شمارهٔ ۳۲ - سوءِ ظَنّ
 نمیدانم چرا حَتم است و واجب 
 که بر ما یک نفر گردد مواظب 
 بده نیمه بده آجر بده گچ 
 مکُن با گفتهٔ استاد خود لَج 
 چرا ما مَردُمِ ایران چنینیم 
 چرا دَر حَقِّ هم دایم ظَنینیم 
شمارهٔ  ۳۱ - گفتگو با جوانِ فرنگی مَآب: گفتم به جوانکی مُفَرَّنگشمارهٔ  ۳۳ - غَلَبه بر خَشم: پیش تر زان کِت غَضَب گردد عیان 
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 نمیدانم چرا حَتم است و واجب 
 که بر ما یک نفر گردد مواظب 
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا لازم و ضروری است که حتماً یک نفر بر ما مراقبت کند.
 بده نیمه بده آجر بده گچ 
 مکُن با گفتهٔ استاد خود لَج 
هوش مصنوعی: این شعر به تمایل شاعر به دریافت و استفاده از مواد ساختمانی اشاره دارد، مثل نیمه و آجر و گچ. او میخواهد به کمک این ابزارها و با راهنمایی استادش، کار کند و از تجربیات او بهرهمند شود. در واقع، شاعر در پی این است که با استفاده از آموزشها و راهنماییهای کسی که از او یاد میگیرد، به مهارت و تخصص خود در کار ساخت و ساز بیفزاید.
 چرا ما مَردُمِ ایران چنینیم 
 چرا دَر حَقِّ هم دایم ظَنینیم 
هوش مصنوعی: چرا ما مردم ایران این گونه هستیم و چرا همیشه به یکدیگر بدگمانیم؟

ایرج میرزا