گنجور

شمارهٔ ۵۵ - جهاد اکبر

شب در بساط احرار از التفات سردار
کنیاک بود بسیار تریاک بود بی مر
هر کس به نشوه‌ای تاخت با نشوه کار خود ساخت
من هم زدم به وافور از حد خود فزون تر
تریاک مُفت دیدم هی بستم و کشیدم
غافل که صبح آن شب آید مرا چه بر سر
گشت از وفور وافور یُبس مزاج موفور
چونان که صبح ماندم در مستراح مضطر
تریاکیان الدنگ سازند سنده را سنگ
چون قافیه شود تنگ وسعت فُتد به مَدبر
یک ربع مات بودم زان پس به جد فزودم
تا جای تو نمودم خالی من ای برادر
تا سیل خون نیامد سنده برون نیامد
چیزی ز کون نیامد جز پشکل محجر
الحق که ریدن ما تریاکیان بدبخت
باشد جهاد با نفس یعنی جهاد اکبر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1400/10/11 19:01
عرفان عرفانی

الحق که باید ایرج میرزا رو سعدی نو خواند

در خمین قطعه ای که مضمونی مبتذل داره، چنان در بکاربستن آرایه ها حسن سلیقه  بخرج داده که آدم انگشت بدهن میمونه

1401/12/08 13:03
شاهرخ ابراهیمی

آن شخص که ملقب به جهاد اکبر بوده چه کاری کرده یا چه گفته بوده که ایرج میرزا اینطور پاسخش را داده است؟

1402/03/15 06:06
مهر و ماه

شاهرخ جان شخص که نبوده

جهاد با نفس رو جهاد اکبر نامیده اند

معنی: جهاد با نفس بزرگترین جهاد است...