گنجور

شمارهٔ ۲۲ - پسرِ بی هنر

داشت عباس قلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
اسم او بود علی مردان خان
کُلفَت خانه ز دستش به اَمان
پشت کالسکه مردم می جَست
دلِ کالسکه نشین را می خَست
هر سحرگه دمِ در بر لبِ جو
بود چون کِرمِ به گِل رفته فُرُو
بسکه بود آن پسر خیره و بد
همه از او بدشان می آمد
هرچه می گفت لَلِه لَج می کرد
دهنش را به لَلِه کج می کرد
هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک در آوردی زود
هرچه می‌دادَند می گفت کم است
مادرش مات که این چه شکمست !
نه پدر راضی از او نه مادر
نه‌ معلم نه لَلِه نه نوکر
ای پسر جان من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داشت عباس قلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
هوش مصنوعی: عباس قلی خان پسری داشت که نادان و بی talent بود.
اسم او بود علی مردان خان
کُلفَت خانه ز دستش به اَمان
هوش مصنوعی: اسم او علی است، مردی که چون به خانه‌ات می‌آید، همه چیز به دستش سپرده می‌شود و در امانت‌داری‌اش تردید نیست.
پشت کالسکه مردم می جَست
دلِ کالسکه نشین را می خَست
هوش مصنوعی: در هنگام حرکت کالسکه، مردم به دنبال جلب توجه و محبت کسی که سوار بر آن است بودند و دل آن شخص را به دست می‌آوردند.
هر سحرگه دمِ در بر لبِ جو
بود چون کِرمِ به گِل رفته فُرُو
هوش مصنوعی: هر صبح هنگام که در ورودی قرار می‌گرفتم، مانند کرمی که در گل فرورفته، بی حرکت و سردرگم بودم.
بسکه بود آن پسر خیره و بد
همه از او بدشان می آمد
هوش مصنوعی: آن پسر به‌قدری ناآگاه و بدرفتار بود که همه از او ناراحت و متنفر بودند.
هرچه می گفت لَلِه لَج می کرد
دهنش را به لَلِه کج می کرد
هوش مصنوعی: هر چیزی که می‌گفت، با نارضایتی جواب می‌داد و حرفش را طوری می‌چرخاند که به نظر عجیب و نامناسب بیاید.
هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک در آوردی زود
هوش مصنوعی: هر جا که مکانی برای زندگی گنجشکی وجود دارد، زود می‌توان دید که جوجه‌های گنجشک به دنیا می‌آیند.
هرچه می‌دادَند می گفت کم است
مادرش مات که این چه شکمست !
هوش مصنوعی: هر چه به او می‌دادند، باز هم از نظرش کم بود. مادرش حیرت‌زده بود که چه اندازه شکم دارد!
نه پدر راضی از او نه مادر
نه‌ معلم نه لَلِه نه نوکر
هوش مصنوعی: نه پدر از او راضی است، نه مادر، نه معلم، نه لَلِه و نه نوکر.
ای پسر جان من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان
هوش مصنوعی: ای پسر، قصه‌ی من را گوش کن و مانند علی مردان خان رفتار نکن.

حاشیه ها

1402/07/27 07:09
تورج رامان

این شعر دستمایه نوار صوتی موزیکال شد که در دهه ۱۳۵۰ بوسیله (به گمانم) کمپانی قصه با سرپرستی علیرضا اکبریان و  هنرمندی زنده یادان مرتضی احمدی و  کنعان کیانی منتشر و به بخشی از خاطره کودکی آن نسل‌ آن دوره تبدیل شد.