شمارهٔ ۸ - برای کتابِ آقای مخبر السَّلطنه گفته شد در خیالاتِ عالیِ طفل
بچهای با شعور با فرهنگ
بود با بختِ خود همیشه به جنگ
که چرا من بزرگتر نشدم
مثلِ این مردمِ دگر نشدم
گشتهام پیشِ خلق خوار و ذلیل
زان که نه ریش دارم و نه سبیل
در سر و پام نیست کفش و کلاه
که چرا قدِّ من بود کوتاه
لُخت و بیبرگ و بینوا شدهام
مثل یک بَچّه گدا شدهام
من به کلّی ز جامه عریانم
جوجه مرغِ دو روزه را مانم
ننهام متّصل کُتَک زندم
پدرم بام و عَمّه چک زَنَدم
مردمانِ بزرگ را در تن
کُت و سرداری است و پیراهن
بهرِ خود جامههای نو بِبُرند
هرچه خواهند هر زمان بخورند
هرکجا میلشان کشد بروند
تابعِ میلِ هیچ کس نشوند
پس مَن آیا چه وقت خان گردم؟
صاحبِ قدرت و توان گردم؟
من هم ار خود بزرگ گردم و مَرد
کارهای بزرگ خواهم کرد
ابتدا درسِ دِهقَنَت خوانم
تا ره و رسمِ دِهقَنَت دانم
بعدِ چندی کلنگ و گاله و بیل
میکنم از برای خود تحصیل
گوسفندی و گاومیش و بزی
گندمی، ماشی، ارزنی، اُرُزی
پیش گیرم طریقِ دهقانی
در کمال صفا و آسانی
میکنم قِطعه زمینی شخم
از پس شُخم میفَشانم تخم
گندمم چون به بار آمد و جو
متموِّل شوم به گاهِ درو
بعد کمکم زمین زیاده کنم
از زمینِ خود استفاده کنم
صاحبِ خانه و عِلاقه شَوَم
با حِمار و بَعیر و ناقِه شوم
ناز و نعمت چو در زمین باشد
کارِ من در زمین همین باشد
کارِ من گیرد از زمین بالا
میشوم از برای خویش آقا
مِنَّت هیچکس نخواهم بُرد
نانِ بازویِ خویش خواهم خورد
در ادارات نوکری نکنم
نوکری را به دیگری نکنم
نوکر گاو و گوسفند شوم
من از این کار سربلند شوم
تا رود کارِ کِشت از پیشَم
بنده خویش و خواجۀ خویشم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بچهای با شعور با فرهنگ
بود با بختِ خود همیشه به جنگ
هوش مصنوعی: بچهای باهوش و فرهیخته بود که همیشه با سرنوشت خود درگیر بود.
که چرا من بزرگتر نشدم
مثلِ این مردمِ دگر نشدم
هوش مصنوعی: چرا من مثل این مردم دیگر بزرگتر و رشد نکردم؟
گشتهام پیشِ خلق خوار و ذلیل
زان که نه ریش دارم و نه سبیل
هوش مصنوعی: من در برابر مردم به خاطر نداشتن ریش و سبیل، ذلیل و خوار شدهام.
در سر و پام نیست کفش و کلاه
که چرا قدِّ من بود کوتاه
هوش مصنوعی: من نه کفش دارم و نه کلاه، و دلیل این وضعیت هم این است که قد من کوتاه است.
لُخت و بیبرگ و بینوا شدهام
مثل یک بَچّه گدا شدهام
هوش مصنوعی: حالت بسیار ناخوشایند و غمگینی دارم؛ مثل یک بچه بیخانمان که هیچ چیز ندارد و بیصدا شده است.
من به کلّی ز جامه عریانم
جوجه مرغِ دو روزه را مانم
هوش مصنوعی: من کاملاً عریان و بیپوشش هستم، مانند جوجهمرغی که دو روز بیشتر از تولدش نگذشته است.
ننهام متّصل کُتَک زندم
پدرم بام و عَمّه چک زَنَدم
هوش مصنوعی: مادرم به من ضربه میزند، پدرم از بالا من را کتک میزند و عمهام هم به من فشار میآورد.
مردمانِ بزرگ را در تن
کُت و سرداری است و پیراهن
هوش مصنوعی: افراد بزرگ دارای ویژگیهایی همچون وقار و احترام هستند که به آنها جلوهای خاص میبخشد.
