برگردان به زبان ساده
بگو عارف به من ز احبابِ طهران
که می بینم همه شب خوابِ طهران
هوش مصنوعی: به من بگو که عارف از دوستان تهران چه خبر است، چون من هر شب خواب تهران را میبینم.
بگو آن کاظمِ بد آشتیانی
اواخر با تو الفت داشت یا نی
هوش مصنوعی: بگو آیا آن فرد کاظم از آشتیان در نهایت با تو ارتباط و دوستی برقرار کرد یا نه؟
کمال السلطنه حالش چطور است
دخو با اعتصام اندر چه شور است
هوش مصنوعی: حال کمال السلطنه چطور است و دخو در چه وضعیت و حسی به سر میبرد؟
به عالم خوش دل از این چار یارم
فدای خاک پای هر چهارم
هوش مصنوعی: من با دل خوش به خاطر این چهار یارم، آمادهام که جانم را فدای خاک پای هر یک از آنها کنم.
ادیب السلطنه بعد از مرارات
موفق شد به جبران خسارات
هوش مصنوعی: ادیب السلطنه پس از تجربههای دشوار و چالشها، توانست به جبران آسیبها و زیانهایی که متحمل شده بود، بپردازد.
چه میفرمود آقای کمالی
دمکرات، انقلابی، اعتدالی
هوش مصنوعی: آقای کمالی چه نظراتی مطرح میکرد، او کسی بود که به دمکراسی، انقلاب و اعتدال اهمیت میداد.
برد جَوفِ دکان پیشی، پسی را؟
به چنگ آرد تقی خانی کسی را
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند در دکان خالی پیشی بگیرد و چیزی را که متعلق به دیگران است به چنگ آورد؟
سرش مویی در آوردست یا نه
بود یا نه در آن تنگ آشیانه؟
هوش مصنوعی: در اینجا به موضوعی اشاره میشود که آیا کسی در یک محیط محدود، تجربهای یا نشانهای از زندگی و وجود دارد یا خیر. به عبارت دیگر، سوال میشود که آیا در این فضای تنگ و حرفهای، نشانهای از رشد و تحول وجود دارد، یا خیر.
سرش بی مو و لیکن دلپذیر است
خدا مرگم دهد این وصف کیر است
هوش مصنوعی: سر او بی موست اما بسیار خوشایند است. ای کاش مرگم در این وصف باشد.
بدیدم اصفهانی زیر و هم روی
ندیدم اصفهانی من بدین خوی
هوش مصنوعی: در اصفهان کسی را دیدم که هم از نظر ظاهری و هم از نظر باطن مثالزدنی بود، اما من خودم را با ویژگیهایی متفاوت از او میبینم.
اگر یک همچو او در اصفهان بود
یقینا اصفهان نصف جهان بود
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند او در اصفهان وجود داشت، بدون شک اصفهان به اندازه نصف جهان ارزش و اهمیت داشت.
کمالی نیک خوی و مهربانست
کمالی در تنِ احباب جانست
هوش مصنوعی: کمال و زیبایی در خوبی و مهربانی است، و این kمال واقعی در وجود دوستان و عزیزان روشن میشود.
کمالی صاحبِ فضل و کمالست
کمالی مقتدایِ اهلِ حالست
هوش مصنوعی: کمالی شخصی است که دارای فضایل و ویژگیهای برجستهای است و او برای کسانی که به دنبال دقت و حال روحی صحیح هستند، سرمشق و الگو به شمار میآید.
کمالی صاحبِ اخلاق باشد
کمالی در فُتُوَّت طاق باشد
هوش مصنوعی: انسانی که دارای کمال اخلاقی است، باید در جوانمردی و فداکاری نیز برجسته و توانمند باشد.
کمالی را صفاتِ اولیاییست
کمالی در کمالِ بی ریاییست
هوش مصنوعی: کمال واقعی در داشتن صفات خوب و مقدس است، و این کمال در خلوص نیت و صداقت نمود پیدا میکند.
کمالی در سخن سنجی وحیدست
ولو خود دستجردی هم ندیدست
هوش مصنوعی: کمال سخنسنجی و بیان در وجود کسی است که حتی در جایی که او را نمیشناسند، هنوز تواناییهایش را نشان میدهد.
کمالی در فنِ حکمت سرایی
بود همچون مُلِک در بی وفایی
هوش مصنوعی: کسی در هنر سخن گفتن به اندازه یک پادشاه در خیانت مهارت دارد.
کمالی را کمالات است بی حدّ
نداند لیک چایِ خوب از بد
هوش مصنوعی: کمالات و زیباییهای واقعی همیشه بینهایت و فراتر از تصور هستند، اما درک ما از خوبی و بدی را میتوان با تجربههای ملموس تر مانند چای خوب و بد در زندگی مشخص کرد.
تمیزِ چایِ خوب و بد ندارد
و الّا هیچ نقصی خود ندارد
هوش مصنوعی: چای خوب و بد را نمیتوان به راحتی تشخیص داد، زیرا در اصل خود چای هیچ عیبی ندارد.
اگر رفتی تو پیش از من به طهران
ز قولِ من سلامش کن فراوان
هوش مصنوعی: اگر تو پیش از من به تهران رفتی، از طرف من برای او سلامهای زیادی ببر.
بگو محروم ماندم از جَنابَت
نخواهم دید دیگر جز به خوابت
هوش مصنوعی: بگو که از حضور تو محروم ماندم و دیگر نمیتوانم تو را ببینم، مگر در خوابهایم.
