شمارهٔ ۹ - شیر و موش
بود شیری به بیشهای خفته
موشکی کرد خوابش آشفته
آن قَدَر دورِ شیر بازی کرد
در سرِ دُوشَش اسبتازی کرد
آن قَدَر گوشِ شیر گاز گرفت
گه رها کرد و گاه باز گرفت
تا که از خواب، شیر شد بیدار
متغیّر ز موشِ بدرفتار
دست برد و گرفت کَلّۀ موش
شد گرفتار موشِ بازیگوش
خواست در زیر پنجه لِه کُنَدَش
به هوا برده بر زمین زَنَدش
گفت ای موشِ لوس یک قازی
با دُمِ شیر میکنی بازی؟
موشِ بیچاره در هَراس افتاد
گریه کرد و به التماس افتاد
که تو شاهِ وُحوشی و من موش
موش هیچ است پیشِ شاهِ وُحوش
شیر باید به شیر پنجه کند
موش را نیز گربه رنجه کند
تو بزرگی و من خطا کارم
از تو امّیدِ مَغفِرَت دارم
شیر از این لابه رحم حاصل کرد
پنجه واکرد و موش را وِل کرد
اتفاقاً سه چار روزِ دگر
شیر را آمد این بلا بر سر
از پیِ صیدِ گرگ یک صیّاد
در همان حَول و حَوش دام نهاد
دامِ صیّاد گیرِ شیر افتاد
عوضِ گرگ شیر گیر افتاد
موش چون حالِ شیر را دریافت
از برایِ خلاصِ او بشتافت
بندها را جوید با دندان
تا که در برد شیر از آن جا جان
این حکایت که خوشتر از قند است
حاویِ چند نکته از پند است
اولاً گر نیی قویبازو
با قویتر ز خود ستیزه مجو
ثانیاً عفو از خطا خوب است
از بزرگان گذشت مطلوب است
ثالثاً با سپاس باید بود
قدرِ نیکی شناس باید بود
رابعاً هرکه نیک یا بد کرد
بد به خود کرد و نیک با خود کرد
خامساً خلق را حقیر مگیر
که گهی سودها بَری ز حقیر
شیر چون موش را رهایی داد
خود رها شد ز پنجه صیّاد
در جهان موشکِ ضعیفِ حقیر
میشود مایۀ خلاصی شیر
شمارهٔ ۸ - برای کتابِ آقای مخبر السَّلطنه گفته شد در خیالاتِ عالیِ طفل: بچهای با شعور با فرهنگشمارهٔ ۱۰ - شاعر این بیت ها را گِرداگِردِ تصویرِ خویش نوشته است: من آن ساعت که از مادر بزادم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود شیری به بیشهای خفته
موشکی کرد خوابش آشفته
هوش مصنوعی: در جنگل، شیری خواب بود که ناگهان موشکی او را بیدار کرد و خوابش را به هم زد.
آن قَدَر دورِ شیر بازی کرد
در سرِ دُوشَش اسبتازی کرد
هوش مصنوعی: او آنقدر دور و بر شیر بازی کرده که در ذهنش سوارکاری میکند.
آن قَدَر گوشِ شیر گاز گرفت
گه رها کرد و گاه باز گرفت
هوش مصنوعی: ماجرای شیر به قدری خطرناک و پرتنش است که گاهی آن را رها میکند و گاهی دوباره به شکارش برمیگردد.
تا که از خواب، شیر شد بیدار
متغیّر ز موشِ بدرفتار
هوش مصنوعی: زمانی که کسی از خواب بیدار میشود، همچون شیر قدرتمند و تغییرپذیر میگردد؛ ناپسند و بدرفتار مانند موش نیست.
دست برد و گرفت کَلّۀ موش
شد گرفتار موشِ بازیگوش
هوش مصنوعی: به محض اینکه دستش را دراز کرد تا موش را بگیرد، خود به دام موش بازیگوش افتاد.
خواست در زیر پنجه لِه کُنَدَش
به هوا برده بر زمین زَنَدش
هوش مصنوعی: میخواست او را زیر پا له کند، اما او را به هوا برد و بر زمین کوفت.
گفت ای موشِ لوس یک قازی
با دُمِ شیر میکنی بازی؟
هوش مصنوعی: گفت: ای موش نازک و لوس، تو با دُم شیر میخواهی بازی کنی؟
موشِ بیچاره در هَراس افتاد
گریه کرد و به التماس افتاد
هوش مصنوعی: موش نگران و ترسیده شد، به گریه افتاد و از روی ناچاری از دیگران کمک خواست.
