گنجور

شمارهٔ ۸۱ - انتقاد از قمه‌زنان

زن‌قحبه چه می‌کُشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد کرد
لعنت به یزید بدکننده
اما دگر این کُتل‌مُتل چیست؟!
وین دستهٔ خنده‌آورنده؟!
تخم چه کسی بریده خواهی
با این قمه‌های نابُرنده؟!
آیا تو سکینه‌‌ای که گویی:
«سُو ایسْتَمیرَمْ عَمیمْ گَلندَه»؟!
کو شمر و تو کیستی که گویی:
«گَل قویما مَنی شِمیر َالَِندَه»؟!
تو زینب خواهر حسینی
ای نرّه‌خرِ سبیل‌گنده؟!
خِجلَت نکشی میانِ مردم
از این حرکات مثل جنده؟!
در جنگ دو سال قبل دیدی
شد چند کرور نَفْس رَنده
از این همه کشتگان نگردید
یک مو ز زهار چرخ کنده
در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فکنده
امروز چرا تو می‌کَنی ریش
ای درخور صد هزار خنده؟!
کِی کُشته شود دوباره زنده
با نفرین تو بر کشنده؟!
باور نکنی بیا ببندیم
یک شرط به صرفهٔ برنده
صد روز دگر برو چو امروز
بشکاف سر و بکوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گِل
هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کلهٔ خویش
کاری که تبر کند به کُنده
هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که می‌زند پرنده
هی گو که حسین کفن ندارد
هی پاره بکن قبایِ ژنده
گر زنده نشد عنم به ریشت
گر شد عن تو به ریش بنده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زن‌قحبه چه می‌کُشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده
ای قمه زن نادان که خودت را تا سر حد مرگ می‌زنی، حسین دیگر زنده نمی‌شود.
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده
حسین را کشتند و پس از سال ها دیگر چیزی جز خاک از او باقی نمانده. خاک مقبره او هم محل رویش گیاهانی شده که آنها هم خوراک چرندگان شدند.
من هم گویم یزید بد کرد
لعنت به یزید بدکننده
من هم موافقم که یزید با کشتن حسین، کار ناپسندی کرد. لعنت بر یزید بد کار باد.
اما دگر این کُتل‌مُتل چیست؟!
وین دستهٔ خنده‌آورنده؟!
اما دیگر این کتل و متل‌ها و این دسته‌های عزادارای خنده‌آور چیست؟! (کتل میله‌ای بلند و معمولاً چوبی است که در دسته‌های عزاداری توسط مردم یا در قدیم توسط اسب‌ها حمل می‌شود)
تخم چه کسی بریده خواهی
با این قمه‌های نابُرنده؟!
با این قمه‌هایی که توان بریدن ندارند، تخم چه کسی را میخواهی ببُری؟!
آیا تو سکینه‌‌ای که گویی:
«سُو ایسْتَمیرَمْ عَمیمْ گَلندَه»؟!
مگر تو سکینه هستی که می‌گویی: ((تا عمویم نیاید من آب نمی‌خواهم))؟! (قسمتی از اشعار مداحی ترکی)
کو شمر و تو کیستی که گویی:
«گَل قویما مَنی شِمیر َالَِندَه»؟!
شمر کجاست و تو که هستی که می‌گویی: (([حسین] بیا و من را در دست شمر نگذار))؟!
تو زینب خواهر حسینی
ای نرّه‌خرِ سبیل‌گنده؟!
ای نرّه خر سبیل‌گنده، تو با این هیکل و قیافه‌ات، مثلاً زینب، خواهر حسینی؟!
خِجلَت نکشی میانِ مردم
از این حرکات مثل جنده؟!
با این هیکل و قیافه‌ات، خجالت نمی‌کشی که میان مردم مانند جنده‌ها رفتار میکنی؟!
در جنگ دو سال قبل دیدی
شد چند کرور نَفْس رَنده
دیدی که در جنگی که دو سال پیش رخ داد، چند میلیون نفر تکه و پاره شدند.
از این همه کشتگان نگردید
یک مو ز زهار چرخ کنده
با این حال، چرخ روزگار چنان بی‌خیال است که انگار یک مو از موهای شرمگاهش هم کنده نشده.
در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فکنده
اگر سیزده قرن پیش، هفتاد و دو نفر کشته شدند،
امروز چرا تو می‌کَنی ریش
ای درخور صد هزار خنده؟!
تو چرا امروز، پس از سیزده قرن از شدت ناراحتی ریش خود را می‌کَنی. ای کسی که لایق صد هزار بار مسخره شدن و خندیدنی.
کِی کُشته شود دوباره زنده
با نفرین تو بر کشنده؟!
با نفرین کردن کشنده توسط تو، کسی که کشته شده دوباره زنده می‌شود؟!
باور نکنی بیا ببندیم
یک شرط به صرفهٔ برنده
اگر حرفم را باور نداری، بیا یک شرط ببندیم.
صد روز دگر برو چو امروز
بشکاف سر و بکوب دنده
برو صد روز دیگر هم مانند امروز سر و سینه‌ات را بکوب و بشکن.
هی بر سر و ریش خود بزن گِل
هی بر تن خود بمال سنده
هی بر سر و روی خودت گل بمال و بر تن خودت گُه بمال.
هی با قمه زن به کلهٔ خویش
کاری که تبر کند به کُنده
هی با قمه طوری به کله خودت بزن که تبر به کنده ضربه می‌زند.
هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که می‌زند پرنده
طوری دو دستی به سر خودت بزن که پرنده بال می‌زند.
هی گو که حسین کفن ندارد
هی پاره بکن قبایِ ژنده
هی ناله و ضجه کن که: ((وای حسین کفن ندارد)). هی لباس پوسیده تنت را پاره‌تر کن.
گر زنده نشد عنم به ریشت
گر شد عن تو به ریش بنده
اگر حسین زنده نشد، عن من به ریش تو، اگر زنده شد عن تو به ریش بنده.