من و رفتن از اینجا باز تا ری
میسّر کی شود هَیهات و هی هی
هوش مصنوعی: من و رفتن از اینجا به ری، هنوز هیچ امیدی به وقوع آن نیست. چقدر دور است این آرزو که بتوانم از اینجا بروم.
گر از سرچشمه تا سر تخت باشد
سفر با ضعفِ پیری سخت باشد
هوش مصنوعی: اگر سفر از منبع تا بالای تخت باشد، با وجود ضعف پیری، این سفر دشوار خواهد بود.
چو دورست از من آثارِ سلامت
فُتَد دیدار لا شک بر قیامت
هوش مصنوعی: هنگامی که نشانههای سلامتی از من دور باشد، دیدار در روز قیامت بیشک خواهد بود.
ندانم در کجا این قصه دیدم
و یا از قصه پردازی شنیدم
هوش مصنوعی: نمیدانم کجا این داستان را دیدهام یا از کجا دربارهاش شنیدهام.
که دو روبه یکی ماده یکی نر
به هم بودند عمری یار و همسر
هوش مصنوعی: دو روباه، یکی ماده و دیگری نر، سالها همراه و شریک زندگی یکدیگر بودند.
ملک با خیلُ تازان شد به نخجیر
کشیدند آن دو روبَه را به زنجیر
هوش مصنوعی: ملک با گروهی از سواران به شکار رفت و آن دو روباه را به زنجیر کشیدند.
چو پیدا گشت آغازِ جدایی
عیان شد روزِ ختمِ آشنایی
هوش مصنوعی: با شروع جدایی، روشن شد که زمان پایان آشنایی نیز فرارسیده است.
یکی مویه کنان با جفتِ خود گفت
که دیگر در کجا خواهیم شد جفت
هوش مصنوعی: یک نفر با همراه خود به طور غمگین و ناراحت گفت که دیگر در کجا میتوانیم به هم برسیم.
جوابش داد آن یک از سرِ سوز
همانا در دکانِ پوستین دوز
هوش مصنوعی: او که دلسوخته است، از زیری خمش به دنیای حقیقت پاسخ داد و در دکان کسی که پوستین میدوزد، مشغول کار است.
ز من عرضِ ارادت کن مَلِک را
به هر سلکِ شریفی منسلِک را
هوش مصنوعی: به او بگو که ارادت من را به پادشاه به هر طریقهای از افراد شریف که میشناسم، برسان.
مَلِک آن طعنه بر مهر و وفا زن
به آیینِ مَحَبَّت پشتِ پا زن
هوش مصنوعی: پادشاهی که به عشق و وفاداری طعنه میزند، با اصول محبت مقابله میکند و به آن پشت میکند.
مَلِک دارایِ آن مغزِ سیاسی
که می خندد به قانونِ اساسی
هوش مصنوعی: سلطانی که عقل سیاسی دارد، به قوانین اساسی و مقررات اهمیتی نمیدهد و به سادگی از آنها میخندد.
ملک دارایِ آن حدِّ فضایل
که تعدادش به من هم گشته مشکل
هوش مصنوعی: پادشاهی که فضایلش به حدی است که حتی شمارش آنها برای من دشوار شده است.
بگو شهزاده هاشم میرزا را
نمیپرسی چرا احوال ما را
هوش مصنوعی: بگو که چرا از حال ما خبر نمیگیری، ای شهزاده هاشم میرزا؟
وکالت گر دهد تغییرِ حالت
عجب چیز بدی باشد وکالت
هوش مصنوعی: اگر وکالت، باعث تغییر در وضعیت و حال کسی شود، واقعاً چیز بدی خواهد بود.
چو بینی اقتدارالملک ما را
بزن یک بوسه بر رویش خدا را
هوش مصنوعی: اگر دیدی که قدرت و منزلت ما زیاد است، یک بوسه به روی ما بزن و خدا را شکر کن.
الهی زنده باد آن مرد خیر
همایون پیر ما آقای نیِّر
هوش مصنوعی: خدایا، درود بر آن مرد نیکوکار و بزرگ سال، بزرگوار ما که نورانی است.
بود شهزادۀ مرآت سلطان
مصفا از کدورتهای دوران
هوش مصنوعی: شهزادۀ مرآت، نماد زیبایی و پاکی است که تحت تأثیر ناخالصیهای زمانه قرار ندارد.
امیدم آن که چون در بعض اوقات
کند با نصرت الدوله ملاقات
هوش مصنوعی: امیدوارم روزی فرصتی پیش بیاید که بتوانم با نصرت الدوله ملاقات کنم.
رساند بر وی از من بندگیها
کند اظهار بس شرمندگیها
هوش مصنوعی: به او از طرف من نشان داد که چقدر برای او خدمت کردهام و این باعث شد که خیلی خجالتزده شوم.
در ایران گر یکی شهزاده باشد
همین شهزادۀ آزاده باشد
هوش مصنوعی: در ایران، اگر فردی شاهزاده باشد، همین فرد باید آزادمنش و آزادیخواه باشد.
جوانی، کامرانی، نیک نامی
خدا دادش تمامی با تمامی
هوش مصنوعی: جوانی، خوشبختی و نام نیک از جانب خدا به او بخشیده شده و او این نعمتها را به طور کامل دارد.
