گنجور

بخش ۲۲۸ - بازگشت جاسوس کوش از ایران

سواری که از چین فرستاده بود
به ایران و پندش بسی داده بود
بیامد، بیاورد یکسر نشان
ز شاه و دلیران و گردنکشان
چنین گفت کان شهریار بلند
ندارد سرِ رزم و رای گزند
به داد و دهش دل نهاده ست شاه
پراگنده بر گرد گیتی سپاه
به ایران همه کشور آباد کرد
جهان را پر از بخشش و داد کرد
به ایران زمین بر پراگند گنج
تهی کرد گنج و بکاهید رنج
شب و روز دل بسته در کار مرد
شکسته دلِ کین به آزار و درد
دل کوش از آن شادمان گشت و گفت
که با اختر نیک بادی تو جُفت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سواری که از چین فرستاده بود
به ایران و پندش بسی داده بود
هوش مصنوعی: سواری که از چین به ایران فرستاده شده بود، نصیحت‌های زیادی به مردم داده بود.
بیامد، بیاورد یکسر نشان
ز شاه و دلیران و گردنکشان
هوش مصنوعی: او آمد و نشانی کامل از شاه، دلیران و جوانمردان آورد.
چنین گفت کان شهریار بلند
ندارد سرِ رزم و رای گزند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شاه بزرگ و بلند مرتبه، تمایلی به جنگ و خطر کردن ندارد. او به جای درگیری و نبرد، به فکر تدبیر و حکمت است.
به داد و دهش دل نهاده ست شاه
پراگنده بر گرد گیتی سپاه
هوش مصنوعی: پادشاهی که به کمک و بخشش اهمیت می‌دهد، در سراسر جهان نیرو و سپاهی جمع کرده است.
به ایران همه کشور آباد کرد
جهان را پر از بخشش و داد کرد
هوش مصنوعی: ایران را به سرزمین آباد تبدیل کرد و جهان را پر از generosity و انصاف ساخت.
به ایران زمین بر پراگند گنج
تهی کرد گنج و بکاهید رنج
هوش مصنوعی: به سرزمین ایران گنجینه‌ای از ثروت پراکنده شده و از زحمت‌ها کاسته شده است.
شب و روز دل بسته در کار مرد
شکسته دلِ کین به آزار و درد
هوش مصنوعی: شب و روز در فکر و خیال کسی هستم که دلش شکسته و در عذاب و رنج به سر می‌برد.
دل کوش از آن شادمان گشت و گفت
که با اختر نیک بادی تو جُفت
هوش مصنوعی: دل به شادی آمد و گفت که تو با ستاره خوشبختی همراه هستی.