شمارهٔ ۱۸ - مزاح با یکی از وزیران
بیضهام رنجور شد از بیضهات دور ای وزیر
پرسشی کن گاهگاه از حالِ رنجور ای وزیر
دیر گاهی شد که از احوالِ تخمم غافلی
این چنین غفلت بود از چون تویی دور ای وزیر
از همان روزی که شد با تو امورِ خارجه
بیضهام از نو ورم کردست پرزور ای وزیر
این نه آن خایه است کان را دیدهای در کودکی
در بزرگی گشته این اوقات مشهور ای وزیر
چون جراید را دو روز دیگر آزادی دهند
شرحِ آن را دید خواهی جمله مسطور ای وزیر
نسبتاً اندر درشتی دانۀ خرما شدست
بیضهای کو بود چون یک حبِّ انگور ای وزیر
عاقبت چشمِ بدِ مردم بدو آسیب زد
گرچه بود از چشمها پیوسته مستور ای وزیر
پاک وافوری شدم از بس که گفتند این و آن
بهر تسکینِ وَجَع خوبست وافور ای وزیر
برندارم یک قدم از ترسِ جان بیبیضهبند
گشتهام در دستِ تخمِ خویش مقهور ای وزیر
آنچنان حسّاس شد تخمم که زحمت میبَرَد
از طنینِ پشّهای چون نیشِ زنبور ای وزیر
پی به دردِ من نخواهی برد با این حرفها
تا نگردد بیضهات با بیضهام جور ای وزیر
رحم کرد ایزد که یک تخمم چنین رنجور گشت
هردو گر میشد شدی نور عَلیٰ نور ای وزیر
خایۀ بیچاره را این زحمت از کیرست و بس
جمله آتشها بود از گور این کور ای وزیر
کیر کافرکیش یک شب اختیار از من ربود
خورده بودم کاش آن شب حَبِّ کافور ای وزیر
کون صافی بود لیکن میکرب سوزاک داشت
همچو زهری کو بود در جام بُّلور ای وزیر
لَذّتی گر بود یا نه حالی آن لَذّت گذشت
زحمتش باقیست با من تا لبِ گور ای وزیر
هر سَحَر دارم امید آنکه دیگر چرک نیست
چون فشارم کلّۀ کیرم شوم بور ای وزیر
بس که دَستور آمد و انواعِ مرهمها گذاشت
رید بر تخم من بیچاره دَستور ای وزیر
زین جسارتها که کردم عذر من پذرُفته دار
شاعرم من شاعران باشند معذور ای وزیر
شمارهٔ ۱۷ - خوشامد به شاه در مهمانیِ وزیر: تا شهنشاهِ جهان گردید مهمانِ وزیرشمارهٔ ۱۹ - مطایبه: پدرش گفته که با من ننشیند پسرش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیضهام رنجور شد از بیضهات دور ای وزیر
پرسشی کن گاهگاه از حالِ رنجور ای وزیر
بیضهام از دوری بیضهی تو دچار رنج شده است ای وزیر. از حال بد من گاهی پرسوجو کن ای وزیر.
دیر گاهی شد که از احوالِ تخمم غافلی
این چنین غفلت بود از چون تویی دور ای وزیر
مدت زیادی است که از وضعیت بیضهی من بیخبر هستی. اینطور غفلت کردن از کسی مثل تو، دور از انتظار است ای وزیر.
از همان روزی که شد با تو امورِ خارجه
بیضهام از نو ورم کردست پرزور ای وزیر
از روزی که وزیر امور خارجه شدهای، بیضهی من دوباره بسیار ورم کرده است ای وزیر.
این نه آن خایه است کان را دیدهای در کودکی
در بزرگی گشته این اوقات مشهور ای وزیر
این دیگر آن بیضه نیست که آن را در کودکی دیدهای، اکنون به بزرگی مشهور شده است.
چون جراید را دو روز دیگر آزادی دهند
شرحِ آن را دید خواهی جمله مسطور ای وزیر
هوش مصنوعی: وقتی که دو روز دیگر به روزنامهها آزادی بدهند، تو خواهی دید که تمام جزئیات آن به تصویر کشیده شده است، ای وزیر.
