شمارهٔ ۴ - نصیحت به فرزند
از مالِ جهان ز کهنه و نو
دارم پسری به نام خسرو
هر چند که سالِ او چهار است
پیداست که طفلِ هوشیار است
در دیده من چنین نماید
بر دیده غیر تا چه آید
هر چند که طفل زشت باشد
در چشم پدر بهشت باشد
آری مثل است که قَرَنْبیٰ
در دیده مادر است حَسْنا
هان ای پسرِ عزیزِ دلبند
بشنو ز پدر نصیحتی چند
ز این گفته سعادتِ تو جویم
پس یاد بگیر هر چه گویم
میباش به عمرِ خود سحرخیز
وز خوابِ سحرگهان بپرهیز
اندر نَفَسِ سحر نشاطی است
کان را با روح ارتباطی است
دریاب سحر کنارِ جو را
پاکیزه بشوی دست و رو را
صابونت اگر بُوَد میسّر
بر شستن دست و رو چه بهتر
با هوله پاک خشک کن رو
پس شانه بزن به موی و ابرو
کن پاک و تمیز گوش و گردن
کاین کار ضرورت است کردن
تا آن که به پهلویت نشینند
چرکِ گَل و گوشِ تو نبینند
در پاکیِ دست کوش کز دست
دانند ترا چه مرتبت هست
چرکین مگذار بیخِ دندان
کان وقتِ سخن شود نمایان
پیراهنِ خویش کن گزیده
هم شسته و هم اطو کشیده
کن کفش و کلاه با بروس پاک
نیکو بِستُر ز جامهات خاک
در آینه خویش را نظر کن
پاکیزه لباسِ خود به بر کن
از نرم و خشن هر آنچه پوشی
باید که به پاکیش بکوشی
گر جامه گلیم یا که دیباست
چون پاک و تمیز بود زیباست
چون غیر به پیشِ خویش بینی
انگشت مبر به گوش و بینی
دندان برِ کس خلال منمای
ناخن برِ این و آن مپیرای
در بزم چنان دهن مدرّان
کت قعرِ دهان شود نمایان
خمیازه کشید مینباید
طوری که به خَلق خوش نیاید
چون بر سر سفرهای نشستی
زنهار نکن دراز دستی
زان کاسه بخور که پیشِ دستست
بر کاسه دیگری مبر دست
دِه قوت ز بیش و کم شکم را
دربند مباش بیش و کم را
با مادرِ خویش مهربان باش
آماده خدمتش به جان باش
با چشمِ ادب، نگر پدر را
از گفته او مپیچ سر را
چون این دو شوند از تو خُرسند
خُرسند شود ز تو خداوند
در کوچه چو میروی به مکتب
معقول گذر کن و مؤدّب
چون با ادب و تمیز باشی
پیشِ همه کس عزیز باشی
در مدرسه ساکت و متین شو
بیهوده مگوی و یاوه مشنو
اندر سرِ درس گوش میباش
با هوش و سخن نیوش میباش
میکوش که هرچه گوید استاد
گیری همه را به چابکی یاد
کم گوی و مگوی هرچه دانی
لب دوختهدار تا توانی
بس سَر که فُتاده زبان است
با یک نقطه زبان زیان است
آن قدر رواست گفتنِ آن
کاید ضرر از نهفتنِ آن
نادان به سرِ زبان نهد دل
در قلب بود زبانِ عاقل
اندر وسطِ کلامِ مردم
لب باز مکن تو بر تکلّم
زنهار مگو سخن بجز راست
هرچند ترا در آن ضررهاست
گفتارِ دروغ را اثر نیست
چیزی ز دروغ زشتتر نیست
تا پیشه تست راستگویی
هرگز نبری سیاه رویی
از خجلتِ شرمش ار شود فاش
یادآر و دگر دروغ متراش
چون خوی کند زبان به دشنام
آن به که بریده باد از کام
از عیبِ کسان زبان فرو بند
عیبش به زیانِ خویش مپسند
زنهار مده بدان به خود راه
کز مونسِ بد نَعوذُ بالله
در صحبتِ سِفله چون درآیی
بالطّبع به سفلگی گرایی
