بخش ۲۴۹ - گردیدن قارن به گرد چین و سپردن چین به نستوه
برآمد یکی گِرد چین با سپاه
درآورد گردنکشان را به راه
کسی کاندر آن مرز او مرد بود
دل مردمان زو پر از درد بود
به ایران فرستادش از مرز چین
زن و بچّه و چیز او همچنین
نیازرد مرد کم آزار را
همان شهری و مرد بازار را
ز قارن چنان داد و آرام بود
کجا بهره ی کوش دشنام بود
به نستوه داد آنگهی جای کوش
مکن بد، بدو گفت، بر داد کوش
که فرجام بیدادِ مرد این بود
که در هر دو عالم بنفرین بود
بخش ۲۴۸ - فرستادن کوش و گنجهای او بنزد فریدون: وز آن جا بشد تا به ایوان کوشبخش ۲۵۰ - رسیدن کوش بنزد فریدون و بند کردن او در دماوند: سوی شهر ایران شد او با سپاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برآمد یکی گِرد چین با سپاه
درآورد گردنکشان را به راه
هوش مصنوعی: یک مرد از سرزمین چین با جمعی از سربازانش به سفر درآمد و باعث شد که زورمندان و سرسختان را به مسیر او بیاورد.
کسی کاندر آن مرز او مرد بود
دل مردمان زو پر از درد بود
هوش مصنوعی: کسی که در آن سرزمین مردی واقعی بود، دل مردم از او پر از غم و درد شده بود.
به ایران فرستادش از مرز چین
زن و بچّه و چیز او همچنین
هوش مصنوعی: او را به ایران فرستادند از مرز چین، همراه با خانوادهاش و تمام داراییاش.
نیازرد مرد کم آزار را
همان شهری و مرد بازار را
هوش مصنوعی: کسی که به دیگران آسیب نمیزند، نباید اذیت شود. این فرد، چه در شهر زندگی کند و چه در بازار، سزاوار آزار نیست.
ز قارن چنان داد و آرام بود
کجا بهره ی کوش دشنام بود
هوش مصنوعی: از شدت فریاد و سر و صدای قارن، سکوت و آرامش خاصی حاکم بود، به طوری که هر کس تلاش میکرد به او دشنام دهد.
به نستوه داد آنگهی جای کوش
مکن بد، بدو گفت، بر داد کوش
هوش مصنوعی: اگر در برابر ظلم و ستم، ایستادگی نکنی و از حقایت دفاع نکنی، نباید انتظار خوبی داشته باشی. در این هنگام، باید با جدیت و قدرت به مبارزه برخیزی و حق خود را طلب کنی.
که فرجام بیدادِ مرد این بود
که در هر دو عالم بنفرین بود
هوش مصنوعی: نتیجه نهایی ظلم و ستم یک مرد این بود که در هر دو جهان مورد نفرین قرار گرفت.