بخش ۲۲۴ - بازگشت کوش به مکران و کشتن شاه مکران
وز آن جا سپه سوی مکران کشید
چو آگاهی از وی به مکران رسید
سپهدار مکران دگر باره باز
فزون کرد و هرچیز آورد باز
پذیره شدش پیش و بردش همه
ز دیبای چین و ز تاری رمه
وز آن خوردنیها که از پیش برد
فزون برد و از خانه ی خویش برد
همی داشت یک ماه مهمان شاه
به بزم و به گوی و به نخچیرگاه
سر ماه برخاست آواز نای
پرستنده ای داشت برده سرای
بشد شاه مکران دو منزل به راه
گرفت و بکشتش بداندیش شاه
به تاراج دادش همه کاخ و گنج
نه شرم از خدای و نه پاداش رنج
یکی آتش از پیش او برفروخت
نژادش سراسر به آتش بسوخت
به نوشان سپرد افسر و تخت اوی
نگون کرد یکبارگی بخت اوی
ز پرده ببرد آن که بودش پسند
چنین کرد پاداش آن مستمند
بخش ۲۲۳ - ساختن شهر کوشان و قرار دادن پیکر کوش در آن: خوش آمدش بنشست بر کوه ژرفبخش ۲۲۵ - فرستادن جاسوسان به دربار فریدون: وز آن جا سوی شهر خمدان کشید
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وز آن جا سپه سوی مکران کشید
چو آگاهی از وی به مکران رسید
هوش مصنوعی: سپه از آن محل به سمت مکران حرکت کرد، زمانی که خبر رسید که او به مکران رسیده است.
سپهدار مکران دگر باره باز
فزون کرد و هرچیز آورد باز
هوش مصنوعی: فرمانده مکران دوباره قدرتش را افزایش داد و هر چیزی را که خواست، به دست آورد.
پذیره شدش پیش و بردش همه
ز دیبای چین و ز تاری رمه
هوش مصنوعی: او را با لباس بافت چین و پارچههای نرم به پیش آوردند و به او احترام گذاشتند.
وز آن خوردنیها که از پیش برد
فزون برد و از خانه ی خویش برد
هوش مصنوعی: از آن خوراکیهایی که با خود آورد، بیشتر برداشت کرد و از منزل خودش برد.
همی داشت یک ماه مهمان شاه
به بزم و به گوی و به نخچیرگاه
هوش مصنوعی: یک ماهی نزد شاه مهمان بود و در جشن و تفریحات مثل بازیهای گویی و شکار شرکت میکرد.
سر ماه برخاست آواز نای
پرستنده ای داشت برده سرای
هوش مصنوعی: در ابتدای ماه، صدای نای یک پرستنده بلند شد و فضای خانه را پر کرد.
بشد شاه مکران دو منزل به راه
گرفت و بکشتش بداندیش شاه
هوش مصنوعی: شاه مکران در مسیر خود به سمت دو منزل پیش رفت و به دلیل نیت بدی که داشت، او را به قتل رساند.
به تاراج دادش همه کاخ و گنج
نه شرم از خدای و نه پاداش رنج
هوش مصنوعی: او همه ثروت و کاخ خود را به فنا داد، نه از خدا شرمی داشت و نه انتظار پاداش زحماتش را میکشید.
یکی آتش از پیش او برفروخت
نژادش سراسر به آتش بسوخت
هوش مصنوعی: کسی آتش بزرگی را به راه انداخت که نسلش همگی به آتش سوختند.
به نوشان سپرد افسر و تخت اوی
نگون کرد یکبارگی بخت اوی
هوش مصنوعی: نوشان به او تاج و تختش را واگذار کرد و بخت او را ناگهان از او گرفت.
ز پرده ببرد آن که بودش پسند
چنین کرد پاداش آن مستمند
هوش مصنوعی: آن کسی که پرده را کنار زد و اجازه داد دیگران او را ببینند، به خاطر این عملش به مستمند پاداشی داده است که شایستهاش بود.