جز او ایران به کس نازش ندارد
جز این یک تیر در ترکش ندارد
هوش مصنوعی: جز او کسی در ایران ندارد که به او ناز کند و ایران تنها یک تیر در ترکش دارد.
پدر گر جزء آباء لئام است
پسر سرخیل ابناء کرام است
هوش مصنوعی: اگر پدر از شخصیتهای ناپسند و بیارزش باشد، فرزند در میان فرزندان نیک و بافضیلت مقام بالایی دارد.
شود فیروز کار ملک آن روز
که باشد رشته اش در دست فیروز
هوش مصنوعی: روز موفقیت و پیروزی کشور هنگامی فرا میرسد که سرنوشت و امور آن به دست فردی توانا و شایسته باشد.
نکرده هیچ یکدم خدمت او
تنعم می کنم از نعمت او
هوش مصنوعی: من هیچگاه لحظهای نیز در خدمت او نبودهام، اما از برکات و نعمتهای او بهرهمند میشوم.
مرا او بر خراسان کرد مامور
از او من شاکرم تا نفخه صور
هوش مصنوعی: او مرا به فرمان خود به خراسان فرستاد و من تا هنگام برپایی قیامت از او شکرگزارم.
مرا باید که دارم نعمتش پاس
پیمبر گفت من لم یشکر الناس
هوش مصنوعی: من باید قدردان نعمتهایی که دارم باشم، چرا که پیامبر فرمود: کسی که از مردم سپاسگزار نباشد، در حقیقت از خداوند هم قدردانی نمیکند.
به گیتی بیش مانی بیش بینی
زمانی نوش و گاهی نیش بینی
هوش مصنوعی: در زندگی، گاهی خوشحالی و لذتهایی را تجربه میکنی و گاهی هم با مشکلات و تلخیها رو بهرو میشوی. مهم است که در همه این لحظات توجه کنی و بیاموزی.
بمان و بین جمادی و رجب را
که بینی العجب ثم العجب را
هوش مصنوعی: بمان و تماشا کن که چگونه بین حالت بیجان و حالت پرشور و زندگی تفاوتهای شگفتانگیزی وجود دارد. اینجا میتوانی شگفتیها را به وضوح ببینی.
در این گیتی عجب دیدن عجب نیست
عجب بین جمادی و رجب نیست
هوش مصنوعی: در این دنیا چیزهای عجیب و غریب همواره وجود دارد و تعجبآور نیست. تفاوتی بین موجودات بیجان و موجودات زنده وجود ندارد.
از این مرد و زن شمس و قمر نام
نزاید جز عجب هر صبح و هر شام
هوش مصنوعی: از این افراد که مانند شمس و قمر هستند، چیزی جز شگفتی در هر صبح و شام به وجود نخواهد آمد.
من از عارف در این ایام آخر
بدیدم آنچه نتوان کرد باور
هوش مصنوعی: در این روزهای آخر، از عارف چیزهایی دیدم که باور کردنشان دشوار است.
بیا عارف که روی کار برگشت
ورا با تو روابط تیره تر گشت
هوش مصنوعی: بیا ای عارف، زیرا که اوضاع به حالت قبلی برگشته و ارتباطات با تو دشوارتر شده است.
شنیدم در تیاتر باغ ملی
برون انداختی حمق جبلی
هوش مصنوعی: شنیدم که در تئاتر باغ ملی، کار ناجوری از خود نشان دادی.
نمود اندر تماشاخانه عام
ز اندامت خریت عرض اندام
هوش مصنوعی: در میان جمعیت، برای همه به نمایش گذاشتهای که خودت را به شکل نادانی نشان میدهی.
به جای بد کشانیدی سخن را
بسی بی ربط چرخاندی دهن را
هوش مصنوعی: به جای اینکه صحبت را به خوبی پیش ببری، خیلی بیربط و نامناسب سخن گفتی.
نمی گویم چه گفتی شرمم آید
ز بیآزرمیت آزرمم آید
هوش مصنوعی: من نمیگویم چه چیزی گفتی، زیرا از بیشرمیات شرمندهام.
چنین گفتند کز آن چیز عادی
همی خوردی ولی قدری زیادی
هوش مصنوعی: آنها گفتند که تو از چیزهای معمولی لذت میبردی، اما مقداری بیشتر از حد نیاز.
الهی می زد آواز ترا سن
که دیگر کس نمیدیدت سر سن
هوش مصنوعی: پروردگارا! صدای تو را به گوش دیگران میرسانم، اما اکنون هیچ کس تو را نمیبیند.
ترا گفتند تا تصنیف سازی
نه از شیشه اماله قیف سازی
هوش مصنوعی: به تو گفتهاند که تا زمانی که تصنیف نساختهای، مانند کسی که شیشه را در قیف میریزد، نباید بیجهت و بدون هدف عمل کنی.
کنی با شعر بد عرض کیاست
غزل سازی و آن هم در سیاست
هوش مصنوعی: شما با شعر بدی که مینویسید، قدرت غزلسرایی خود را به نمایش گذاشتهاید و این در زمینه سیاست هم صدق میکند.
تو آهویی مکن جانا گرازی
تو شاعر نیستی تصنیف سازی
هوش مصنوعی: عزیزم، چنان نکن که فراری باشی؛ تو شاعر نیستی که بتوانی منظومه بسازی.
عجب اشعار زشتی ساز کردی
عجب مشت خودت را باز کردی
هوش مصنوعی: عجب اشعار زشتی درست کردی و واقعاً خودت را در معرض قضاوت قرار دادی.
