گنجور

شمارهٔ ۱۴

ما خریدیم به جان عشق تو نی با زر و سیم
به زر و سیم خَرَد عشقِ بتان مردِ لئیم
عالمی پر بُوَد از رایحۀ مُشک و عبیر
مگر از پهلویِ زلفِ تو گذر کرد نسیم
بر بناگوشِ تو آن سنبل و سوسن باشد
یا که زلفست و بُوَد سنبل و سوسن به شمیم
یا که کردست خداوندِ ادب میر نظام
امتحانِ خطِ تعلیق به صد دایره جیم
خطّ بشکستهٔ او سخت‌تر از عهدِ درست
قولِ سنجیدۀ او بهتر از دُرِّ یتیم
آن وزیری که چو بنشیند بر مسندِ بار
مشتری را کند آدابِ وزارت تعلیم
آن امیری که چو روی آرد در پهنۀ رزم
دلِ مرّیخ ز سهمش به هراس است و به بیم
قهرِ او پوست بدرّانَد بر پیکرِ شیر
مهر او روح ببخشایَد بر عَظمِ رَمیم
عیدِ قربان را با عزّت و اقبال بر او
فر خجسته بِکُناد ایزدِ دَیّانِ رحیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.