گنجور

شمارهٔ ۲۱ - مزاح با ابوالحسن خان

ای بر کچلان دهر سرهنگ
حق حفظ کند سرِ تو از سنگ
ای آکچل، ای ابوالحسن‌خان
ای تو وزغ و حسین خرچنگ
من چون تو کچل ندیده‌ام هیچ
نه در کَن و سولَقان، نه در کَنگ
ماهِ فلکی نموده تقلید
از زِفتِ سرت به شکل و از رنگ
باشد کچلی نهان به فرقت
چون نشوه که مُضمَرَ است در بَنگ
آید چو نسیمِ ری به مشهد
از بویِ سرِ تو می‌شوم منگ
مدهوش کند مسافرین را
بویِ سرت از هزار فرسنگ
گفتی در شعر خود که هستم
من سائسِ صد هزار الدَنگ
رفتی که کنی ز بنده تعریف
هجوَم کردی تو، ای قُرُم ‌دَنگ
سائس یعنی که کارفرما
یا راهنما به صلح یا جنگ
معنایِ سیاست امر و نهی است
خوب است نظر کنی به فرهنگ
کی الدَنگان به من مطیعند
زین نسبت بد بُوَد مرا نَنگ
گر شعرِ دگر کلان جَفَنگ است
شعرِ تو کچل‌کلاچه اَجفَنگ
ماشاءَالله رفته رفته
خطّت شده مثلِ خطِّ خرچنگ
این‌ها همه طیبت و مزاح است
از من نشوی ، رفیق ، دلتنگ
در شعر، نه کس تو راست هم‌دوش
در خط، نه کسی تو راست هم‌سنگ
بر چنگ چو پنجه برگشایی
از پنجهٔ بار بَد فُتَد چنگ
سازِ تو عجیب‌تر ز درویش
نقشِ تو غریب‌تر ز ارژنگ
تو نی کچلی، سرت پر از موست
وان‌گاه چه مویِ خوبِ خوش‌رنگ
تازی تو به علم همچو خرگوش
دیگر متعلّمان چو خرچنگ
اِن شاءَاللّه پیر گردی
گوزم شود از سِبیلت آونگ
از بردن اسمِ داش کاظم
گردید دلم چو قافیه تنگ
صد حیف از آن رفیقِ یک‌روی
افسوس از آن رفیقِ یک‌رنگ
تا صبح مرا نمی‌بَرَد خواب
آید چوخیالِ او شباهنگ
افسوس که رفت و دوستان را
دیگر نرسد به دامنش چنگ
ما نیز رویم از پی او
یعنی که برندمان به اُردَنگ
راهی‌ست که طی نماید آن را
هم اسبِ رونده، هم خرِلنگ
هم آن‌که به چاه کرد منزل
هم آن‌که به ماه بُرد اورنگ
هم آن‌که وزیر شد به تزویر
هم آن‌که وکیل شد به نیرنگ
در هم کوبد زمانه ما را
ماییم برنج و آسمان دنگ