برادر جان خراسانست اینجا
سخن گفتن نه آسان است اینجا
هوش مصنوعی: برادر، اینجا خراسان است و سخن گفتن در اینجا کار آسانی نیست.
خراسان مردم باهوش دارد
خراسانی دو لب ده گوش دارد
هوش مصنوعی: خراسان، مردمی با ذکاوت و هوش دارد که هر کدام از آنها به خوبی میتوانند به حرفها و نشانهها گوش دهند و از آنها بهره ببرند.
همه طلاب او دارای طبعند
نه تنها پی رو قُراء سَبعند
هوش مصنوعی: همه طلاب دارای استعداد و نبوغ هستند و فقط از روی خواندن کتابها و آموزشهای دیگران پیروی نمیکنند.
نشسته جنب هر جمعی ادیبی
ز انواع فضایل با نصیبی
هوش مصنوعی: در کنار هر جمعی، فردی عالم و بااستعداد وجود دارد که از ویژگیهای مختلف برخوردار است.
خراسان جا چو نیشابور دارد
که صد پیشی به پیشاوور دارد
هوش مصنوعی: خراسان به اندازه نیشابور اهمیت و ارزش دارد و این شهر در شهرهای دیگر پیشی دارد.
نمایند اهل معنی ریشخندت
چو میخوانند اشعارِ چرندت
هوش مصنوعی: وقتی که اشعار بیارزش تو را میخوانند، اهل معرفت به تو تمسخر میکنند.
کسانی میزنند از بهر تو دست
که مانند تو نادانند یا مست
هوش مصنوعی: برخی از افراد به خاطر تو دست میزنند، زیرا همانند تو ناآگاه یا سرمست هستند.
شود شعر تو خوش با زورِ تحریر
چو با زورِ بزک روی زن پیر
هوش مصنوعی: شعر تو وقتی زیبا و دلنشین میشود که با تلاش و دقت نوشته شود، درست مانند اینکه حتی یک زن پیر با آرایش و تلاش بتواند زیبا به نظر برسد.
به داد تو رسیده ای دل ای دل
وگرنه کار شعرت بود مشکل
هوش مصنوعی: دلِ من، به یاری تو آمده است و اگر تو نبودنی، کار شعر و هنر من دشوار میشود.
برو عارف که مهر از تو بریدم
به ریش هر چه قزوینی است ریدم
هوش مصنوعی: برو ای عارف، من از تو دل بریدهام و دیگر به کسی که از قزوین است، اهمیتی نمیدهم.
چو عارف نامه آمد تا بدین حد
یکی از دوستان از در درآمد
هوش مصنوعی: وقتی عارف نامهای ارسال کرد و به این مرحله رسید، یکی از دوستان وارد شد.
بگفتا گرچه عارف بدزبان است
ولیکن بر شماها میهمان است
هوش مصنوعی: او گفت که هرچند عارف سخن نیکو نمیگوید، اما در مقابل شما مهمان است.
به مهمان شفقت و اِنعام باید
ولو عارف بود ، اکرام باید
هوش مصنوعی: براي مهمان باید مهربانی و بخشش را در نظر گرفت، حتی اگر آگاه باشیم. احترام به او ضروری است.
نباید بیش از این خون در دلش کرد
گهی خوردست می باید ولش کرد
هوش مصنوعی: نباید بیش از این دلش را با غصه آزرد، گاهی باید به او اجازه داد که زندگیاش را به راحتی بگذراند.
بیا عارف دوباره دوست گردیم
دو مغز اندر دل یک پوست گردیم
هوش مصنوعی: بیا دوباره دوست شویم و به یکدیگر نزدیکتر شویم، طوری که دو فکر و اندیشه در یک دل جای بگیرند.
ترا من جان عارف دوست دارم
ز مهرست این که گَه پشتت بخارم
هوش مصنوعی: من تو را مانند جان عارفان دوست دارم، این محبت باعث شده که گاهی از تو دور شوم و غمگین گردم.
ترا من جان عارف بنده باشم
دعا گوی تو ام تا زنده باشم
هوش مصنوعی: من همچون جان یک عارف، همیشه به تو وابستهام و دعاگوی تو هستم تا زمانی که زندهام.
بیا تا گویمت رندانه پندی
که تا لذت بری از عمر چندی
هوش مصنوعی: بیایید تا با هم صحبتی کنیم و تا از زندگیتان بیشترین لذت را ببرید، درسی را یاد بگیرید که به شما کمک کند در این مدت کوتاه زندگی شادی بیشتری داشته باشید.
تو این کِرم سیاست چیست داری
چرا پا بر دم افعی گذاری
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی اشاره میشود که با زیرکی خود به دنبال دستیابی به اهدافش است، اما باید مراقب خطراتی باشد که در این مسیر وجود دارد. به نوعی، این شخص در حال پیشبرد کارهای خود است اما با ریسکهای جدی مواجه است و باید از آنها دوری کند.
برو چندی در کون را بکن چِفت
میفکن بر سر بی زخم خود زِفت
هوش مصنوعی: مدتی در جهان سرگرم کارهای خود باش و بیهوده بر مشکلات خود نگران نباش، چرا که زخمها و دردهای زندگی بیفایدهاند.