بهرِ خود جامههای نو بِبُرند
هرچه خواهند هر زمان بخورند
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند برای خودش لباسهای جدید بدوزد و هر وقت که بخواهد خوش بگذراند و از زندگی لذت ببرد.
هرکجا میلشان کشد بروند
تابعِ میلِ هیچ کس نشوند
هوش مصنوعی: آنها هر جا که بخواهند، میروند و به خواست هیچ کسی توجه نمیکنند.
پس مَن آیا چه وقت خان گردم؟
صاحبِ قدرت و توان گردم؟
هوش مصنوعی: پس من چه زمانی به گنجایش و قدرت میرسم؟ چه زمانی میتوانم به مقام و منزلت برسم؟
من هم ار خود بزرگ گردم و مَرد
کارهای بزرگ خواهم کرد
هوش مصنوعی: اگر خود را بزرگ و مهم بدانم، میتوانم کارهای بزرگ و مهمی انجام دهم.
ابتدا درسِ دِهقَنَت خوانم
تا ره و رسمِ دِهقَنَت دانم
هوش مصنوعی: ابتدا باید اصول و روشهای کار کشاورزی را بیاموزم تا بتوانم با شیوههای آن آشنا شوم.
بعدِ چندی کلنگ و گاله و بیل
میکنم از برای خود تحصیل
هوش مصنوعی: مدتی بعد، برای خودم با کلنگ و بیل مشغول به کار میشوم و به دنبال تحصیل میروم.
گوسفندی و گاومیش و بزی
گندمی، ماشی، ارزنی، اُرُزی
هوش مصنوعی: در این بیت به انواع دامها و محصولات کشاورزی اشاره میشود. به طور کلی، اشاره به گوسفند، گاومیش و بز به عنوان دامهای اهلی و همچنین به غلات و محصولات زراعی مانند گندم و ماش دارد. این اشارات نشاندهنده تنوع کشاورزی و دامداری در یک منطقه است.
پیش گیرم طریقِ دهقانی
در کمال صفا و آسانی
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم به شیوه کشاورزی ساده و بیدردسر زندگی کنم و از آرامش و صفای آن بهرهمند شوم.
میکنم قِطعه زمینی شخم
از پس شُخم میفَشانم تخم
هوش مصنوعی: من یک قطعه زمین را شخم میزنم و بعد از آن، دانهها را میپاشم.
گندمم چون به بار آمد و جو
متموِّل شوم به گاهِ درو
هوش مصنوعی: زمانی که گندم من به ثمر برسد و جو هم به خوبی به دست بیاید، در زمان برداشت محصول، به ثروت و دارایی خواهم رسید.
بعد کمکم زمین زیاده کنم
از زمینِ خود استفاده کنم
هوش مصنوعی: به تدریج مقداری از زمین را که دارم گسترش میدهم و از آن بهتر استفاده میکنم.
صاحبِ خانه و عِلاقه شَوَم
با حِمار و بَعیر و ناقِه شوم
هوش مصنوعی: من با عشق و محبت صاحب خانه میشوم، حتی اگر لازم باشد با الاغ و شتر و قاطر زندگی کنم.
ناز و نعمت چو در زمین باشد
کارِ من در زمین همین باشد
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و خوشی در زندگی وجود داشته باشد، من هم در همین دنیا به کار خود مشغولم.
کارِ من گیرد از زمین بالا
میشوم از برای خویش آقا
هوش مصنوعی: من برای خودم تلاش میکنم و به موفقیتهای بالایی دست مییابم.
مِنَّت هیچکس نخواهم بُرد
نانِ بازویِ خویش خواهم خورد
هوش مصنوعی: من هیچگاه به کسی قسمتی از نعمت خود را نخواهم سپرد و تنها به شیرینی زحمت خودم اکتفا میکنم.
در ادارات نوکری نکنم
نوکری را به دیگری نکنم
هوش مصنوعی: من در ادارات کار نمیکنم و از نوکری برای دیگران نیز دوری میکنم.
نوکر گاو و گوسفند شوم
من از این کار سربلند شوم
هوش مصنوعی: من حاضر هستم که خدمتکار گاو و گوسفند شوم، زیرا از این کار احساس افتخار و سربلندی میکنم.
تا رود کارِ کِشت از پیشَم
بنده خویش و خواجۀ خویشم
هوش مصنوعی: تا زمانی که کار کشت به درستی پیش برود، من به خدمت خویش و آقای خود ادامه میدهم.