بخش ۱۱۳ - غارت کردن دیهیم سرزمین بهک را
وز آن سوی دیهیم لشکر براند
سپه را به دریا گذر بشاند
به دریا بسی مردم انبوه شد
همه رهگذرگاه چون کوه شد
بهک شاه چون نامه بر خواند، گفت
که با کوش و ضحاک غم باد جفت
که دارد کنون ساز و چندین سپاه
مرا نیز پیدا بود دستگاه
فرستاد نزدیک او ده هزار
به یاری سوار از درِ کارزار
ببردند چیزی که بُد بردنی
هم از خوردنی هم ز گستردنی
برآمد بر این روزگاری دو ماه
بهک را همی تنگ شد دستگاه
نه گاوان بماندند و نه گوسفند
بخوردند یکبارگی کشتمند
به ماچین چنین تنگی آمد پدید
که نه پیر دید و نه برنا شنید
بدان سان به ویرانی آورد روی
که گفتی نبود اندر او رنگ و بوی
نبودش توانایی و دسترس
فزون ز آن کجا داد، بس کرد بس
خورش هم نیامد سپه را ز راه
به درگاه دیهیم رفت آن سپاه
که اکنون ز ماچین نیامد خورش
بباشد سپه را کم از پرورش
بگو تا چه چاره سگالیم و رنگ
اگر کرد خواهی تو ایدر درنگ
چنین گفت با لشکر آن جنگجوی
که ما بازگشتن نداریم روی
خورش هرچه یابید هر جا که هست
به برداشتن مر شما راست دست
چو بشنید لشکر چنین داستان
به تاراج گشتند همداستان
بهک را یکی چاره آمد به دست
درِ چاره یزدان به کس در نبست
بخش ۱۱۲ - درمان کردن پزشک هندی ضحاک ماردوش را: یکی مرد هندی ز درگاه شاهبخش ۱۱۴ - نامه کردن بهک به طیهور و آتبین: چو دید آن که کردند ماچین تباه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وز آن سوی دیهیم لشکر براند
سپه را به دریا گذر بشاند
هوش مصنوعی: و از آن طرف، لشکر را به سمت دریا میفرستد و سپاه را در کنار دریا مستقر میکند.
به دریا بسی مردم انبوه شد
همه رهگذرگاه چون کوه شد
هوش مصنوعی: مردم زیادی به دریا آمدند و همه مانند کوهها در مسیرهای خود در حال حرکت بودند.
بهک شاه چون نامه بر خواند، گفت
که با کوش و ضحاک غم باد جفت
هوش مصنوعی: به محض اینکه شاه بهک نامه را خواند، گفت که با کوشش و تلاش همراه ضحاک، غم و اندوه به زودی از بین خواهد رفت.
که دارد کنون ساز و چندین سپاه
مرا نیز پیدا بود دستگاه
هوش مصنوعی: هماکنون من به همراه خود لشکری و تجهیزات زیادی دارم که آمادهٔ کار است.
فرستاد نزدیک او ده هزار
به یاری سوار از درِ کارزار
هوش مصنوعی: به نزد او ده هزار سوار را فرستادند تا در جنگ به کمکش بیایند.
ببردند چیزی که بُد بردنی
هم از خوردنی هم ز گستردنی
هوش مصنوعی: آنچه را که قابل بردن بود، بهدوربردند؛ هم از خوراک و هم از آنچه میشد گسترش داد.
برآمد بر این روزگاری دو ماه
بهک را همی تنگ شد دستگاه
هوش مصنوعی: در این زمان دشوار، وضعیت زندگی به شدت دچار تغییر و تنگنا شده است، چیزی شبیه به این که دو ماه در آسمان به یکدیگر نزدیک شدهاند و فضایی تنگ را ایجاد کردهاند.
نه گاوان بماندند و نه گوسفند
بخوردند یکبارگی کشتمند
هوش مصنوعی: نه گاوان باقی ماندند و نه گوسفند خورده شدند، بهیکباره همه را از پا درآوردم.
به ماچین چنین تنگی آمد پدید
که نه پیر دید و نه برنا شنید
هوش مصنوعی: در چنین وضعیتی برای ما پیش آمده که نه افراد سالخورده از آن خبر دارند و نه جوانان چیزی دربارهاش میدانند.
بدان سان به ویرانی آورد روی
که گفتی نبود اندر او رنگ و بوی
هوش مصنوعی: به گونهای که چهرهاش به ویرانی و نابودی دچار شده، گویی در آن هیچ نشانهای از زیبایی و عطر وجود ندارد.
نبودش توانایی و دسترس
فزون ز آن کجا داد، بس کرد بس
هوش مصنوعی: او نه قدرت و نه دسترسی بیشتری داشت، بنابراین چه کار توانست انجام دهد، تمام تلاشش را کرد و کم آورد.
خورش هم نیامد سپه را ز راه
به درگاه دیهیم رفت آن سپاه
هوش مصنوعی: خورشید به سپاه نیامد و آنها از مسیر خود به سمت دیوانخانه رفتند.
که اکنون ز ماچین نیامد خورش
بباشد سپه را کم از پرورش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگرچه خورشید (نور و روشنایی) به ما نرسیده، اما سپاه و نیروهای ما نیز تحت تأثیر پرورش و تربیت قرار گرفتهاند و به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که به راحتی بیفتند یا کم توان شوند. در واقع، حتی در شرایط سخت، قدرت و استعداد درونی به کمک میآید.
بگو تا چه چاره سگالیم و رنگ
اگر کرد خواهی تو ایدر درنگ
هوش مصنوعی: بگو چه راه حلی داریم و اگر خواستی، اینجا توقف کن.
چنین گفت با لشکر آن جنگجوی
که ما بازگشتن نداریم روی
هوش مصنوعی: آن جنگجوی شجاع به لشکر خود گفت: ما هیچ راهی برای بازگشت نداریم.
خورش هرچه یابید هر جا که هست
به برداشتن مر شما راست دست
هوش مصنوعی: هر چیز خورشید آن را میبیند و هر جا که باشد، به سمت راست دستت، آن را برمیدارید.
چو بشنید لشکر چنین داستان
به تاراج گشتند همداستان
هوش مصنوعی: زمانی که سپاه این داستان را شنید، همه به طور هماهنگ به غارت پرداختند.
بهک را یکی چاره آمد به دست
درِ چاره یزدان به کس در نبست
هوش مصنوعی: در یک لحظه، راهی برای حل مشکلات به کسی رسید که درِ کمک و یاری الهی بر روی هیچکس بسته نیست.