مکن اصلا سخن از نظم و یاسا
ز شر معدلت خواهی بیاسا
هوش مصنوعی: سخن درباره نظم و ترتیبی نگو؛ اگر از بدیها دوری نکنی، آرامش نخواهی داشت.
سیاست پیشه مردم، حیله سازند
نه مانند من و تو پاک بازند
هوش مصنوعی: مردم در سیاست به تزویر و فریب متوسل میشوند، نه مانند ما که از صمیم قلب و بیدغل عمل میکنیم.
تمامًا حقه باز و شارلاتانند
به هر جا هر چه پاش افتاد آنند
هوش مصنوعی: همهشان حقهباز و دو رو هستند و در هر جایی که بروند، هر کاری که بخواهند میکنند.
به هر تغییرِ شکلی مستعدند
گهی مشروطه گاهی مستبدند
هوش مصنوعی: آنها به هر شکلی که تغییر کنند، آماده و پذیرای آن هستند؛ گاهی به نوعی حکومت مشروطه میپردازند و گاهی به استبداد.
تو هم قزوینیِ مُلّایِ رومی
به هر صورت در آ مانندِ مومی
هوش مصنوعی: تو هم مثل قزوینی، مانند موم به هر شکلی در میآیی.
تو هم کمتر نیی از آن رُنُودا
کَهَر کمتر نباشد از کبودا
هوش مصنوعی: تو نیز به اندازه آن رود، از آبی آسمان کمتر نیستی.
همانا گرگ باران دیده باشی
تو خیلی پاردُم ساییده باشی
هوش مصنوعی: اگر تجربه و آگاهی زیادی از سختیها و چالشهای زندگی داشته باشی، میتوانی بهتر و مؤثرتر با مشکلات برخورد کنی.
ولیکن باز گاهی چرخِ بی پیر
دهد اشخاصِ زیرک را دمِ گیر
هوش مصنوعی: اما گاهی اوقات، تقدیر پیشرفتهای ناگهانی برای افراد زیرک و هوشیار را فراهم میکند.
فراوان مرغِ زیرک دیده ایّام
که افتادند بهر دانه در دام
هوش مصنوعی: در روزگار، پرندگان باهوش زیادی را دیدهای که برای جستجوی غذا به دام افتادهاند.
سیاست پیشگان در هر لباسند
به خوبی همدگر را میشناسند
هوش مصنوعی: سیاستمداران در هر شرایط و ظاهری به خوبی یکدیگر را شناسایی میکنند و همدیگر را میشناسند.
همه دانند زین فن سودشان چیست
به باطن مقصد و مقصودشان چیست
هوش مصنوعی: همه میدانند که در این هنر چه نفعی برایشان نهفته است و در واقع هدف و نیّتشان چیست.
از این رو یکدگر را پاس دارند
یکیشان گر به چاه افتد در آرند
هوش مصنوعی: به همین خاطر، باید همدیگر را حمایت کنند؛ اگر یکی از آنها به مشکل بیفتد، دیگران به کمکش میآیند.
من و تو زود در شرش بمانیم
که هم بی دست و هم بی دوستانیم
هوش مصنوعی: ما باید هر چه زودتر در مشکلات و سختیها بمانیم، زیرا هم از کمک دیگران بیبهرهایم و هم خودمان توانایی کافی نداریم.
چو ما از جنس این مردم سواییم
نشانِ کین و آماج بلاییم
هوش مصنوعی: ما از این مردم متفاوت هستیم و به همین دلیل، نشانههای دشمنی و هدف آفتها هستیم.
نمی دانی که ایران است اینجا
حراج عقل و ایمان است اینجا
هوش مصنوعی: اینجا جایی است که عقل و ایمان به حراج گذاشته میشود و تو از این موضوع بیخبری. ایران به شکلی است که در آن ارزشها و اعتقادات به سادگی از بین میروند.
نمی دانی که ایرانی چه چیزست
نمی دانی چقدر این جنس هیزست
هوش مصنوعی: تو نمیدانی که ایرانی چه ویژگیهایی دارد و نمیدانی که این ویژگیها چقدر خاص و برجسته هستند.
بزرگان وطن را از حماقه
نباشد بر وطن یک جو علاقه
هوش مصنوعی: بزرگان کشور نباید به خاطر نادانی خود، به وطن کمتر از یک ذره علاقه داشته باشند.
یکی از انگلستان پند گیرد
یکی با روسها پیوند گیرد
هوش مصنوعی: یکی از انگلستان درس میگیرد و دیگری با روسها ارتباط برقرار میکند.
به مغزِ جمله این فکرِ خسیس است
که ایران مال روس و انگلیس است
هوش مصنوعی: در اینجا به این فکر میپردازیم که تصور کنیم ایران متعلق به روسیه و انگلیسیهاست، و این دیدگاه ناشی از ذهنی تنگنظر و حریص است.
بزرگان در میان ما چنیند
از آنها کمتران کمتر از اینند
هوش مصنوعی: بزرگان در میان ما از این تعداد کمتر وجود دارند.
بزرگانند دزد اختیاری
ولی این دسته دزد اضطراری
هوش مصنوعی: برخی افراد بزرگ و با نفوذ هستند که به طور آگاهانه و انتخابی مرتکب دزدی میشوند، اما گروهی دیگر از دزدها به خاطر شرایط ناچار و اضطراری به این کار روی میآورند.
به غیر از نوکری راهی ندارند
و الّا در بساط آهی ندارند
هوش مصنوعی: جز نوکری و خدمت، راهی ندارند و اگر نبود این، هیچ چیز دیگری برای آنها باقی نمیماند.