با مردمِ ذی شرف درآمیز
تا طبعِ تو ذی شرف شود نیز
لبلابِ ضعیف بین که چندی
پیچد به چنارِ ارجمندی
در صحبتِ او بلند گردد
مانندِ وی ارجمند گردد
در عهدِ شباب چند سالی
کسبِ هنری کن و کمالی
تا آن که به روزگارِ پیری
در ذلّت و مسکنت نمیری
امروز سه سال پیش از این نیست
بی علم دگر نمیتوان زیست
گر صنعت و حرفتی ندانی
زحمت ببری ز زندگانی
از طبّ و طبیعی و ریاضی
قلبِ تو به هرچه هست راضی
یک فن بپسند و خاصِ خود کن
تحصیل به اختصاصِ خود کن
چون خوبِ کم از بدِ فزون به
ذی فن به جهان ز ذی فنون به
خوانم به تو بیتی از نظامی
آن میرِ سخنوران نامی
«پالانگری به غایتِ خود
بهتر ز کلاه دوزیِ بد»
آن طفل که قدرِ وقت دانست
دانستنِ قدرِ خود توانست
هرچ آن که رود ز دستِ انسان
شاید که به دست آید آسان
جز وقت که پیشِ کس نپاید
چون رفت ز کف به کف نیاید
گر گوهری از کَفَت برون تافت
در سایه وقت میتوان یافت
ور وقت رود ز دستت ارزان
با هیچ گهر خرید نتوان
هر شب که روی به جامه خواب
کن نیک تأمل اندر این باب
کان روز به علمِ تو چه افزود
وز کرده خود چه بردهای سود
روزی که در آن نکردهای کار
آن روز ز عمرِ خویش مشمار
من میروم و تو ماند خواهی
وین دفترِ درس خواند خواهی
اینجا چو رسی مرا دعا کن
با فاتحه روحم آشنا کن
شمارهٔ ۳ - مکاتبۀ منظوم: به یکی از دوستان مُتَشاعر مُتِذَوِّق خود که معهود بود بیاید و دیر کرده بود این سه بیت را بدیهة نوشتم :شمارهٔ ۵ - مکتوب منظوم: وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از مالِ جهان ز کهنه و نو
دارم پسری به نام خسرو
هوش مصنوعی: من از داراییهای این دنیا، چه قدیمی و چه جدید، پسری به نام خسرو دارم.
هر چند که سالِ او چهار است
پیداست که طفلِ هوشیار است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه عمر او فقط چهار سال است، به وضوح مشخص است که این کودک بسیار باهوش و هوشیار است.
در دیده من چنین نماید
بر دیده غیر تا چه آید
هوش مصنوعی: در چشمان من، اینگونه به نظر میرسد، اما برای دیگران چه خواهد بود؟
هر چند که طفل زشت باشد
در چشم پدر بهشت باشد
هوش مصنوعی: هرچند که فرزند ممکن است از نظر ظاهری زیبا به نظر نرسد، اما در چشم والدینش او همواره بهترین و محبوبترین خواهد بود.
آری مثل است که قَرَنْبیٰ
در دیده مادر است حَسْنا
هوش مصنوعی: بله، درست همانند اینکه قرنبیط (بروکلی) در چشم مادر زیباست.
هان ای پسرِ عزیزِ دلبند
بشنو ز پدر نصیحتی چند
هوش مصنوعی: ای پسر عزیزم، به نصیحتهای پدرت گوش کن.
ز این گفته سعادتِ تو جویم
پس یاد بگیر هر چه گویم
هوش مصنوعی: از این حرف من به دنبال خوشبختیات باش و با دقت هر چه میگویم را یاد بگیر.
میباش به عمرِ خود سحرخیز
وز خوابِ سحرگهان بپرهیز
هوش مصنوعی: سعی کن در زندگیات صبح زود بیدار شوی و از خوابیدن در صبحهای زود خودداری کنی.
