گنجور

بخش ۱۰۹ - فرستادن دیهیم و پیام کوش به بهک

چو پیغام بشنید و نامه بخواند
ز شادی بخندید و خیره بماند
بدو گفت اکنون برو ساز کن
در گنجهای پدر بازکن
فرستاد نامه به هر کشوری
به هر نامداری و هر مهتری
سراسر سپه را به درگاه خواند
بدان سان که در چین سورای نماند
گزین کرد از آن لشکری چل هزار
ستوده سوار از درِ کارزار
به سالارْ دیهیم داد آن سپاه
یکی نیکدل، شاه را نیکخواه
بدو گفت از ایدر به دریا شتاب
نگهدار یکسر گذرگاه آب
چنان کن که پرّنده مرغ هوا
شود زی جزیره، نداری روا
که آن دشمنان گر بدانند باز
از ایشان شود کار بر ما دراز
ز ماچین بخواه آنچه باید تو را
بهک مردمیها نماید تو را
یکی نامه فرمود کردن بدوی
همه مهربانی، همه رنگ و بوی
کنون رفت خواهم همی بامهان
بزودی به درگاه شاه جهان
ببینمش و رنک و کردیم باز
تو ای نیکدل، نیکخو، نیک ساز
همه ساله هستی نکوخواه ما
به دل دوست بودی تو را شاه ما
فرستاده ام سرکشی با سپاه
که دارد گذرگاه دریا نگاه
هر آنچ او بخواهد دریغی مدار
ز کشتی و از آلت کارزار
ز پوشیدنی و ز گستردنی
هم از چارپایان، هم از خوردنی
چنان کن که من باز گردم ز شاه
به پیش من آزادی آرد به راه
فرستاده را داد و لشکر برفت
چو دیهیم و لشکر به دریا برفت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو پیغام بشنید و نامه بخواند
ز شادی بخندید و خیره بماند
هوش مصنوعی: وقتی پیام را شنید و نامه را خواند، از خوشحالی خندید و به حالت حیرت ماند.
بدو گفت اکنون برو ساز کن
در گنجهای پدر بازکن
هوش مصنوعی: برو و حالا ساز خود را آماده کن و به گنجینه‌های پدرت دسترسی پیدا کن.
فرستاد نامه به هر کشوری
به هر نامداری و هر مهتری
هوش مصنوعی: او نامه‌ای به همه کشورها و شخصیت‌های مشهور و بزرگ فرستاد.
سراسر سپه را به درگاه خواند
بدان سان که در چین سورای نماند
هوش مصنوعی: تمام سپاه را به درگاه فراخواند به گونه‌ای که هیچ کس در چین باقی نماند.
گزین کرد از آن لشکری چل هزار
ستوده سوار از درِ کارزار
هوش مصنوعی: از میان آن لشکر، سی هزار سوار شایسته و برجسته را انتخاب کرد تا به میدان نبرد بروند.
به سالارْ دیهیم داد آن سپاه
یکی نیکدل، شاه را نیکخواه
هوش مصنوعی: در آن سال، گروهی از سپاهیان در دل‌نوازی و نیکی، تاج و مقام را به فرمانده تقدیم کردند که به خاطر دوستی‌اش با شاه، او را سزاوار این مقام می‌دانستند.
بدو گفت از ایدر به دریا شتاب
نگهدار یکسر گذرگاه آب
هوش مصنوعی: به او گفتند که از این سمت به دریا برو و سرعت خود را کم کن تا بتوانی به راحتی از این مسیری که آب در آن جریان دارد عبور کنی.
چنان کن که پرّنده مرغ هوا
شود زی جزیره، نداری روا
هوش مصنوعی: به گونه‌ای رفتار کن که مانند پرنده‌ای آزاد باشی و به آسمان پرواز کنی، زیرا در این جزیره هیچ‌چیز نداشته‌ای که سزاوار تو باشد.
که آن دشمنان گر بدانند باز
از ایشان شود کار بر ما دراز
هوش مصنوعی: اگر آن دشمنان بدانند که چگونه می‌توانند بر ما تسلط یابند، کارشان به درازا خواهد کشید.
ز ماچین بخواه آنچه باید تو را
بهک مردمیها نماید تو را
هوش مصنوعی: از ما کمک بگیر و بخواه تا آنچه که برای برانگیختن روحیه مردمی در تو لازم است، به تو ارائه دهیم.
یکی نامه فرمود کردن بدوی
همه مهربانی، همه رنگ و بوی
هوش مصنوعی: یک نفر دستوری داد تا نامه‌ای نوشته شود، نامه‌ای پر از مهربانی و تنوع در احساسات و احساسات خوشایند.
کنون رفت خواهم همی بامهان
بزودی به درگاه شاه جهان
هوش مصنوعی: اکنون عزم سفر دارم به سوی بزرگان و به زودی به درگاه پادشاه عالم خواهم رسید.
ببینمش و رنک و کردیم باز
تو ای نیکدل، نیکخو، نیک ساز
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و خوبی شخصی اشاره دارد. گویا شخصی را می‌بینید که دل پاک و نیاتی نیک دارد و به خاطر صفات خوبش، بار دیگر به او توجه می‌کنید. در واقع، این ابراز تحسین برای روحیه‌ای دلنشین و رفتارهای مثبت اوست.
همه ساله هستی نکوخواه ما
به دل دوست بودی تو را شاه ما
هوش مصنوعی: در هر سال، وجود نیکو و خوب ما در دل دوستان به خاطر تو، شاه ما بوده است.
فرستاده ام سرکشی با سپاه
که دارد گذرگاه دریا نگاه
هوش مصنوعی: من کسی را با گروهی برای بررسی وضعیت دریا فرستاده‌ام.
هر آنچ او بخواهد دریغی مدار
ز کشتی و از آلت کارزار
هوش مصنوعی: هر چیزی را که او می‌خواهد، بی‌دریغ و با کمال میل در اختیارش بگذار و از ابزارها و وسایل مورد نیاز برای جنگ به هیچ وجه دریغ نکن.
ز پوشیدنی و ز گستردنی
هم از چارپایان، هم از خوردنی
هوش مصنوعی: این بیت به تمایز بین دو نوع چیز اشاره دارد: چیزهایی که می‌توان پوشید و چیزهایی که می‌توان گسترش داد. همچنین اشاره دارد که این دو نوع، هم در مورد حیوانات و هم در مورد خوراکی‌ها مطرح هستند. در واقع، هر دو نوع اشیاء می‌توانند مورد استفاده و بررسی قرار بگیرند.
چنان کن که من باز گردم ز شاه
به پیش من آزادی آرد به راه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به گونه‌ای رفتار کن که من پس از برگشتن از سفر یا از مقام بالا، دوباره به آزادی و آسایش خود دست یابم.
فرستاده را داد و لشکر برفت
چو دیهیم و لشکر به دریا برفت
هوش مصنوعی: فرستاده را به او سپرد و لشکر به راه افتاد، مانند تاجی که بر سر گذاشته می‌شود و لشکر به سوی دریا حرکت کرد.