تهی دستان گرفتار معاشند
برای شام شب اندر تلاشند
هوش مصنوعی: فقرا و تهیدستان به دنبال تأمین نیازهای روزمره خود هستند و برای تأمین خوراک شبانه خود در تلاش هستند.
از آن گویند گاهی لفظ قانون
که حرف آخر قانون بود نون
هوش مصنوعی: گاهی میگویند که حرف آخر کلمه "قانون" حرف نون است.
اگر داخل شوند اندر سیاست
برای شغل و کار است و ریاست
هوش مصنوعی: اگر کسی به عرصه سیاست وارد شود، به خاطر شغل و وظیفهای است که بر عهده میگیرد و مسئولیتی که بر عهده دارد.
تجارت نیست، صنعت نیست، ره نیست
امیدی جز به سردار سپه نیست
هوش مصنوعی: تجارت و صنعت وجود ندارد و هیچ راهی هم نیست، جز وابستگی به یک فرمانده بزرگ.
رعایا جملگی بیچارگانند
که از فقر و فنا آوارگانند
هوش مصنوعی: همه مردم درمانده و بیچارهاند، زیرا به خاطر فقر و نابودی در آوارگی به سر میبرند.
ز ظلم مالک بی دین هلاکند
به زیر پای صاحب ملک خاکند
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم مالک بیدینی که در حق دیگران میکند، افراد مظلوم به زیر پای صاحب حقیقی ملک و سرزمین، خاک و ذلت میافتند.
تمام از جنس گاو و گوسفندند
نه آزادی نه قانون می پسندند
هوش مصنوعی: همه آنها که به دنیا آمدهاند، مانند گاو و گوسفند هستند و هیچیک از آزادی یا قوانین را نمیپذیرند.
چه دانند این گروه ابله دون
که حُریت چه باشد، چیست قانون
هوش مصنوعی: این گروه بیخبر و نادان چه میدانند که آزادی چیست و قانون چه معنایی دارد؟
چو ملت این سه باشند ای نکومرد
چرا باید بکوبی آهن سرد؟
هوش مصنوعی: اگر این سه عنصر (ملت، مردان خوب و نیکوکار) وجود داشته باشند، ای مرد شایسته، چرا باید آهن سرد را به کار ببری و بکوبی؟
به این وصف از چنین ملت چه جویی؟
به این یک مشت پرعلت چه گویی؟
هوش مصنوعی: این ملت را با این ویژگیها چگونه میتوان توصیف کرد؟ و درباره یک گروه محدود که پر از مشکلات و دلایل است چه باید گفت؟
برای همچو ملت همچو مردم
نباید کرد عقل خویش را گم
هوش مصنوعی: برای چنین مردمی نباید عقل و درک خود را از دست داد.
نباید برد اسم از رسم و آیین
به گوش خر نباید خواند یاسین
هوش مصنوعی: نباید نامی از سنتها و رسوم گذشته به زبان آورد و برای کسی که توانایی فهم آنها را ندارد، نباید مطالب معنوی و عمیق را بیان کرد.
تو خود گفتی که هر کس بود بیدار
در ایران میرود آخر سر دار
هوش مصنوعی: تو خودت اشاره کردهای که هر فردی که در ایران هوشیار و بیدار باشد، در نهایت به سرنوشتی تلخ و ناگوار دچار میشود.
چرا پس میخری بر خود خطر را
گذاری زیر پای خویش سر را
هوش مصنوعی: چرا خودت را در معرض خطر قرار میدهی و خطر را زیر پا میگذاری؟
کنی با خود اعالی را اعادی
نبینی در جهان جز نامرادی
هوش مصنوعی: در این دنیا، اگر با خودت در ارتباط باشی و به حقیقت درونی خودت توجه کنی، نمیتونی کسی را ببینی که به تو آسیب بزنه یا نامرادی پیش بیاره.
بیا عارف بکن کاری که گویم
تو با من دوستی، خیر تو جویم
هوش مصنوعی: بیایید کاری انجام دهیم که نشان دهنده دوستی تو با من باشد، من به دنبال خیر و نیکی تو هستم.
اگر خواهی که کارت کار باشد
همیشه دیگ بختت بار باشد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همیشه موفق باشی و کارهایت به خوبی پیش برود، باید شرایط و موقعیتهای مساعد برای خودت ایجاد کنی.
دو ذرعی مولوی را گنده تر کن
خودت را روضه خوانی معتبر کن
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که اگر میخواهی در کار خود موفقتر باشی، باید تلاش بیشتری بکنی و خود را بیشتر بهبود ببخشی. در واقع، به جای تکیه بر نام و شهرت دیگران، باید تواناییها و مهارتهای خود را افزایش دهی تا در زمینهات شناخته شده و معتبر شوی.
چو ذوقت خوب و آوازت ستودست
سوادت هم اگر کم بود، بودست
هوش مصنوعی: وقتی که لذت و زیبایی تو و صدایت مورد ستایش قرار میگیرد، حتی اگر رنگ پوستت هم کم رنگ باشد، همچنان وجود دارد.
عموم روضه خوان ها بیسوادند
ترا این موهبت تنها ندادند
هوش مصنوعی: بسیاری از روضهخوانها دارای تحصیلات و علم کافی نیستند، اما تو این ویژگی خاص را داری که به آن دست یافتهای.
