شمارهٔ ۳۱ - گفتگو با جوانِ فرنگی مَآب
 گفتم به جوانکی مُفَرَّنگ 
 کای در خم و چم بسان خرچنگ 
 برگو ز سبیل خود چه دیدی 
 کاین سان دُم و گوش او بریدی 
 گفتا که سبیل بنده روزی 
 دزدیده ز کون غیر گوزی! 
 چون دزدی او به چشم دیدم 
 زان رو دُم و گوش او بریدم! 
شمارهٔ  ۳۰ - دو قوچِ جنگی: چه خواهند از جان هم این دو قوچشمارهٔ  ۳۲ - سوءِ ظَنّ: نمیدانم چرا حَتم است و واجب 
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 گفتم به جوانکی مُفَرَّنگ 
 کای در خم و چم بسان خرچنگ 
هوش مصنوعی: به یک جوان که همچون خرچنگ در پیچ و خم زندگی گرفتار شده است، گفتم که باید بیشتر توجه کند و هوشیار باشد.
 برگو ز سبیل خود چه دیدی 
 کاین سان دُم و گوش او بریدی 
هوش مصنوعی: به من بگو از سیبیل خود چه چیزی دیدی که اینگونه دم گوش او را بریدی؟
 گفتا که سبیل بنده روزی 
 دزدیده ز کون غیر گوزی! 
هوش مصنوعی: او گفت: سبیل من روزی به طور ناگهانی و غافلگیرکنندهای از بین رفته است.
 چون دزدی او به چشم دیدم 
 زان رو دُم و گوش او بریدم! 
هوش مصنوعی: زمانی که دزد را دیدم، به همین دلیل دم و گوشش را بریدم!

ایرج میرزا