شمارهٔ ۱۶ - بر سنگ مزار
ای نکویان که در این دنیایید
یا از این بعد به دنیا آیید
این که خفته است در این خاک منم
ایرجم، ایرج شیرین سخنم
مدفن عشق جهانست اینجا
یک جهان عشق نهانست اینجا
عاشقی بوده به دنیا فن من
مدفن عشق بُوَد مدفن من
آنچه از مال جهان هستی بود
صرف عیش و طَرَب و مستی بود
هرکه را روی خوش و خوی نکوست
مرده و زنده من عاشق اوست
من همانم که در ایام حیات
بی شما صرف نکردم اوقات
تا مرا روح و روان در تن بود
شوق دیدار شما در من بود
بعد چون رخت ز دنیا بستم
باز در راه شما بنشستم
گرچه امروز به خاکم مأواست
چشم من باز به دنبال شماست
بنشینید بر این خاک دمی
بگذارید به خاکم قدمی
گاهی از من به سخن یاد کنید
در دل خاک دلم شاد کنید !
شمارهٔ ۱۵ - مزاح با یکی از وزیران: وزیرا از مبارک بیضه ات دورشمارهٔ ۱۷ - شکوۀ شاگرد: چنین می گفت شاگردی به مَکتَب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1400/07/24 21:09
سید حسین بنی هاشمی
شعر بسیار خوبی ست
1401/01/25 23:03
محمد مهدی بهمن آبادی
عالی بود لذت بردم
1401/04/21 16:07
Mokoshle
سعدی دوم زمانه
1403/01/11 16:04
غمناک ابددوست
روح و روانت شاد
1403/04/09 00:07
جلال ارغوانی
خدایت رحمت کند