که تو شاهِ وُحوشی و من موش
موش هیچ است پیشِ شاهِ وُحوش
هوش مصنوعی: تو پادشاه جنگلها هستی و من مثل موشی هستم که در مقابل تو هیچ ارزش و قدرتی ندارم.
شیر باید به شیر پنجه کند
موش را نیز گربه رنجه کند
هوش مصنوعی: شیر باید با شیر نبرد کند و موش هم باید از دست گربه بترسد.
تو بزرگی و من خطا کارم
از تو امّیدِ مَغفِرَت دارم
هوش مصنوعی: تو بزرگ و محترمی و من اشتباهات زیادی دارم، اما از تو انتظار دارم که مرا ببخشی.
شیر از این لابه رحم حاصل کرد
پنجه واکرد و موش را وِل کرد
هوش مصنوعی: شیر با نرمی و رحمت از این ناله و لابه، موش را رها کرد و پنجهاش را باز کرد.
اتفاقاً سه چار روزِ دگر
شیر را آمد این بلا بر سر
هوش مصنوعی: به طور تصادفی، چند روز دیگر، این مشکل برای شیر پیش آمد.
از پیِ صیدِ گرگ یک صیّاد
در همان حَول و حَوش دام نهاد
هوش مصنوعی: یک شکارچی برای به دام انداختن گرگ، در همان محدودهای که آن را میگشت، دامش را گذاشت.
دامِ صیّاد گیرِ شیر افتاد
عوضِ گرگ شیر گیر افتاد
هوش مصنوعی: در اینجا میتوان گفت که دام صیاد به جای اینکه گرگ را بگیرد، شیر را به دام انداخته است. این تغییر از شیر به گرگ نشاندهنده این است که او با چالشی بزرگتر از آنچه پیشبینی کرده بود روبرو شده است.
موش چون حالِ شیر را دریافت
از برایِ خلاصِ او بشتافت
هوش مصنوعی: موش به محض اینکه متوجه شد وضعیت شیر چگونه است، سریعاً برای نجات او حرکت کرد.
بندها را جوید با دندان
تا که در برد شیر از آن جا جان
هوش مصنوعی: با دندان خود سعی میکند که بندها را بگشاید تا بتواند شیر را از آنجا بیرون بیاورد و جانش را نجات دهد.
این حکایت که خوشتر از قند است
حاویِ چند نکته از پند است
هوش مصنوعی: این داستان که شیرینتر از قند است، حاوی چندین نکته آموزنده است.
اولاً گر نیی قویبازو
با قویتر ز خود ستیزه مجو
هوش مصنوعی: اگر قدرتی مثل قوی دارید، نباید با دیگران که قویتر از خودتان هستند، درگیر شوید.
ثانیاً عفو از خطا خوب است
از بزرگان گذشت مطلوب است
هوش مصنوعی: بخشایش وForgiveness در برابر اشتباهات دیگران کار خوبی است و از کرامت بزرگان به شمار میآید که بتوانند از خطاهای دیگران بگذرند.
ثالثاً با سپاس باید بود
قدرِ نیکی شناس باید بود
هوش مصنوعی: سوم اینکه باید همواره نسبت به خوبیها شکرگزار و قدردان باشیم.
رابعاً هرکه نیک یا بد کرد
بد به خود کرد و نیک با خود کرد
هوش مصنوعی: در نهایت، هر فردی که عمل خوبی یا بدی انجام دهد، در واقع نتیجه آن عمل به خودش بازمیگردد؛ اگر کار نیکی کند، خودش بهرهمند میشود و اگر کار زشتی انجام دهد، خود را متضرر میسازد.
خامساً خلق را حقیر مگیر
که گهی سودها بَری ز حقیر
هوش مصنوعی: پنجم اینکه، انسانها را دست کم نگیر زیرا گاهی اوقات از آنچه که به نظر کوچک و حقیر میرسند، سودهای بزرگی حاصل میشود.
شیر چون موش را رهایی داد
خود رها شد ز پنجه صیّاد
هوش مصنوعی: وقتی شیر موش را آزاد کرد، خود نیز از چنگال شکارچی رها شد.
در جهان موشکِ ضعیفِ حقیر
میشود مایۀ خلاصی شیر
هوش مصنوعی: در این جهان، یک موجود کوچک و بیاهمیت میتواند نجاتدهندهای برای موجود بزرگ و قوی باشد.
حاشیه ها
1401/07/07 21:10
پارسا حاضری
خیلی پند داشت
1403/04/14 21:07
سپهر خاشعی
این شعر در واقع بازنویسی فوق العاده یکی از حکایات "ژان دو لا فونتن" با همان نام "شیر و موش" است.