گنجور

شمارهٔ ۲۸ - طوطی

مرا هست یک طوطی اندر قفس
که مِثلَش به‌خوبی ندیدست کس
سرش سبز رنگست و دُمّش دراز
به چنگال و منقار مانندِ باز
خوراکش دهم از نخودچی و قند
نخودچی و قند است او را پسند
چنان هوشیارَست و با جوهَر است
که از اکثر بچه ها خوشتر است
ز تو هرچه بشنید گیرد به یاد
چو شاگرد با فهم از اوستاد
همین نکته بس باشد از هوش او
که چیزی نگردد فراموش او

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا هست یک طوطی اندر قفس
که مِثلَش به‌خوبی ندیدست کس
هوش مصنوعی: من یک طوطی در قفس دارم که هیچ‌کس مانند او را به زیبایی ندیده است.
سرش سبز رنگست و دُمّش دراز
به چنگال و منقار مانندِ باز
هوش مصنوعی: این موجود، سرش رنگ سبز دارد و دمش طولانی است؛ ناخن‌ها و منقار او شبیه به بال‌های باز است.
خوراکش دهم از نخودچی و قند
نخودچی و قند است او را پسند
هوش مصنوعی: من برای او از نخودچی و قند می‌زنم، زیرا او این‌ها را دوست دارد.
چنان هوشیارَست و با جوهَر است
که از اکثر بچه ها خوشتر است
هوش مصنوعی: او آنقدر باهوش و باارزش است که از بسیاری از بچه‌ها دلنشین‌تر و دوست‌داشتنی‌تر به نظر می‌رسد.
ز تو هرچه بشنید گیرد به یاد
چو شاگرد با فهم از اوستاد
هوش مصنوعی: هرچه از تو می‌شنود، در ذهنش می‌ماند، مانند شاگردی که از استاد خود یاد می‌گیرد.
همین نکته بس باشد از هوش او
که چیزی نگردد فراموش او
هوش مصنوعی: این نکته کافی است که نشان می‌دهد او چقدر باهوش است؛ زیرا هیچ چیزی از ذهنش فراموش نمی‌شود.