بخش ۱۲۵ - بازگشتن کوش به چین و نبرد با آتبین
چو یک نیمه ره زیر پی کرد کوش
سپاهی گزین کرد پولادپوش
شمار سپه بود خود صد هزار
همه ساخته در خورِ کارزار
بفرمودشان تاختن سوی چین
ز ناگه شدن بر سر آتبین
سپه بر در شهر خمدان شتافت
تهی دید دروازه، دشمن نیافت
در آن شهر یک روز دم بر زدند
شب آمد یکی رای دیگر زدند
چنین یافتند آگهی ز آتبین
که رفتهست بر راه دریای چین
چو تنگ اندر آورد سالارِ کوش
سپاهش چو دریا برآمد به جوش
به رفتن ندیدند چاره دگر
کشیدند بر بارگی بارکر
طلایه چو از دور گرد سپاه
بدید، آگهی برد نزدیک شاه
بزد کوس و لشکر همه برنشست
سوی نیزه و تیغ بردند دست
چنان حمله کردند گردان جنگ
که از روی خورشید بردند رنگ
ز گرز گران و ز پولاد خشت
پر از موج خون گشت هامون و کشت
گهی چینیان پشت برگاشتند
گهی دشمن از جای برداشتند
بخش ۱۲۴ - آگاه شدن کوش از پیروزی آتبین: سواران نوشان چو بشتافتندبخش ۱۲۶ - پیروزی آتبین و بردن غنیمتها به دریا: چو انبوه شد رزم و دید آتبین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو یک نیمه ره زیر پی کرد کوش
سپاهی گزین کرد پولادپوش
هوش مصنوعی: وقتی که به نیمهراه رسید، سربازانی را انتخاب کرد که در زره پولادی پوشیده بودند و آماده نبرد بودند.
شمار سپه بود خود صد هزار
همه ساخته در خورِ کارزار
هوش مصنوعی: تعداد سپاه به خودی خود صد هزار نفر بود و همه آنها برای شرکت در میدان جنگ آماده شده بودند.
بفرمودشان تاختن سوی چین
ز ناگه شدن بر سر آتبین
هوش مصنوعی: فرمان داد تا به سوی چین بروند، زیرا ناگهان در برابر آتش بر افراشته شده بودند.
سپه بر در شهر خمدان شتافت
تهی دید دروازه، دشمن نیافت
هوش مصنوعی: گروه نظامی به دروازهٔ شهر خمدان آمدند و مشاهده کردند که دروازه خالی است و هیچ دشمنی را پیدا نکردند.
در آن شهر یک روز دم بر زدند
شب آمد یکی رای دیگر زدند
هوش مصنوعی: در آن شهر، روزی به صبح نزدیک شد، ولی شب ناگهان فرارسید و Someone نظر متفاوتی را مطرح کرد.
چنین یافتند آگهی ز آتبین
که رفتهست بر راه دریای چین
هوش مصنوعی: آنها از آتشنشانان مطلع شدند که کسی به سمت دریای چین رفته است.
چو تنگ اندر آورد سالارِ کوش
سپاهش چو دریا برآمد به جوش
هوش مصنوعی: زمانی که فرمانده سپاه در تنگنا قرار میگیرد، سپاه او مانند دریا به جوش میآید و سرشار از انرژی و انگیزه میشود.
به رفتن ندیدند چاره دگر
کشیدند بر بارگی بارکر
هوش مصنوعی: آنها راهی جز رفتن نیافتند و بار سنگین را بر دوش خود حمل کردند.
طلایه چو از دور گرد سپاه
بدید، آگهی برد نزدیک شاه
هوش مصنوعی: وقتی که پیشرو گروه از دور لشکر را دید، خبری را نزد شاه آورد.
بزد کوس و لشکر همه برنشست
سوی نیزه و تیغ بردند دست
هوش مصنوعی: صدای طبل و لشکر به صدا درآمد و همه با هم به سمت نیزه و شمشیر حرکت کردند.
چنان حمله کردند گردان جنگ
که از روی خورشید بردند رنگ
هوش مصنوعی: پس از حمله گروهی از جنگجویان، آنقدر شدت و قدرت داشت که رنگ خورشید را از روی آسمان برداشتند.
ز گرز گران و ز پولاد خشت
پر از موج خون گشت هامون و کشت
هوش مصنوعی: در اثر ضربات سنگین و قوی، خون در هامون به شدت جاری شده و دریا را پر از موج کرده است.
گهی چینیان پشت برگاشتند
گهی دشمن از جای برداشتند
هوش مصنوعی: گاهی چینیان به سمت دشمن حملهور میشوند و گاهی نیز دشمن از مکان خود حرکت میکند.