اندر نَفَسِ سحر نشاطی است
کان را با روح ارتباطی است
هوش مصنوعی: در هوای صبحگاهان حال و هوایی شاداب و پرانرژی وجود دارد که به نوعی با روح انسان پیوند میخورد.
دریاب سحر کنارِ جو را
پاکیزه بشوی دست و رو را
هوش مصنوعی: صبح زود کنار جوی آب را غنیمت بشمار و دستان و صورتت را تمیز کن.
صابونت اگر بُوَد میسّر
بر شستن دست و رو چه بهتر
هوش مصنوعی: اگر صابون در دسترس باشد، شستن دست و صورت راحتتر میشود و این بهترین وضعیت است.
با هوله پاک خشک کن رو
پس شانه بزن به موی و ابرو
هوش مصنوعی: با یک پارچه تمیز، مو و ابروهای خود را مرتب کن و به آرامی از پشت سر به جلو بکش.
کن پاک و تمیز گوش و گردن
کاین کار ضرورت است کردن
هوش مصنوعی: گوش و گردن خود را پاک و تمیز نگهدار، زیرا این کار ضروری است.
تا آن که به پهلویت نشینند
چرکِ گَل و گوشِ تو نبینند
هوش مصنوعی: تا زمانی که دیگران به کنارت نشینند، آلودگی و کثیفی چهرهات را نمیبینند.
در پاکیِ دست کوش کز دست
دانند ترا چه مرتبت هست
هوش مصنوعی: به تلاش برای پاک نگه داشتن دستهایت بپرداز، زیرا دیگران با توجه به آن، ارزش و مقام تو را میشناسند.
چرکین مگذار بیخِ دندان
کان وقتِ سخن شود نمایان
هوش مصنوعی: دندانهایت را تمیز نگهدار و نگذار هیچ آلودگیای در آنها بماند، زیرا در زمان صحبت کردن، این آلودگیها نمایان خواهند شد.
پیراهنِ خویش کن گزیده
هم شسته و هم اطو کشیده
هوش مصنوعی: پیراهن خود را با دقت انتخاب کن و هم آن را بشوی و هم صاف و مرتب کن.
کن کفش و کلاه با بروس پاک
نیکو بِستُر ز جامهات خاک
هوش مصنوعی: کفش و کلاه را بپوش و خود را با لباسهای پاک و زیبا آماده کن، که از لباسهایت خاک بر ندارد.
در آینه خویش را نظر کن
پاکیزه لباسِ خود به بر کن
هوش مصنوعی: به خودت نگاه کن و ببین که چطور میتوانی روح و شخصیتت را به خوبی نمایش دهی و در این راه، پاکی و زیبایی خود را حفظ کن.
از نرم و خشن هر آنچه پوشی
باید که به پاکیش بکوشی
هوش مصنوعی: هر چیزی که به آن میپردازی، چه نرم و چه سخت، باید تلاش کنی تا آن را با پاکی و نیکویی بپوشانی.
گر جامه گلیم یا که دیباست
چون پاک و تمیز بود زیباست
هوش مصنوعی: اگر چه لباس از گلیم باشد یا از دیبا، اگر پاک و تمیز باشد، زیباست.
چون غیر به پیشِ خویش بینی
انگشت مبر به گوش و بینی
هوش مصنوعی: زمانی که آدمی در جمع دیگران قرار میگیرد و میبیند کسانی غیر از خود او هستند، نباید خود را به گونهای نشان دهد که باعث جلب توجه و عیبجویی شود.
دندان برِ کس خلال منمای
ناخن برِ این و آن مپیرای
هوش مصنوعی: به هیچ کس آسیبی نرسان و به امور دیگران دخالت نکن.
در بزم چنان دهن مدرّان
کت قعرِ دهان شود نمایان
هوش مصنوعی: در مهمانی، وقتی که نوشیدنیای از خوشی زیادی در دهان میچرخد، طوری میشود که به ته دهان نمایان میگردد.
خمیازه کشید مینباید
طوری که به خَلق خوش نیاید
هوش مصنوعی: وقتی که خمیازه میکشید، باید طوری باشید که دیگران از شما ناراحت نشوند یا احساس نامطلوبی نداشته باشند.
