بخش ۲۲۳ - ساختن شهر کوشان و قرار دادن پیکر کوش در آن
خوش آمدْش بنشست بر کوه ژرف
پس افگند از آن شهر سنگی شگرف
بسی رنج بردند زآن چار ماه
سرکنگرهش برکشید او به ماه
رخامین یکی سنگ بر پای کرد
سر پیکر خویش را جای کرد
کف دست او باز کرده ز هم
بر او بر نبشته یکی بیش و کم
که این چهرهٔ کوش گردنکش است
که هنگام پیگار چون آتش است
ستانندهٔ تاج شاهان به گرز
گشایندهٔ خاور از فرّ و برز
بر آنجا نوشت آنچه خود کرده بود
همان شهر کاو بر سر آورده بود
بپرداخت از او مرد و زن سی هزار
کشاورز و بازاری و پیشهکار
ز کشور بیاورد و در شهر کرد
به مایه ز هر چیزشان بهر کرد
خورش داد و گاو و خر و گوسفند
به بازاری و مردم کشتمند
نهادند کوشان بدان شهر نام
برآوردهٔ کوش جویندهکام
که چینی همی خواندش فرونه
به انبوه شهری ز بار و بنه
سر سال فرمودشان تا همه
شود پیش آن پیل، مردم رمه
پرستشکنان پیش آن پیکرش
ستایش نمایند بر افسرش
بخش ۲۲۲ - بازگشت به سرگذشت کوش رفتن کوش با ماوراءالنهر و خاور: بر این داستانِ دگر دار گوشبخش ۲۲۴ - بازگشت کوش به مکران و کشتن شاه مکران: وز آن جا سپه سوی مکران کشید
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آمدْش بنشست بر کوه ژرف
پس افگند از آن شهر سنگی شگرف
هوش مصنوعی: او به خوشحالی بر روی کوه بلند نشسته و از آنجا سنگهای بزرگ و عظیم را به سمت آن شهر رها کرده است.
بسی رنج بردند زآن چار ماه
سرکنگرهش برکشید او به ماه
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به خاطر آن چهار ماه زحمت کشیدند، اما او در نهایت توانست با تلاش خود به مقام و جایگاهی دست یابد که شایستهاش بود.
رخامین یکی سنگ بر پای کرد
سر پیکر خویش را جای کرد
هوش مصنوعی: رخامین یکی سنگی را بر پای گذاشت و سر بدنش را در جایی قرار داد.
کف دست او باز کرده ز هم
بر او بر نبشته یکی بیش و کم
هوش مصنوعی: در دستان او، خطی وجود دارد که نشاندهنده سرنوشتش است و هیچ چیز برای او کم و کاستی ندارد.
که این چهرهٔ کوش گردنکش است
که هنگام پیگار چون آتش است
هوش مصنوعی: این چهره، مانند گردنی زیبا و استوار است و در زمان خشم و مبارزه، به شدت مثل آتش میسوزد و میدرخشد.
ستانندهٔ تاج شاهان به گرز
گشایندهٔ خاور از فرّ و برز
هوش مصنوعی: کسی که به دست میآورد تاج پادشاهان، با نیرویی که شرق را باز میکند، از شکوه و بزرگی برخوردار است.
بر آنجا نوشت آنچه خود کرده بود
همان شهر کاو بر سر آورده بود
هوش مصنوعی: او در آنجا نوشت آنچه که خودش انجام داده بود، همان شهری که او با تلاش خود ساخته بود.
بپرداخت از او مرد و زن سی هزار
کشاورز و بازاری و پیشهکار
هوش مصنوعی: او به این ترتیب، سی هزار نفر از کشاورزان، بازرگانان و حرفمندان را به کار گرفت.
ز کشور بیاورد و در شهر کرد
به مایه ز هر چیزشان بهر کرد
هوش مصنوعی: او از دیار خویش آورد و در شهر قرار داد تا با هر چیز ارزشمندی بهرهبرداری کند.
خورش داد و گاو و خر و گوسفند
به بازاری و مردم کشتمند
هوش مصنوعی: خورش، گوشت حیوانات مانند گاو و خر و گوسفند را در بازار به فروش گذاشت و مردم را با غذاهای خوشمزه سیر کردند.
نهادند کوشان بدان شهر نام
برآوردهٔ کوش جویندهکام
هوش مصنوعی: در آن شهر، کسانی که تلاش زیادی کردهاند، نامشان را بر افراشتهاند و آنان که در پی رسیدن به هدف و خواستههای خود هستند، به موفقیت خواهند رسید.
که چینی همی خواندش فرونه
به انبوه شهری ز بار و بنه
هوش مصنوعی: صدای چینیکار در میآید و او را به تماشا میخواند، در حالی که یک شهر شلوغ و پر از بار و بنه دورش را احاطه کرده است.
سر سال فرمودشان تا همه
شود پیش آن پیل، مردم رمه
هوش مصنوعی: او در آغاز سال به آنها فرمان داد که تا زمانی که همه زیر نظر آن فیل جمع شوند.
پرستشکنان پیش آن پیکرش
ستایش نمایند بر افسرش
هوش مصنوعی: افراد با محبت و عشق، در مقابل چهرهاش احترام و ستایش میکنند و بر تاج او خوشنودی میافزایند.

ایرانشان