شمارهٔ ۶۲ - درویش
کیست آن بی شعور درویشی
که همیشه به لب بُوَد خاموش
نه کند هیچ گفتگو با کس
نه به حرفِ کسی نماید گوش
کارهایی کند سفیهانه
خارق عادت و مخالف هوش
مثلا در هوای گرم تموز
خرقۀ پشم افکند بر دوش
لیک در عین سَورت سرما
تن برهنه نماید از تن پوش
شمارهٔ ۶۱ - قطعه: گویند ماکیان را باید گرفت و کشتشمارهٔ ۶۳ - انتقاد از قمه زنی: بشنو که لطیفۀ قشنگی است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کیست آن بی شعور درویشی
که همیشه به لب بُوَد خاموش
هوش مصنوعی: چه کسی است آن درویش نادانی که همیشه لب به سخن نمیگشاید و خاموش میماند؟
نه کند هیچ گفتگو با کس
نه به حرفِ کسی نماید گوش
هوش مصنوعی: او هیچگاه با کسی گفتگو نمیکند و به صحبتهای دیگران توجه نمیکند.
کارهایی کند سفیهانه
خارق عادت و مخالف هوش
هوش مصنوعی: افرادی کارهایی انجام میدهند که احمقانه به نظر میرسد و با عقل و فهم ما سازگار نیست.
مثلا در هوای گرم تموز
خرقۀ پشم افکند بر دوش
هوش مصنوعی: مثلاً در هوای گرم تابستان، یک روپوش پشمی بر دوش میاندازد.
لیک در عین سَورت سرما
تن برهنه نماید از تن پوش
هوش مصنوعی: اما در حالی که سرما در اوج خود است، تن برهنه بدون پوشش خودش را نشان میدهد.