بخش ۲۳۳ - لشکر کشی قارن به چین
برون آمد از پیش تخت بلند
به هر سو درافگند پویان نوند
بزرگان شه را بدرگاه خواند
چنان کاندر ایران سواری نماند
از آن نامداران گزیده سوار
برآمد گه عرض سیصد هزار
یلانی که قارن پسندیده بود
گه رزمشان یک به یک دیده بود
همه سرکش و صفدر و تیغ زن
همه لشکر آرای و لشکرشکن
کراساز بد بود، اگر بارگی
ز لشکر برون کرد یکبارگی
ز پیران بیکار و ناهار و سست
به دیوان نشد نام یک تن درست
از این سان چو کرد آن سپه را گزین
سلیح و درم داد با اسب و زین
ز آمل سراپرده بیرون کشید
بسی ساز و آرایشی برکشید
فریدون بیامد بدید آن سپاه
چنان ساز و آرایش و دستگاه
پسند آمدش سخت و کرد آفرین
بدان نیکدل پهلوان گزین
که پیروز بادی و دور از غمان
شدن تندرست، آمدن شادمان
روان کرد لشکر سر ماه مهر
که بنمود ماه نو از چرخ چهر
ز منزل چو برداشتی پیشرو
سپاهی فرود آمدی، باز نو
همی راند بر ساقه بر پهلوان
چو دریای با موج لشکر روان
تو گفتی مگر گشت جنبان زمین
وگر کوه و هامون شده ست آهنین
چو در مرز توران نهادند پی
فتادند مانند آتش به نی
به تاراج و کشتن کشیدند دست
ز شمشیرشان بی زیان کس نرست
گروهی شدند از بد اندر حصار
ندادی از آن پس به جان زینهار
کسی کاو هوای فریدون نمود
سپهبد بدو مهربانی نمود
.................................
.................................
علف ساخت و آمد بر پهلوان
خلیده دل از رنج کوش و نوان
بخش ۲۳۲ - رای زدن فریدون با قارن در کار کوش: ز گفتار ایشان دژم گشت شاهبخش ۲۳۴ - آگاه شدن کوش از آمدن ایرانیان، و گرد آوردن سپاه: چو آگاهی آمد به کوش سترگ
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برون آمد از پیش تخت بلند
به هر سو درافگند پویان نوند
هوش مصنوعی: از جلوی تخت بلند بیرون آمد و در هر سو در حرکت بود و میچرخید.
بزرگان شه را بدرگاه خواند
چنان کاندر ایران سواری نماند
هوش مصنوعی: بزرگان شهر به درگاه درخواست کمک کردند، به طوری که هیچ سواری در ایران باقی نمانده است.
از آن نامداران گزیده سوار
برآمد گه عرض سیصد هزار
هوش مصنوعی: از میان سواران مشهور و برگزیده، فردی به وجود آمد که به میدان آمد و در برابر سیصد هزار نفر ایستاد.
یلانی که قارن پسندیده بود
گه رزمشان یک به یک دیده بود
هوش مصنوعی: جوانمردی که جنگ را با دقت و بصیرت سپری کرده بود، بارها و بارها بر نبردهای آنها نظارت کرده و درک عمیقتری از آن پیدا کرده بود.
همه سرکش و صفدر و تیغ زن
همه لشکر آرای و لشکرشکن
هوش مصنوعی: همهی آنها قدرتمند و جنگجو هستند، همگی تجهیز شدهاند و آمادهی نبرد و شکست دشمناند.
کراساز بد بود، اگر بارگی
ز لشکر برون کرد یکبارگی
هوش مصنوعی: اگر یکی از سربازان لشکر را به یکباره بیرون کند، حتماً نتیجه خوبی نخواهد داشت.
ز پیران بیکار و ناهار و سست
به دیوان نشد نام یک تن درست
هوش مصنوعی: از میان افراد مسن و ناکارآمد، هیچکس در دیوان به نامی درست و معتبر نرسید.
از این سان چو کرد آن سپه را گزین
سلیح و درم داد با اسب و زین
هوش مصنوعی: پس از اینکه آن سردار را انتخاب کرد، به او سلاح و پول داد و همچنین اسب و زین نیز فراهم کرد.
ز آمل سراپرده بیرون کشید
بسی ساز و آرایشی برکشید
هوش مصنوعی: از آمل پردهای کشیدند و ساز و زیورآلات فراوانی را به نمایش گذاشتند.
فریدون بیامد بدید آن سپاه
چنان ساز و آرایش و دستگاه
هوش مصنوعی: فریدون آمد و سپاه را دید، با آن نظم و سامان و تجهیزات زیبا.
پسند آمدش سخت و کرد آفرین
بدان نیکدل پهلوان گزین
هوش مصنوعی: او سختی را پسندید و به خاطر آن به نیکو خویی و دلاوری همان پهلوان، تحسین و ستایش کرد.
که پیروز بادی و دور از غمان
شدن تندرست، آمدن شادمان
هوش مصنوعی: پیروزی و دوری از غمها، نشانهی سلامتی و شادی در زندگی است.
روان کرد لشکر سر ماه مهر
که بنمود ماه نو از چرخ چهر
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف جشنی اشاره شده که در آن سپاه مهر، به معنای نماد مهرورزی و دوستی، به راه میافتد و ماه نو در آسمان به نمایش درمیآید. این تصویر نشاندهنده آغاز فصل جدیدی از زندگی و زیباییهای طبیعی است.
ز منزل چو برداشتی پیشرو
سپاهی فرود آمدی، باز نو
هوش مصنوعی: وقتی از خانه بیرون آمدی و به سوی سپاهی رهسپار شدی، دوباره برگرد و نوید تازهای بیاور.
همی راند بر ساقه بر پهلوان
چو دریای با موج لشکر روان
هوش مصنوعی: او مانند دریای پرموج، بر پهلوانی که در حال جنگ است، حملهور میشود.
تو گفتی مگر گشت جنبان زمین
وگر کوه و هامون شده ست آهنین
هوش مصنوعی: تو گفتی آیا زمین حرکت کرده و کوهها و دشتها تبدیل به آهن شدهاند؟
چو در مرز توران نهادند پی
فتادند مانند آتش به نی
هوش مصنوعی: وقتی در مرز توران، پی را گذاشتند، مانند آتش در نی به زمین افتادند.
به تاراج و کشتن کشیدند دست
ز شمشیرشان بی زیان کس نرست
هوش مصنوعی: دستهای آنها به غارت و کشتار مشغول بود و شمشیرهایشان بیهیچ ضرری به کسی نیفتاد.
گروهی شدند از بد اندر حصار
ندادی از آن پس به جان زینهار
هوش مصنوعی: گروهی در محاصره قرار گرفتند و به خاطر بدیهایی که کردند، از آن پس به جان خود ترسیدند و دقت کردند که به خود و جانشان آسیب نزنند.
کسی کاو هوای فریدون نمود
سپهبد بدو مهربانی نمود
هوش مصنوعی: کسی که به فریدون توجه و ایمان داشت، فرماندهی به او محبت و لطف کرد.
.................................
.................................
هوش مصنوعی: لطفاً متن یا بیتی را که میخواهید معنی کنم، بفرستید.
علف ساخت و آمد بر پهلوان
خلیده دل از رنج کوش و نوان
هوش مصنوعی: علف با کاهن به جنگ آمد و دل پهلوان از زحمت و تلاش خسته و پژمرده شده است.