بخش ۱۱۵ - آماده شدن آتبین برای جنگ
چو بر خواند نامه بدو ترجمان
بخواند آتبین را هم اندر زمان
از آن نامه و رازش آگاه کرد
دلش را به کین خواستن راه کرد
بدو گفت کاندیشه ی کار کن
خرد را بدین داروی یار کن
مگر کینه ی خویش باز آوری
دل دشمنان در گداز آوری
بدو آتبین گفت کای سرفراز
توان رزم جستن به مردان و ساز
مرا گر تو نیرو دهی نیست باک
به پیشم چه چینی چه یک مشت خاک
گر آن بدگهر نیست اندر سپاه
نیابد سواری سوی خانه راه
اگر سی هزارند وگر صد هزار
به شمشیر از ایشان برآرم دمار
بدو گفت گنج و سپه پیش توست
که گنج و سپه داروی ریش توست
به دستور فرمود تا هرچه خواست
ز گنج و ز ساز سپه کرد راست
جهانجوی هشتاد کشتی بخواست
گزیده سپاهی بدو در نشاخت
ز گردان کوهی دو ره ده هزار
همه با سلیح از درِ کارزار
زن و بچه و گنجش آن جا بماند
به روز همایون سپه را براند
به دستور ماچین بسی چیز داد
ز دینار و اسبان تازی نژاد
فرستادش از پیش تا پیش شاه
برد آگهی کاینک آمد سپاه
بخش ۱۱۴ - نامه کردن بهک به طیهور و آتبین: چو دید آن که کردند ماچین تباهبخش ۱۱۶ - گذشتن آتبین از دریا در شب و شکست دادن چینیان: وز آن روی بر آتبین با سپاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بر خواند نامه بدو ترجمان
بخواند آتبین را هم اندر زمان
هوش مصنوعی: زمانی که نامهای را میخوانند، ترجمان به او میگوید که آتبین نیز در همان زمان حاضر است.
از آن نامه و رازش آگاه کرد
دلش را به کین خواستن راه کرد
هوش مصنوعی: دلش را از راز و نامهای آگاه کرد و به خاطر کینهورزی، مسیر جدیدی را انتخاب کرد.
بدو گفت کاندیشه ی کار کن
خرد را بدین داروی یار کن
هوش مصنوعی: به او گفت که برای کار، به اندیشه و خرد نیاز داری و باید از این یار و راهنمایی بهرهمند شوی.
مگر کینه ی خویش باز آوری
دل دشمنان در گداز آوری
هوش مصنوعی: آیا میتوانی با یادآوری کینههای خود، دلی نیاندیشی را به آتش بیفکنی و آن را به خشم بیاندازی؟
بدو آتبین گفت کای سرفراز
توان رزم جستن به مردان و ساز
هوش مصنوعی: به او که همیشه با افتخار و قدرت، سخن گفت: «ای مرد جنگی، برای نبرد آماده شو و خود را به مردان توانمند بساز.»
مرا گر تو نیرو دهی نیست باک
به پیشم چه چینی چه یک مشت خاک
هوش مصنوعی: اگر تو به من قدرت و انرژی بدهی، نگران نیستم که در مقابل چه چیزهایی قرار میگیرم، چه ساز و کارهایی یا حتی یک مشت خاک.
گر آن بدگهر نیست اندر سپاه
نیابد سواری سوی خانه راه
هوش مصنوعی: اگر فرد بدی در میان سپاه باشد، آن سپاه هرگز راهی به خانه نخواهد یافت.
اگر سی هزارند وگر صد هزار
به شمشیر از ایشان برآرم دمار
هوش مصنوعی: اگر آنها سی هزار نفر باشند یا حتی صد هزار نفر، من با شمشیر خود به جنگشان میروم و آنها را از پا در میآورم.
بدو گفت گنج و سپه پیش توست
که گنج و سپه داروی ریش توست
هوش مصنوعی: به او گفتند که ثروت و نیروی نظامی در اختیار توست، چرا که این ثروت و قدرت، درمانی برای مشکلات توست.
به دستور فرمود تا هرچه خواست
ز گنج و ز ساز سپه کرد راست
هوش مصنوعی: به دستور او هر چیزی که خواست از گنجینه و ابزارها به درستی فراهم شد.
جهانجوی هشتاد کشتی بخواست
گزیده سپاهی بدو در نشاخت
هوش مصنوعی: جهانجوی هشتاد کشتی در خواست کرد و نیرومندانی را که به او انتخاب شده بودند، به خدمت گرفت.
ز گردان کوهی دو ره ده هزار
همه با سلیح از درِ کارزار
هوش مصنوعی: از کوههای گردان، دو مسیر به سمت هزار راه وجود دارد که همه آنها با سلاح آماده نبرد هستند.
زن و بچه و گنجش آن جا بماند
به روز همایون سپه را براند
هوش مصنوعی: زن و فرزند و داراییام را آنجا میگذارم تا در روزی مبارک و شکوهمند، سپاه را رهبری کنم.
به دستور ماچین بسی چیز داد
ز دینار و اسبان تازی نژاد
هوش مصنوعی: به فرمان ماچین، چیزهای زیادی از جمله دینار و اسبهای اصیل را به ما دادند.
فرستادش از پیش تا پیش شاه
برد آگهی کاینک آمد سپاه
هوش مصنوعی: او را فرستادند تا پیش شاه برود و خبر آورد که اینک سپاه آمده است.