گنجور

شمارهٔ ۲۶ - بقای انسب

قصّه شنیدم که بوالعَلا به همه عمر
لَحم نخورد و ذَوات لَحم نیازرد
در مرض موت با اجازهٔ دستور
خادم او جوجه‌با به محضر او برد
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تَحَسُر ز هر دو دیده بیفشرد
گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر؟
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اوّل ضعیف گشت و سپس مُرد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصّه شنیدم که بوالعَلا به همه عمر
لَحم نخورد و ذَوات لَحم نیازرد
هوش مصنوعی: روزی شنیدم که بوالعلا در تمام عمرش گوشت نخورده و هیچ چیزی که مربوط به گوشت باشد او را آزار نداده است.
در مرض موت با اجازهٔ دستور
خادم او جوجه‌با به محضر او برد
هوش مصنوعی: در زمان بیماری نزدیک به مرگ، با اجازهٔ شخص مورد اعتمادش، جوجه‌ای را به حضور او بردند.
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تَحَسُر ز هر دو دیده بیفشرد
هوش مصنوعی: وقتی خواجه آن پرنده‌ی کشته را دید، از شدت اندوه و تاسف، اشک‌ها را از هر دو چشمش فشرد.
گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر؟
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد
هوش مصنوعی: چرا مرغ شدی و شیر نشدی؟ تا کسی نتواند تو را به خون بکشاند و بخورد.
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اوّل ضعیف گشت و سپس مُرد
هوش مصنوعی: مرگ برای افرادی که ضعیف هستند یک اتفاق طبیعی به حساب می‌آید، اما هر فرد قوی نیز در ابتدا ضعیف می‌شود و سپس به سوی پایان زندگی می‌رود.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"بوالعلا"
با صدای سبحان گنجی (آلبوم وقتی خوابی)