گنجور

شمارهٔ ۲۳ - در هجوِ اعتمادالتجارِ اصفهانی

ای بی خرد اعتمادِ تُجّار
دست از حرکات زشت بردار
تو تاجری ای عَنَم به ریشت
بی خود مبر اعتماد خویشت
ای صارم دولت شهنشاه
هستی تو از این قضیه آگاه
بودند شبی معاشران جمع
با یک دو سه خوب روی چون شمع
آن سیّد خر درآمد از در
گردید به بوستان سر خر
از من بِستد دو بیست تومان
تا آرد فرستَد از صفاهان
از من ستد و ضعیفه را داد
هم بنده و هم ضعیفه را گاد!

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1403/02/06 12:05
محمدرضا مرزبان

خیلی جالب بود. ایرج میرزا واقعا کمدیش صد از صده.