چون بر سر سفرهای نشستی
زنهار نکن دراز دستی
هوش مصنوعی: زمانی که بر سر یک سفره نشستهای، مراقب باش که طمع نکن و دست دراز نکن.
زان کاسه بخور که پیشِ دستست
بر کاسه دیگری مبر دست
هوش مصنوعی: از آن ظرف غذا بخور که در دست توست و دستت را به ظرف دیگر نبر.
دِه قوت ز بیش و کم شکم را
دربند مباش بیش و کم را
هوش مصنوعی: در زندگی، به مقدار و اندازه غذا توجه نکن و خود را محدود به کم و زیاد بودن غذا نکن.
با مادرِ خویش مهربان باش
آماده خدمتش به جان باش
هوش مصنوعی: با مادر خود مهربان باش و آماده باش تا به او خدمت کنی و او را یاری کنی.
با چشمِ ادب، نگر پدر را
از گفته او مپیچ سر را
هوش مصنوعی: با نگاه محترمانه به پدر توجه کن و از صحبتهای او منحرف نشو.
چون این دو شوند از تو خُرسند
خُرسند شود ز تو خداوند
هوش مصنوعی: وقتی که این دو نفر از تو راضی و خوشحال باشند، خداوند نیز از تو خوشحال خواهد شد.
در کوچه چو میروی به مکتب
معقول گذر کن و مؤدّب
هوش مصنوعی: وقتی که در کوچه راه میروی، به مدرسهای که علم و ادب را آموزش میدهد، توجه کن و خودت نیز به آداب و رفتار مناسب پایبند باش.
چون با ادب و تمیز باشی
پیشِ همه کس عزیز باشی
هوش مصنوعی: وقتی با ادب و آراستگی رفتار کنی، جایگاه و محبت خاصی در دلهای دیگران پیدا میکنیم.
در مدرسه ساکت و متین شو
بیهوده مگوی و یاوه مشنو
هوش مصنوعی: در مدرسه آرام و مؤدب باشید، بیخودی صحبت نکنید و حرفهای بیهوده را هم نشنوید.
اندر سرِ درس گوش میباش
با هوش و سخن نیوش میباش
هوش مصنوعی: در کلاس درس با دقت گوش کن و با هوش باش و به صحبتها توجه کن.
میکوش که هرچه گوید استاد
گیری همه را به چابکی یاد
هوش مصنوعی: تلاش کن که هر چیزی را که میگوید از معلم یاد بگیری و همه را به سرعت به خاطر بسپاری.
کم گوی و مگوی هرچه دانی
لب دوختهدار تا توانی
هوش مصنوعی: کم صحبت کن و هر چیزی را که میدانی صرفاً در دل نگهدار تا جایی که ممکن است.
بس سَر که فُتاده زبان است
با یک نقطه زبان زیان است
هوش مصنوعی: بسیاری از مشکلات و خسارتها به دلیل کوچکترین اشتباهات زبانی به وجود میآید. تنها با یک نقطه ناچیز ممکن است معنی یک کلمه یا جمله به کلی تغییر کند و به ضرر بیان و ارتباط صحیح منجر شود.
آن قدر رواست گفتنِ آن
کاید ضرر از نهفتنِ آن
هوش مصنوعی: میتوان گفت که بیان یک حقیقت تا جایی خوب است که افشای آن ضرری به همراه نداشته باشد.
نادان به سرِ زبان نهد دل
در قلب بود زبانِ عاقل
هوش مصنوعی: کسی که نادان است، فقط به ظاهر سخن میگوید و احساساتش را با کلمات بیان میکند، اما شخص عاقل در درون خود یک دل آگاه و عمیق دارد که بر اساس آن عمل میکند.
اندر وسطِ کلامِ مردم
لب باز مکن تو بر تکلّم
هوش مصنوعی: در میان سخن مردم، سخن نگو و زبانت را دراز نکن.
زنهار مگو سخن بجز راست
هرچند ترا در آن ضررهاست
هوش مصنوعی: احتیاط کن که جز حقیقت چیزی نگو، حتی اگر در آن راست بودن، به تو ضرر بزند.