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بر کچلان دهر سرهنگ
حق حفظ کند سرِ تو از سنگ
هوش مصنوعی: ای بر کچلان زمان، رئیس حق تو را از خطرات محافظت کند و از آسیب‌ها دور نگه دارد.
ای آکچل، ای ابوالحسن‌خان
ای تو وزغ و حسین خرچنگ
هوش مصنوعی: ای آکچل، ای ابوالحسن‌خان، تو همانند وزغ و حسین خرچنگ هستی.
من چون تو کچل ندیده‌ام هیچ
نه در کَن و سولَقان، نه در کَنگ
هوش مصنوعی: من هیچ‌کس را مانند تو که کچل باشد، ندیده‌ام؛ نه در کَن و سولَقان و نه در کَنگ.
ماهِ فلکی نموده تقلید
از زِفتِ سرت به شکل و از رنگ
هوش مصنوعی: ماهِ آسمانی مثل رنگ و شکل سر زِفت (مردی سرسخت) را تقلید کرده است.
باشد کچلی نهان به فرقت
چون نشوه که مُضمَرَ است در بَنگ
هوش مصنوعی: شاید کچلی در جدایی مانند نشوه پنهان باشد، چرا که در دیوانگی نهفته است.
آید چو نسیمِ ری به مشهد
از بویِ سرِ تو می‌شوم منگ
هوش مصنوعی: وقتی که نسیم خوش بوی ری به مشهد می‌وزد، بوی سر تو مرا به شدت مست و سرمست می‌کند.
مدهوش کند مسافرین را
بویِ سرت از هزار فرسنگ
هوش مصنوعی: بوی موهایت آن‌قدر خوشبو است که حتی از هزار فرسنگ دورتر هم می‌تواند مسافران را شیفته و مدهوش کند.
گفتی در شعر خود که هستم
من سائسِ صد هزار الدَنگ
هوش مصنوعی: گفته‌ای در اشعار خود که من مربی و راهنمای هزاران آدم ناتوان و بی‌تجربه هستم.
رفتی که کنی ز بنده تعریف
هجوَم کردی تو، ای قُرُم ‌دَنگ
هوش مصنوعی: تو رفتی تا از بنده تعریف کنی، اما در واقع با حرف‌هایت مرا به تمسخر کشیدی، ای عجب آدمی!
سائس یعنی که کارفرما
یا راهنما به صلح یا جنگ
هوش مصنوعی: سائس به معنای کسی است که مسئولیت هدایت و مدیریت دارد، چه در شرایط صلح و چه در شرایط جنگ.
معنایِ سیاست امر و نهی است
خوب است نظر کنی به فرهنگ
هوش مصنوعی: سیاست به معنای فرمان دادن و هدایت کردن است. بهتر است به فرهنگ خود توجه داشته باشی.
کی الدَنگان به من مطیعند
زین نسبت بد بُوَد مرا نَنگ
هوش مصنوعی: افرادی که اصول و قواعد را زیر پا می‌گذارند، هیچ‌گاه نمی‌توانند به من گوش فرا دهند؛ چنین نسبتی برای من ننگین است.
گر شعرِ دگر کلان جَفَنگ است
شعرِ تو کچل‌کلاچه اَجفَنگ
هوش مصنوعی: اگر دیگر شعرها بی‌ارزش و بی‌معنی هستند، شعر تو هم به اندازه‌ی آن‌ها بی‌محتوا و ناپخته است.
ماشاءَالله رفته رفته
خطّت شده مثلِ خطِّ خرچنگ
هوش مصنوعی: چه خوب که خطّ تو کم‌کم دارد مثل خطِ خرچنگ شکل می‌گیرد.
این‌ها همه طیبت و مزاح است
از من نشوی ، رفیق ، دلتنگ
هوش مصنوعی: این‌ها همه داستان‌ها و شوخی‌های نیکو است، پس از من دور نشو، دوست عزیزم، که دلتنگ می‌شوم.
در شعر، نه کس تو راست هم‌دوش
در خط، نه کسی تو راست هم‌سنگ
هوش مصنوعی: در شعر، هیچ‌کس نمی‌تواند به اندازه تو در کنار تو باشد و هیچ‌کس هم‌وزن تو نیست.
بر چنگ چو پنجه برگشایی
از پنجهٔ بار بَد فُتَد چنگ
هوش مصنوعی: وقتی که در زندگی با مشکلات و سختی‌ها روبه‌رو می‌شوی و از آن‌ها عبور می‌کنی، در نهایت از آن گرفتاری‌ها رها می‌شوی و به آرامش می‌رسی.
سازِ تو عجیب‌تر ز درویش
نقشِ تو غریب‌تر ز ارژنگ
هوش مصنوعی: آهنگ تو بسیار جالب‌تر از ساز درویش است و تصویر تو نامانوس‌تر از شگفتی‌های طبیعت به نظر می‌رسد.
تو نی کچلی، سرت پر از موست
وان‌گاه چه مویِ خوبِ خوش‌رنگ
هوش مصنوعی: تو مثل نی هستی که کچل شده، ولی سرت پر از موهای زیبا و خوش‌رنگ است.
تازی تو به علم همچو خرگوش
دیگر متعلّمان چو خرچنگ
هوش مصنوعی: تو در علم مانند خرگوشی هستی که سریع و چابک به جلو می‌رود، اما دیگران مانند خرچنگ به آرامی و کندی پیشرفت می‌کنند.
اِن شاءَاللّه پیر گردی
گوزم شود از سِبیلت آونگ
هوش مصنوعی: اگر خدا بخواهد، وقتی که به سن پیری می‌رسی، دندان‌هایت از داشتن سبیل، آویزان خواهد شد.
از بردن اسمِ داش کاظم
گردید دلم چو قافیه تنگ
هوش مصنوعی: وقتی نام داش کاظم را می‌برم، دلم به شدت ناراحت و دلگیر می‌شود، شبیه تنگی قافیه.
صد حیف از آن رفیقِ یک‌روی
افسوس از آن رفیقِ یک‌رنگ
هوش مصنوعی: بسیار متأسفم از رفیق یک‌چهره، افسوس که او تنها یک‌رنگ دارد.
تا صبح مرا نمی‌بَرَد خواب
آید چوخیالِ او شباهنگ
هوش مصنوعی: تا صبح خواب به سراغم نمی‌آید، چون یاد او مانند خیال شب‌هنگام در ذهنم است.
افسوس که رفت و دوستان را
دیگر نرسد به دامنش چنگ
هوش مصنوعی: متأسفم که او رفت و دیگر دوستان نمی‌توانند به او دسترسی داشته باشند یا او را در آغوش بگیرند.
ما نیز رویم از پی او
یعنی که برندمان به اُردَنگ
هوش مصنوعی: ما هم به دنبال او می‌رویم، یعنی اینکه ما را به سفر و مقصدی خاص می‌برند.
راهی‌ست که طی نماید آن را
هم اسبِ رونده، هم خرِلنگ
هوش مصنوعی: این مسیر به گونه‌ای است که هم اسب تندرو و هم الاغ آرام می‌توانند آن را طی کنند.
هم آن‌که به چاه کرد منزل
هم آن‌که به ماه بُرد اورنگ
هوش مصنوعی: کسی که در چاه زندگی می‌کند و کسی که به بالاترین مقام‌ها می‌رسد، هر دو در نهایت یکسانند.
هم آن‌که وزیر شد به تزویر
هم آن‌که وکیل شد به نیرنگ
هوش مصنوعی: شخصی که به وسیله فریب به مقام وزیری رسید، همان کسی است که با نیرنگ و حقه‌بازی وکیل شد.
در هم کوبد زمانه ما را
ماییم برنج و آسمان دنگ
هوش مصنوعی: زندگی ما را زمانه به هم می‌ریزد، اما ما مثل برنج درون یک ظرف هستیم و آسمان مثل دنگی است که بر روی ما قرار دارد.