گنجور

شمارهٔ ۸۰ - آب حیات

آب حیات است پدر سوخته
حَبِّ نبات است پدر سوخته
وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدر سوخته
آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدر سوخته
تا بتوانیش بگیر و بکن
صَوم و صَلات است پدر سوخته
می نرسد جز به فرومایگان
خمس و زکات است پدر سوخته
سخت بود ره به دلش یافتن
حصن کلات است پدرسوخته
تنگ دهان، موی میان، دل سیاه
عین دوات است پدر سوخته
احمد و از مهر چنین منصرف
خصم نحات است پدر سوخته
با همه ناراستی و بد دلی
خوش حرکات است پدر سوخته
قافیه هر چند غلط می شود
باب لواط است پدر سوخته

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1401/07/18 20:10
احمد رحمت‌بر

خصم نحات یعنی دشمن طبیعت. یعنی این سیه‌چرده باعث شده است طبیعت شخص مورد اشاره برگردد و از مهر منصرف شود.

1402/02/14 03:05
پارسا د

خیر، واژه «نُحات» است یعنی «نحویون»

«منصرف» در علم نحو حالتی برای کلمه است که کلمه در این حالت اعراب نمی‌پذیرد و بی‌تغییر در یک حالت می‌ماند.

1401/07/18 20:10
احمد رحمت‌بر

این ویدیوی طنز که به تقلید از استاد الهی قمشه‌ای اجرا شده را ببینید، واقعا دیدنی است. تعدادی از ابیات این غزل هم میخواند و تفسیر می‌کند.
youtu.be/dmvdE-nul5c