گفتارِ دروغ را اثر نیست
چیزی ز دروغ زشتتر نیست
هوش مصنوعی: گفتن دروغ تأثیری ندارد و در واقع، هیچ چیزی زشتتر از دروغ گفتن نیست.
تا پیشه تست راستگویی
هرگز نبری سیاه رویی
هوش مصنوعی: هرگز دروغ نگو، چون راستگویی شغف توست و اگر راست نگوئی، چهرهات سیاه خواهد شد.
از خجلتِ شرمش ار شود فاش
یادآر و دگر دروغ متراش
هوش مصنوعی: اگر به خاطر شرم و خجالتش رازها فاش شود، دوباره دروغی نساز و به یادش بیاور.
چون خوی کند زبان به دشنام
آن به که بریده باد از کام
هوش مصنوعی: اگر انسان زبانش را به دشنام باز کند، بهتر است که او هیچ کلامی نگوید.
از عیبِ کسان زبان فرو بند
عیبش به زیانِ خویش مپسند
هوش مصنوعی: از عیبهای دیگران صحبت نکن و زبانت را در این مورد ببند، چون عیبجویی از دیگران به ضرر خودت تمام میشود.
زنهار مده بدان به خود راه
کز مونسِ بد نَعوذُ بالله
هوش مصنوعی: مراقب باش که به سراغ دوستان بد نروی، زیرا ممکن است به بدی دچار شوی و از خدا به پناه خواهی آمد.
در صحبتِ سِفله چون درآیی
بالطّبع به سفلگی گرایی
هوش مصنوعی: وقتی با افراد پستمرتبه گفتگو کنی، خود به خود به پستی و ابتذال گرایش پیدا میکنی.
با مردمِ ذی شرف درآمیز
تا طبعِ تو ذی شرف شود نیز
هوش مصنوعی: با افراد با شخصیت و با حیثیت معاشرت کن تا خودت نیز شخصیت و شرافت یابی.
لبلابِ ضعیف بین که چندی
پیچد به چنارِ ارجمندی
هوش مصنوعی: گیاه ضعیف و نحیف را ببین که چگونه میتواند به دور درخت بزرگ و با ارزش پیچیده و خود را به آن نزدیک کند.
در صحبتِ او بلند گردد
مانندِ وی ارجمند گردد
هوش مصنوعی: وقتی در گفتوگو با او هستی، شخصیت و اهمیت تو هم ارتقا مییابد و درخشان میشود.
در عهدِ شباب چند سالی
کسبِ هنری کن و کمالی
هوش مصنوعی: در دوران جوانی، چند سال وقت بگذار و به یادگیری یک هنر و به دست آوردن مهارت بپرداز.
تا آن که به روزگارِ پیری
در ذلّت و مسکنت نمیری
هوش مصنوعی: تا زمانی که در روزهای پیری در ذلت و فقر به سر نمیبری.
امروز سه سال پیش از این نیست
بی علم دگر نمیتوان زیست
هوش مصنوعی: امروز، سه سال پیش از حالا نیست و بدون دانش جدید نمیتوان زندگی کرد.
گر صنعت و حرفتی ندانی
زحمت ببری ز زندگانی
هوش مصنوعی: اگر هنر یا مهارتی نداری، باید در زندگی زحمت بکشید.
از طبّ و طبیعی و ریاضی
قلبِ تو به هرچه هست راضی
هوش مصنوعی: از دانش پزشکی، طبیعی و ریاضی، قلب تو به هر چیزی رضایت دارد و راضی است.
یک فن بپسند و خاصِ خود کن
تحصیل به اختصاصِ خود کن
هوش مصنوعی: یک مهارت را انتخاب کن و در آن تخصص پیدا کن و تلاش کن تا به طور خاص به یادگیری و پیشرفت در آن بپردازی.
چون خوبِ کم از بدِ فزون به
ذی فن به جهان ز ذی فنون به
هوش مصنوعی: هرگاه که خوب بودن کمتر از بد بودن باشد، باید در برابر افراد باتجربه و دارای دانش به دنیا توجه کرد.