حاشیه ها

1401/11/30 06:01
مهدی رضائی

حسین بن علی حقیقت همیشه زنده است. هنوز مردی شریف تر و عزیزتر از آقا امام‌ حسین روی زمین قدم نگذاشته است. قمه زنی مردود است ولی نباید اینطور بیان شود. امام حسین خورشیدیست تابنده و تا ابد پاینده. ایرج البته برای امام حسین مرثیه هم سروده است 

1403/10/13 21:01
ماهان

خود را مخاطب این شعر بدانید

1404/04/29 02:06
امین آب آذرسا

مرثیه را هم با خلوص نیت نسروده. حاشیه جناب تدینی را در همین صفحه ببینید.

1402/09/22 12:11
فرهاد حافظ

اگر ده تا مثل ایرج میرزا داشتیم الان وضع عقایدمون این نبود.

1402/09/04 20:12
علی سعیدی

با سلام و احترام؛

معنی دو مصرع تُرکی چیست؟

1402/09/05 16:12
کژدم

مصراع دوم بیت ششم:

آب نمی‌خواهم عمویم در راه آمدن است.

مصراع دوم بیت هفتم:

بیا مرا در دست شمر مگذار.

1402/11/25 11:01
Mhd Mhd

حیف تو مَرد افکارت صدسال جلوتر از همه بود

1402/12/25 14:02
محمد تدینی

ابوالحسن خان صبا که از دوستان نزدیک ایرج میرزا بود در این باره نوشته:

اوقاتی که ایرج در خراسان بوده اشعاری ساخت و جهت مرحوم پدرم کمال السلطنه فرستاد. پدرم بی‌احتیاطی نمود و آن اشعار را در محضر دوستان خواند. طبعاً در مجالس اشخاصِ خوش حافظه هستند که فوراً حفظ می‌شوند. کم‌کم به گوش شاهزادهٔ متخلص به پروانه رسید، چون مرد مذهبی بود برآشفت و دو نفر سید خرافی را مأمور کشتن ایرج نمود.

«رنود خیراندیش» ایرج را از ماجرا مطلع می‌نماید. هر چند ایرج از مرگ وحشتی نداشت لیکن از بلوا و شورش و کشتن با افتضاح متوحش بود. از این رو شرح ما وقع را نزد حضرت آیت‌الله‌زاده که معروف به آقازاده بود برد. آقازاده در خراسان دارای شخصیت و اهمیت به‌سزایی بود. به ایرج دستور می‌دهد که بیانیه صادر و اشعار فوق را استنکاف نماید و ضمناً مرثیه‌ای هم بسازد. ایرج به دستور فوق عمل کرده و نتیجه خشم و غضب مردم را کاست و تیر پروانه به سنگ خورد...

در ایران تا بود ملا و مفتی/ به روز بدتر از این هم بیفتی

فقط یک‌وقت یک آزاده بینی/ یکی چون آیت‌الله‌زاده بینی…

 

1404/03/14 20:06
علیرضا فتح آبادی

سلام دوستان در بیت 14 یعنی 

کِی کُشته شود دوباره زنده/با نفرین تو بر کشنده؟!
نباید به جای واژه ی <زنده> واژه ی < مرده> قرار گیرد؟؟ حتی واژه ی < کشته> هم مناسب تر از این حالت بار معنایی را منتقل میکند

1404/07/14 11:10
رضا از کرمان

درود بر شما 

بنظر بنده به همین صورت صحیح است و میگه با نفرین تو بر یزید دوباره حسین ع زنده نخواهد شد . 

 

شاد باشی عزیز 

1404/07/17 21:10
معین فر

👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

1404/09/17 14:12
شاهین آگاه

البته که این امر درستی نیست و زیاده روی هست. در هر صنف و در هر عقیده ای یه سریا خیلی کندن و یک سریا خیلی تندرو. این امر هم تندروی هست در مذهب شیعیان که خب باید جلوش گرفته بشه که خداروشکر به حد قابل توجهی گرفته شده. اما اینکه سوال ایرج میرزا اینه که چرا شیون و گریه و ناله و زنده نشدن مرده و ... این دیگه بر میگرده به فهم پایینی که از امام حسین(ع) داشته و خودم به شخصه انتظار بیشتری داشتم از ایشون. شاید انتظار بیجایی بوده، به چشم یه عارف و مذهبی نباید به ایشون نگاه کرد. شاعر دربار یا بهتر بگم یه درباری شاعر