.
براین ریگ سالی درنگ آورید
وز این زرّ رسته به چنگ آورید
هوش مصنوعی: مدتی بر این خاک صبر کنید و از این طلا که به دست آمده بهره ببرید.
فرتسم سر سالتان چارپای
بباشید با شادمانی به جای
هوش مصنوعی: در آغاز سال نو، خوشحال و شاداب مانند چهارپایان به زندگی بپردازید.
برفت و ره باختر برگرفت
یکی گنج ازآن کان زر برگرفت
هوش مصنوعی: او به سمت راست رفت و مسیری را انتخاب کرد، و از آن مکان گنجی را برداشت که از طلا بود.
به هر مرز کآمد به شادی فرود
همه راه می بود و آواز رود
هوش مصنوعی: هر جا که شادی وارد میشود، راهها همواره باز و پر از سرنا و آواز آب است.
ببستند آذین و زر ریختند
ز دیوارها زعفران بیختند
هوش مصنوعی: آذینبندی کردند و از دیوارها طلا ریختند، زعفران هم پراکنده کردند.