شمارهٔ ۱۹ - مطایبه
پدرش گفته که با من ننشیند پسرش
مُردَم از غصّه خدا مرگ دهد بر پدرش
گر بمیرد پدرش جایِ غم و ماتم نیست
زنده ام من ، بنوازم ز پدر خوب ترش
لَله را نیز اگر دست به سر می کردم
خوب می شد که کشم دست اُبُوَّت به سرش
بعدِ مرگِ پدرش کارِ لَله آسانست
به دهن کوبم اگر حرف زند مشتِ زرش
لَله ها قاطِبةً راهبرِ اطفالند
گر دهم سیم کجا خود نشود راهبرش ؟
مادرش بی خبر از عالَمِ ما خواهد بود
گر نسازد لَله از عالَمِ ما با خبرش
باید از فتنۀ دورِ قمرش داشت نگاه
تا نگهدار شود فتنۀ دورِ قمرش
گر خداوند اجابت کند این دعوتِ من
بزند دستِ قضا دستِ قضا بر کمرش
دور و نزدیک خبردار شوم از حالش
حاضر آیم به بَرَش چون شنوم مُحتَضَرش
چهره غمناک کنم ، جامۀ جان چاک کنم
گریه آغاز کنم چون رفقای دگرش
داستان ها کنم از دوستیِ آن مرحوم
قصّه ها سر کنم از خوبیِ خلق و سِیَرَش
تا نگویند تو را با پسرِ غیر چه کار
مادرش را به زنی گیرم و گردم پدرش
باش تا در اثرِ تربیتِ من بینی
چند سالِ دگرش صاحبِ چندین هنرش
حسن خوبست اگر کامِ دل از وی گیری
ثمرش چیست درختی که نچینی ثمرش ؟
ساده را باید یک موی نباشد به سرین
ظرفِ مودار اگر مفت دهندش ، مَخَرش
همچنان گر دو شبانروز نیابی خورشی
هر غذایی که در او موی ببینی مَخُورش
شمارهٔ ۱۸ - مزاح با یکی از وزیران: بیضهام رنجور شد از بیضهات دور ای وزیرشمارهٔ ۲۰ - در مدح امیر نظام: هر که را با سرِ زلفِ سیه افتد کارش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پدرش گفته که با من ننشیند پسرش
مُردَم از غصّه خدا مرگ دهد بر پدرش
هوش مصنوعی: پدرش به او گفته که با من ننشیند و من از غصه او مردهام. ای کاش خداوند پدرش را هم به خاطر این درد، از دنیا ببرد.
گر بمیرد پدرش جایِ غم و ماتم نیست
زنده ام من ، بنوازم ز پدر خوب ترش
هوش مصنوعی: اگر پدرش بمیرد، هیچ جایی برای غم و اندوه وجود ندارد، چون من زندهام و میتوانم او را به خاطر پدرش بیشتر از او نوازش کنم.
لَله را نیز اگر دست به سر می کردم
خوب می شد که کشم دست اُبُوَّت به سرش
هوش مصنوعی: اگر دستی به سر خدا میکشیدم، به شکلی زیبا میشد که میخواستم دست محبتام را به سرش بگذارم.
بعدِ مرگِ پدرش کارِ لَله آسانست
به دهن کوبم اگر حرف زند مشتِ زرش
هوش مصنوعی: بعد از فوت پدرش، کارش خیلی راحت میشود. اگر او صحبت کند، من میتوانم با دهانش جوابش را بدهم و با مشت به او پاسخ دهم.
لَله ها قاطِبةً راهبرِ اطفالند
گر دهم سیم کجا خود نشود راهبرش ؟
هوش مصنوعی: همهی بچهها به دست خدا هدایت میشوند. اگرچه به او کمک کنم، آیا او خودش نمیتواند راه خود را پیدا کند؟
مادرش بی خبر از عالَمِ ما خواهد بود
گر نسازد لَله از عالَمِ ما با خبرش
هوش مصنوعی: اگر مادرش از اوضاع و احوال این دنیا بیخبر باشد، نباید از درد و رنج او ناله کند و باخبرش سازد.
باید از فتنۀ دورِ قمرش داشت نگاه
تا نگهدار شود فتنۀ دورِ قمرش
هوش مصنوعی: برای دوری از مشکلات ناشی از جاذبه و زیبایی کسی که مانند قمر است، باید مراقب بود و با دقت به او نگاه کرد تا این مشکلات کنترل شوند و به وجود نیایند.
گر خداوند اجابت کند این دعوتِ من
بزند دستِ قضا دستِ قضا بر کمرش
هوش مصنوعی: اگر خداوند دعوت من را پاسخ دهد، سرنوشت خود را بر دوش میگیرد.
دور و نزدیک خبردار شوم از حالش
حاضر آیم به بَرَش چون شنوم مُحتَضَرش
هوش مصنوعی: وقتی که خبر حال او را بشنوم، بیدرنگ نزدش میروم، چه نزدیک باشد و چه دور.
چهره غمناک کنم ، جامۀ جان چاک کنم
گریه آغاز کنم چون رفقای دگرش
هوش مصنوعی: میخواهم چهرهای غمگین به خود بزنم و خودم را از لحاظ روحی و جسمی به هم بریزم. شروع به گریه میکنم مانند دیگر دوستانم.
داستان ها کنم از دوستیِ آن مرحوم
قصّه ها سر کنم از خوبیِ خلق و سِیَرَش
هوش مصنوعی: من از دوستی آن مرحوم داستانها میگویم و قصهها را درباره خوبیهای او و سیرهاش آغاز میکنم.
تا نگویند تو را با پسرِ غیر چه کار
مادرش را به زنی گیرم و گردم پدرش
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگوید کسی چه ارتباطی با فرزند دیگران داری، مادرش را به همسری برگزینم و خود را پدر او بدانم.
باش تا در اثرِ تربیتِ من بینی
چند سالِ دگرش صاحبِ چندین هنرش
هوش مصنوعی: باش تا ببینی که با تربیت من، در چند سال آینده او دارای چندین هنر خواهد شد.
حسن خوبست اگر کامِ دل از وی گیری
ثمرش چیست درختی که نچینی ثمرش ؟
هوش مصنوعی: زیبایی و حسن خوبی است، اما اگر نتوانی از آن لذت ببری، فایدهای ندارد. مانند درختی که میوهاش را نچینی، سودی از آن نمیبری.
ساده را باید یک موی نباشد به سرین
ظرفِ مودار اگر مفت دهندش ، مَخَرش
هوش مصنوعی: فرد بیتجربه و ساده، نباید به چیزهایی که ارزش واقعی ندارند، دل ببندد. اگر هم به او چیزی بدون زحمت و رایگان داده شود، نباید به آن اطمینان کند یا به آن وابسته شود.
همچنان گر دو شبانروز نیابی خورشی
هر غذایی که در او موی ببینی مَخُورش
هوش مصنوعی: اگر به مدت دو شبانهروز نتوانی خوراکی پیدا کنی، حتی اگر غذایی که میبینی مو داشته باشد، آن را نخور.
حاشیه ها
1403/09/19 11:12
برمک
حسن خوبست اگر کامِ دل از وی گیری
ثمرش چیست درختی که نچینی ثمرش ؟
ساده را باید یک موی نباشد به سرین
ظرفِ مودار اگر مفت دهندش ، مَخَرش