شمارهٔ ۶۴ - گریز از نادان
دادم به مسیوهال خراسان را
عیسی صفت گریختم از احمق
نادان به کارها شده مستولی
دانا به خون دل شده مستغرق
شمارهٔ ۶۳ - انتقاد از قمه زنی: بشنو که لطیفۀ قشنگی استشمارهٔ ۶۵ - قلب مادر: داد معشوقه به عاشق پیغام
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دادم به مسیوهال خراسان را
عیسی صفت گریختم از احمق
هوش مصنوعی: من به انسانهایی شبیه عیسی در خراسان اعتماد کردم و از احمقها و نادانها فرار کردم.
نادان به کارها شده مستولی
دانا به خون دل شده مستغرق
هوش مصنوعی: جهان پر از افرادی است که نادانی بر کارهایشان حاکم شده، در حالی که افراد فرهیخته و دانا با درد و رنج عمیقی زندگی میکنند و در افکار و دلایل خود غرق هستند.