مسائل کن بر از زادالمعادا
فراهم کن برای خویش زادا
هوش مصنوعی: مسائل را بررسی کن و برای آینده خواستههای خود را آماده کن.
بدان از بر بحار و جوهری را
نژاد جن و فامیل پری را
هوش مصنوعی: بدان که از دل دریاها و جواهرات، جنی به وجود آمده و پریان نیز نسبتی با او دارند.
احادیث مزخرف جعل می کن
خران گریه خر را نعل میکن
هوش مصنوعی: افراد بیمحتوا و نادان سخنان بیارزش و خرافی را جعل میکنند، همانطور که افرادی نادان احساسات دیگران را به تمسخر میگیرند.
بزن بالای منبر زیر آواز
بیفکن شور در مجلس ز شهناز
هوش مصنوعی: به بالای منبر برو و با صدای دلنشین خود شور و شوق را در مجلس بپاش. هر جا که بروی، نام نیک شهناز را زنده کن.
چو اشعار نکو بسیار دانی
بگیرد مجلست هر جا که خوانی
هوش مصنوعی: اگر اشعار زیبای زیادی را بشناسی، هر جا که آنها را بخوانی، مجلس تو را تحت تأثیر قرار میدهد و مورد توجه قرار میگیرد.
سر منبر وزیران را دعا کن
به صدق ار نیست ممکن، با ریا کن
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی از دل برای وزرا دعا کنی، لااقل با تظاهر و کمی نفاق این کار را انجام بده.
بگو از همت این هیأت ماست
که در این فصل پیدا می شود ماست
هوش مصنوعی: بگو که این تلاش و ارادهٔ ماست که سبب میشود در این فصل، ماست به وضوح دیده شود.
ز سعی و فکر آن دانا و زیرست
که سالم تر غذا نان و پنیرست
هوش مصنوعی: کسی که هوشمند و زیرک است با تلاش و اندیشه میداند که بهترین و سالمترین غذا نان و پنیر است.
از آن با کّله در کار اداره
فرنگی ها نمایند استعاره
هوش مصنوعی: در کار اداره کشورهای فرنگی از مفاهیم و نمادهای خاص استفاده میکنند.
زبس داناست آن یک در وزارت
برند اسم شریفش با طهارت
هوش مصنوعی: آن شخص بسیار دانا و با فهم است که در مقام وزارت، نام شریف و پاکی دارد.
فلان یک دیپلم اصلاح دارد
ز سر تا پای او اصلاح بارد
هوش مصنوعی: فلانی به طور کامل و از سر تا پا تغییر کرده و بهتر شده است. اصلاحات و بهبودهای او در همه جا دیده میشود.
در این فن اولین شخص جهانست
نه آرشاک آنچنان نه خاصه خانست
هوش مصنوعی: در این حوزه، او اولین انسانی است که به مهارت رسیده و نه کسی مثل آرشاک یا شخص خاص دیگری.
ز اصلاحش چه می خواهی از این بیش
که نَبوَد در وزارتخانه یک ریش
هوش مصنوعی: از او چه انتظاری داری که بیشتر از این تغییر کند، وقتی که در وزارتخانه حتی یک ریش هم ندارد؟
به جای پیرهای مهمل زار
جوانان مجرب را دهد کار
هوش مصنوعی: به جای اینکه به آدمهای سالخورده و بیفایده اهمیت بدهیم، باید به جوانان با تجربه و توانمند اجازه دهیم تا عهدهدار کارها شوند.
به تخمش گر همه پیران بمیرند
اگر مُردند هم مُردند، پیرند
هوش مصنوعی: اگر همه افراد سالخورده نیز بگذرند و از دنیا بروند، اگر آنها بمیرد، چه اهمیتی دارد؟ زیرا آنها پیر هستند.
ز استحکام سُم وز سختی پوز
کند صد عضو را ناقص به یک روز
هوش مصنوعی: به دلیل قدرت و استحکام سم و سختی پوز، یک روز ممکن است اعضای زیادی را ناقص کند.
شب و روز آن یکی قانون نویسد
ببیند هر چه گه کاری بلیسد
هوش مصنوعی: هر شب و روز یکی از آنها قانونی مینویسد تا ببیند هر زمان چه عملی انجام میشود.
کثافت کاری پیشینیان را
نگویم تا نیالایم دهان را
هوش مصنوعی: از بیان ناپاکیها و اشتباهات گذشتگان خودداری میکنم تا زبانم را به کثافت آلوده نکنم.
از آن روزی که این عالی مقامست
تمام آن کثافت ها تمامست
هوش مصنوعی: از آن روزی که این فرد بزرگ و با مقام بالا در میان ماست، تمام آلودگیها و ناپاکیها به پایان رسیده است.
وکیلان را بگو روح الامینند
ز عرش افتاده پابند زمینند
هوش مصنوعی: وکلای دادگستری را بنگر که مانند فرشتگان الهی هستند، اما به دلیل حضور در این دنیا، از مقام و جایگاه بالای خود کنار گذاشته شدهاند و به کارهای دنیوی مشغولند.
مقدس زاده اند از مادر خویش
گناهست ار کنی مرغانشان کیش
هوش مصنوعی: افرادی که ذاتاً پاک و مقدس به دنیا آمدهاند، اگر گناه کنند، این عمل به خودی خود نادرست است، حتی اگر دیگران بخواهند آن را توجیه کنند.