نسبتاً اندر درشتی دانۀ خرما شدست
بیضهای کو بود چون یک حبِّ انگور ای وزیر
اگر بیضهی من پیش از این به اندازهی حبهی انگور بوده است، اکنون به اندازهی خرما شده است ای وزیر.
عاقبت چشمِ بدِ مردم بدو آسیب زد
گرچه بود از چشمها پیوسته مستور ای وزیر
هوش مصنوعی: در نهایت، نگاه بد و حسادت مردم به او آسیب رساند، هرچند که همیشه از چشمها پنهان بود، ای وزیر.
پاک وافوری شدم از بس که گفتند این و آن
بهر تسکینِ وَجَع خوبست وافور ای وزیر
از بس که دیگران گفتند وافور و مصرف تریاک برای کاهش درد خوب است، من به وافوری شدم ای وزیر.
برندارم یک قدم از ترسِ جان بیبیضهبند
گشتهام در دستِ تخمِ خویش مقهور ای وزیر
از ترس جانم بدون بیضهبند حتی یک قدم هم برنمیدارم. به دست بیضهی خودم شکست خوردهام ای وزیر.
آنچنان حسّاس شد تخمم که زحمت میبَرَد
از طنینِ پشّهای چون نیشِ زنبور ای وزیر
هوش مصنوعی: تخم من چنان حساس شده که حتی صدا و وز وز یک پشه هم برایش آزاردهنده است، مانند نیش یک زنبور. ای وزیر!
پی به دردِ من نخواهی برد با این حرفها
تا نگردد بیضهات با بیضهام جور ای وزیر
تا بیضهات همانند بیضهی من نشود، از درد من آگاه نخواهی شد ای وزیر.
رحم کرد ایزد که یک تخمم چنین رنجور گشت
هردو گر میشد شدی نور عَلیٰ نور ای وزیر
خدا رحم کرد که فقط یک بیضهی من به این رنج گرفتار شد، اگر هر دو اینچنین میشدند بسیار بدتر میشد ای وزیر.
خایۀ بیچاره را این زحمت از کیرست و بس
جمله آتشها بود از گور این کور ای وزیر
رنج بیضهی بیچاره فقط به خاطر کیر است. دردسرها همه به خاطر اوست ای وزیر.
کیر کافرکیش یک شب اختیار از من ربود
خورده بودم کاش آن شب حَبِّ کافور ای وزیر
کیر یک شب اختیار مرا از من گرفت. کاش آن شب کافور خورده بودم وزیر.
کون صافی بود لیکن میکرب سوزاک داشت
همچو زهری کو بود در جام بُّلور ای وزیر
باسن نرمی بود اما به میکروب سوزاک آلوده بود. همانند زهری که در لیوان شیشهای ریخته شده باشد ای وزیر.
لَذّتی گر بود یا نه حالی آن لَذّت گذشت
زحمتش باقیست با من تا لبِ گور ای وزیر
هوش مصنوعی: اگر لذتی وجود داشت یا نه، آن لحظه به پایان رسیده است، اما زحمت و رنجی که پشت سر گذاشتم هنوز با من است تا دم مرگ، ای وزیر.
هر سَحَر دارم امید آنکه دیگر چرک نیست
چون فشارم کلّۀ کیرم شوم بور ای وزیر
هر صبح امید دارم که عفونت به پایان رسیده است اما چون سر آلتم را فشار میدهم قرمز میشوم ای وزیر.
بس که دَستور آمد و انواعِ مرهمها گذاشت
رید بر تخم من بیچاره دَستور ای وزیر
با نسخهی پزشک داروهای بسیاری را بر بیضهام گذاشتند اما وضعیت بیضهام بدتر شد ای وزیر.
زین جسارتها که کردم عذر من پذرُفته دار
شاعرم من شاعران باشند معذور ای وزیر
هوش مصنوعی: من از این جسارتهایی که انجام دادم، عذرخواهیام را بپذیر و بدان که من شاعرم و شاعران همیشه در معرض بخشش هستند، ای وزیر.
حاشیه ها
1403/03/05 13:06
پارسی
اینو باید خطاب به تکتک وزرای جمهوری اسلامی گفت
1403/09/19 11:12
برمک
ههههه
هردو گر میشد شدی نور علی نور ای وزیر