گنجور

شمارهٔ ۴ - عاقبت ضعیفی

قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
در مرض موت با اجازه دستور
خادم او جوجه با به محضر او برد
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد
گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
هوش مصنوعی: شنیده‌ام که بوالعلا در تمام عمرش گوشت نخورده و هیچ زمانی نیز در معرض آزار و اذیت گوشت‌خواران نبوده است.
در مرض موت با اجازه دستور
خادم او جوجه با به محضر او برد
هوش مصنوعی: در زمان بیماری و نزدیک به مرگ، با اجازه‌ی خدمتکار، جوجه‌ای را به حضور او بردند.
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد
هوش مصنوعی: وقتی خواجه آن پرنده کشته را دید، از شدت افسوس و ناراحتی، اشک از هر دو چشمانش سرازیر شد.
گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد
هوش مصنوعی: چرا تو به مرغی درآیی و به شیر تبدیل نشوی تا کسی نتواند تو را به خون بکشد و بخورد؟
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد
هوش مصنوعی: مرگ برای افراد ضعیف یک واقعیت عادی و طبیعی به حساب می‌آید، زیرا هر فرد قوی ابتدا به مرور زمان ضعیف می‌شود و در نهایت جان خود را از دست می‌دهد.