گنجور

بخش ۱۰

تو عارف واقعا گوساله بودی
که از من این سفر دوری نمودی
مگر کون قحط بود اینجا قلندر
که ترسیدی کنم کون ترا تر
گرفتی گوشه ژاندارمری را
به موسی برگزیدی سامری را
بیا امروز قدر هم بدانیم
که جاویدان در این عالم نمانیم
بیا تا زنده ام خود را مکن لوس
که فردا می خوری بهر من افسوس
پس از مرگم سرشک غم بباری
به قبرم لاله و سنبل بکاری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو عارف واقعا گوساله بودی
که از من این سفر دوری نمودی
هوش مصنوعی: تو واقعاً فردی نادان بودی که به خاطر من این سفر طولانی را انجام ندادی.
مگر کون قحط بود اینجا قلندر
که ترسیدی کنم کون ترا تر
هوش مصنوعی: آیا اینجا جایی برای ترس است، وقتی که در کنار من، شخصیتی آزاد و بی‌پروا وجود دارد؟
گرفتی گوشه ژاندارمری را
به موسی برگزیدی سامری را
هوش مصنوعی: تو گوشه‌ای از قدرت و سخن را در دست گرفته‌ای و از میان این دو، موسی را انتخاب کرده‌ای، در حالی که سامری نیز در کنار توست.
بیا امروز قدر هم بدانیم
که جاویدان در این عالم نمانیم
هوش مصنوعی: بیایید امروز به ارزش یکدیگر پی ببریم، چون هرکسی در این دنیا نمی‌تواند برای همیشه بماند.
بیا تا زنده ام خود را مکن لوس
که فردا می خوری بهر من افسوس
هوش مصنوعی: بیا تا زنده هستیم از خودخواهی پرهیز کنیم، زیرا زمانی که من نخواهم بود، حسرت می‌خوری.
پس از مرگم سرشک غم بباری
به قبرم لاله و سنبل بکاری
هوش مصنوعی: پس از فوت من، اشک‌های غم را بریزید و بر سر مزارم، گل لاله و سنبل بکارید.