یقینًا گر ز بی چیزی بمیرند
به رشوت از کسی چیزی نگیرند
هوش مصنوعی: قطعاً اگر کسی از عدم داشتن چیزی بمیرد، هرگز از دیگری چیزی به عنوان رشوه نخواهد گرفت.
به جز شهریه مقصودی ندارند
به هیچ اسم دگر سودی ندارند
هوش مصنوعی: آنها به غیر از دریافت شهریه هدف دیگری ندارند و هیچ منفعتی از نام دیگری نمیبرند.
فقط از بهر ما هی چند غاز است
که این بیچاره ها را چشم باز است
هوش مصنوعی: فقط برای ما چند پرندهی بیچاره وجود دارند که به دنیا نگاه میکنند.
غم ملت ز بس خوردند مُردند
ورم کردند از بس غصه خوردند
هوش مصنوعی: ملت از شدت غم و غصههایی که تحمل کردند، نای زندگی را از دست دادند و به ناامیدی و رنجی عمیق دچار شدند.
ز مشروطیت و قانون مزن دم
مکن هرگز ز وضع مملکت ذم
هوش مصنوعی: در مورد مشروطیت و قوانین صحبت نکن و هرگز به وضع کشور انتقاد نکن.
بزرگان چون ببینند این عجب را
که عارف بسته از تعییب لب را
هوش مصنوعی: وقتی بزرگان ببینند که عارف به خاطر تعهد و محبت خود، از سخن گفتن و توضیح دادن آنچه در دل دارد، خودداری کرده است، بسیار شگفتزده میشوند.
کنند آجیل و ماجیل تو را کوک
نه مستأصل شوی دیگر نه مفلوک
هوش مصنوعی: آجیل و ماجیل تو را آماده میکنند، پس نه ناامید شو و نه در تنگنا بمانی.
نه دیگر حبس میبینی نه تبعید
نه دیگر بایدت هر سو فرارید
هوش مصنوعی: دیگر نه در زندان هستی نه در تبعید، و دیگر نیازی نیست که از جایی به جای دیگر فرار کنی.
بخور با بچه خوشگلها عرق را
بشوی از حرف بی معنی ورق را
هوش مصنوعی: با دختران زیبا خوش بگذران و از صحبتهای بیمورد و بیمعنا دوری کن.
اگر داری بتی شیرین و شنگول
که وافورت دهد با دست مقبول
هوش مصنوعی: اگر بتی زیبا و خوشخلق داری که با دستانی پذیرفته و دلچسب به تو محبت میکند، این نعمت را گرامی بدار.
بکش تریاک و بر زلفش بده دود
تماشا کن به صنع حی مَودود
هوش مصنوعی: مقدمات یک حس لذت را فراهم کن و از زیباییهای آن لذت ببر. در اینجا به نشانههایی از عشق و زیبایی اشاره شده است که میتواند مهم و جالب باشد.
بزن با دوستان در بوستان سور
ببر سور از نکورویان پاسور
هوش مصنوعی: با دوستانت در باغ جشن بگیر و از خوبیهای نیکوکاران لذت ببر.
به عشق خَد خوب و قد موزون
بخوان گاهی نوا، گاهی همایون
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به چهره زیبا و اندام موزون، گاهی آواز بخوان و گاهی هم ساز بزن.
چو تصنیفت بلند آوازه گردد
روان اهل معنا تازه گردد
هوش مصنوعی: زمانی که اثر تو مشهور و معروف شود، جان اهل علم و معنویت تازه و شاداب خواهد شد.
خدا روزی کند عیشی چنین را
عموم مؤمنات و مؤمنین را
هوش مصنوعی: خداوند برای همه مومنان از این لذت و خوشی بهرهمند فرماید.
جلایرنامۀ قائم مقامست
که سرمشق من اندر این کلامست
هوش مصنوعی: کتابی از قائم مقام وجود دارد که الگوی من در این گفتار به شمار میرود.
اگر قائم مقام این نامه دیدی
جلایرنامۀ خود را دریدی
هوش مصنوعی: اگر جلایر نامه ای را دیدی، آن را به یاد قائم مقام این نامه خودت بخوان.
جلایر را جلایر بنده کردم
جلایرنامه را من زنده کردم
هوش مصنوعی: من به جلایر (نام یکی از سلسلههای تاریخی) خدمت کردم و در واقع نوشتههای مربوط به آن دوره را احیا کردم و زنده نگه داشتم.
به شوخی گفتهام گر یاوهای چند
مبادا دوستان از من برنجند
هوش مصنوعی: من به شوخی چیزی گفتهام؛ اگر چند کلمه بیمورد بوده، امیدوارم دوستانم از این بابت ناراحت نشوند.
بیارم از عرب بیتی دو مشهور
که اهل دانشم دارند معذور
هوش مصنوعی: من دو بیت معروف از ادبیات عرب را برای شما میآورم که اهل علم و دانش به خاطر آنها از من عذرخواهی کردهاند.
اذا شاهَدت فی نظمی فتورًا
و وهنًا فی بیانی لِلمعانی
هوش مصنوعی: اگر در شعرم کسالت و ضعف در بیان مفهومها را ببینی،
فلا تنسب لِنقصی اِن رقصی
علی تنشیطِ ابناءِ الزَّمان
هوش مصنوعی: به کمبودهای من اشاره نکن، زیرا که من در راستای رونق و پویایی جوانان این زمان میرقصم.