بخش ۱۱۱ - بیماری ضحاک و رُستن دو مار از دوش او
شنیدم که ضحّاک چندان بخورد
که آمد سر هر دو کتفش به درد
همی درد خرچنگ خواندش پزشک
یکی سرد بیماری سرد و خشک
به دانش چونامش به تازی کنی
به تازی اگر سرفرازی کنی
................................
................................
شکیبا نبودی ز گوشت شکار
برآمد سر کتف او چون دومار
چو چندی برآمدش فریاد کرد
از او خون دردانه آغاز کرد
پزشکان هشیار دل را بخواند
همه کس ز درمان او خیره ماند
ز بابل گروهی ز جادوفشان
بشد پیش آن خسرو سرکشان
نیاورد درمان او کس بجای
وز آن درد شاه اندر آمد ز پای
ره خواب بر دیدگانش ببست
نه خورد و نه خفت و نه شادان نشست
پزشکان جادوی دست آزمای
بماندند خیره ز کار خدای
بخش ۱۱۰ - رفتن کوش پیل دندان به نزدیک ضحاک: چو لشکر برفت و برآراست کاربخش ۱۱۲ - درمان کردن پزشک هندی ضحاک ماردوش را: یکی مرد هندی ز درگاه شاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنیدم که ضحّاک چندان بخورد
که آمد سر هر دو کتفش به درد
هوش مصنوعی: شنیدم که ضحّاک آنقدر غذا خورد که هر دو شانهاش به شدت درد گرفت.
همی درد خرچنگ خواندش پزشک
یکی سرد بیماری سرد و خشک
هوش مصنوعی: پزشک به او گفت که دردش شبیه بیماریای است که سرد و خشک است.
به دانش چونامش به تازی کنی
به تازی اگر سرفرازی کنی
هوش مصنوعی: اگر به دانش خود به زبان عربی بپردازی و آن را خوب یاد بگیری، به تو افتخار و موفقیت خواهد داد.
................................
................................
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو چگونه و از چه راهی به دانایی و تجربههایت رسیدهای.
شکیبا نبودی ز گوشت شکار
برآمد سر کتف او چون دومار
هوش مصنوعی: اگر صبر و بردباری نشان نمیدادی، ممکن بود نتیجه کار بر تو سخت و دشوار شود. مانند اینکه به جای داشتن آرامش، دچار مشکلات و چالشها گردی.
چو چندی برآمدش فریاد کرد
از او خون دردانه آغاز کرد
هوش مصنوعی: پس از مدتی، او فریاد زد و از او خواست که احساسات عمیق و دردهایش را با صدای بلند ابراز کند.
پزشکان هشیار دل را بخواند
همه کس ز درمان او خیره ماند
هوش مصنوعی: پزشکان با دقت و فهم عمیق به دل بیماران نگاهی میکنند و در نتیجه، همه از درمان آن بیمار متعجب و حیران میمانند.
ز بابل گروهی ز جادوفشان
بشد پیش آن خسرو سرکشان
هوش مصنوعی: گروهی از بابل با قدرت جادوگری خود به سوی آن پادشاه قدرتمند و سرکش حرکت کردند.
نیاورد درمان او کس بجای
وز آن درد شاه اندر آمد ز پای
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانست برای درمان او کاری انجام دهد و به همین خاطر، آن درد سبب شد که شاه نیز به زانو درآمد.
ره خواب بر دیدگانش ببست
نه خورد و نه خفت و نه شادان نشست
هوش مصنوعی: راه خواب بر چشمان او بسته شد، نه خورد و نه خوابید و نه با شادی نشسته بود.
پزشکان جادوی دست آزمای
بماندند خیره ز کار خدای
هوش مصنوعی: پزشکان که به کار خود افتخار میکنند و از تواناییهای خود غافل نمیشوند، در برابر قدرت خداوند متحیر و شگفتزده هستند.