خوانم به تو بیتی از نظامی
آن میرِ سخنوران نامی
هوش مصنوعی: من به تو شعری از نظامی میخوانم، همان شاعر بزرگ و نامی که در هنر سخنوری شهرت دارد.
«پالانگری به غایتِ خود
بهتر ز کلاه دوزیِ بد»
هوش مصنوعی: اگر کسی در کارش ماهر و کاربلد باشد، بهتر از کسی است که به شکل نامناسب و ضعیف کاری را انجام میدهد.
آن طفل که قدرِ وقت دانست
دانستنِ قدرِ خود توانست
هوش مصنوعی: کودکی که ارزش زمان را درک کرد، توانست به ارزش خود پی ببرد.
هرچ آن که رود ز دستِ انسان
شاید که به دست آید آسان
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دست انسان خارج شود، ممکن است به راحتی دوباره به دست آید.
جز وقت که پیشِ کس نپاید
چون رفت ز کف به کف نیاید
هوش مصنوعی: زمانی که از دست برود، دیگر به دست نخواهد آمد و نمیتوان آن را به نزد کسی نگه داشت.
گر گوهری از کَفَت برون تافت
در سایه وقت میتوان یافت
هوش مصنوعی: اگر الماسی از دستانت بدرخشد، در زمان مناسب میتوانی آن را پیدا کنی.
ور وقت رود ز دستت ارزان
با هیچ گهر خرید نتوان
هوش مصنوعی: اگر زمان از دستت برود، هیچ گوهری نمیتواند ارزش آن را جبران کند.
هر شب که روی به جامه خواب
کن نیک تأمل اندر این باب
هوش مصنوعی: هر شب که به خواب میروی، به این موضوع خوب فکر کن و تأمل کن.
کان روز به علمِ تو چه افزود
وز کرده خود چه بردهای سود
هوش مصنوعی: آن روز به واسطه علم تو چه چیزهایی به دست آورد و از خود چه بهرهای بردهای؟
روزی که در آن نکردهای کار
آن روز ز عمرِ خویش مشمار
هوش مصنوعی: هرگز عمر خود را به حساب نیاور، اگر در روزی هیچ کار مفیدی نکردهای.
من میروم و تو ماند خواهی
وین دفترِ درس خواند خواهی
هوش مصنوعی: من از اینجا میروم و تو در اینجا خواهی ماند و این درسها را همچنان ادامه خواهی داد.
اینجا چو رسی مرا دعا کن
با فاتحه روحم آشنا کن
هوش مصنوعی: وقتی به من رسیدی، خواهش میکنم برایم دعا کن و با فاتحهای، روح مرا آرامش ببخش.
خوانش ها
شمارهٔ ۴ - نصیحت به فرزند به خوانش حمیدرضا محمدی
حاشیه ها
1400/10/16 21:01
علیرضا پشم چی
چه نصیحها و پند های پر مغز و دلنشینی
1401/05/31 11:07
Mahmood Shams
روحشان شاد لذت بردم چقدر در عین ساده و روان بودن شیرین و مفید بود ، ای کاش والدین بخوانند برای فرزندان تا با اشعار فارسی از کودکی آشنا و تربیت شوند تا انسان سالم و مفیدی برای خانواده و جامعه باشند ،
فقط در زمان ما هوله را حوله و اطو را اتو می نویسیم که در زمان ایرج میرزا و قاجار هوله و اطو نوشته می شده .
1401/11/02 19:02
کاشانی
واقعا پند و اندرز هایی دلنشین و مفید به کار برده بودند و با زبان و قلمی بس ساده، روان و قابل فهم نوشته بودند. واقعا لذت بردم انشاالله خدا بیامرزتشان!
1401/11/17 12:02
Erfan Hashemi
خیلی زیباست
1401/12/24 08:02
احمد رحمتبر
القَرَنْبیٰ فی عَیْنِ أُمِّها حَسْناء:
قرنبی: سوسک، حشرهای سیاه که پاهای دراز دارد.
حسناء: (مونث حسن)، نیکوروی، جمیل