شمارهٔ ۳۴ - دزدانِ نادان
دو نفر دزد خری دزدیدند
سرِ تقسیم به هم جنگیدند
آن دو بودند چو گَرمِ زَد و خورد
دُزدِ سِوُّم خَرشان را زَد و بُرد
شمارهٔ ۳۳ - غَلَبه بر خَشم: پیش تر زان کِت غَضَب گردد عیانشمارهٔ ۳۵ - طبیعی گویی: هرچه گویی تو طبیعی میگوی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو نفر دزد خری دزدیدند
سرِ تقسیم به هم جنگیدند
هوش مصنوعی: دو نفر دزد یک خر را دزدیده بودند و وقتی نوبت تقسیم آن شد، با هم خصومت و نزاع کردند.
آن دو بودند چو گَرمِ زَد و خورد
دُزدِ سِوُّم خَرشان را زَد و بُرد
هوش مصنوعی: آن دو نفر مانند کسانی بودند که در حال نزاع و جدال هستند، و سومی که در این میان وجود دارد به فریبکاری میپردازد و از اوضاع سوء استفاده کرده و خرهای آنها را میدزدد و میبرد.

ایرج میرزا