شمارهٔ ۲ - چه عجب؟
وه چه خوب آمدی، صفا کردی
چه عجب شد که یاد ما کردی؟
ای بسا آرزوت می مُردم
خوب شد آمدی، صفا کردی
آفتاب از کدام سمت دمید
که تو امروز یاد ما کردی؟
از چه دستی سحر بلند شدی
که تفقُد به بینوا کردی؟
قلم پا به اختیار تو نبود
یا ز سهوالقلم خطا کردی؟
بی وفایی مگر چه عیبی داشت
که پشیمان شدی وفا کردی؟
شب مگر خواب تازه ای دیدی
که سحر یاد آشنا کردی؟
هیچ دیدی که اندرین مدت
از فراقت به ما چه ها کردی؟
دست بردار از دلم ای شاه
که تو این مُلک را گدا کردی
با تو هیچ آشتی نخواهم کرد
با همان پا که آمدی برگرد
شمارهٔ ۱ - من گرفتم تو نگیر: زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیرشمارهٔ ۳ - کار و بار: ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وه چه خوب آمدی، صفا کردی
چه عجب شد که یاد ما کردی؟
هوش مصنوعی: چه خوب که به دیدار ما آمدی، چقدر خوشحال کننده است که یاد ما را در دل نگه داشتهای!
ای بسا آرزوت می مُردم
خوب شد آمدی، صفا کردی
هوش مصنوعی: خیلی از آرزوهایم باعث ناراحتیام میشدند، اما آمدی و باعث شادی و آرامش من شدی.
آفتاب از کدام سمت دمید
که تو امروز یاد ما کردی؟
هوش مصنوعی: کدام علت باعث شد که امروز به یاد ما افتادی که قبلاً از ما دور بودی؟
از چه دستی سحر بلند شدی
که تفقُد به بینوا کردی؟
هوش مصنوعی: از کدام منبع قدرت سحر به دست آوردی که این گونه به بیچارگی دیگران توجه کردی؟
قلم پا به اختیار تو نبود
یا ز سهوالقلم خطا کردی؟
هوش مصنوعی: قلم تحت کنترل تو نبود یا اینکه به اشتباه چیزی نوشتی؟
بی وفایی مگر چه عیبی داشت
که پشیمان شدی وفا کردی؟
هوش مصنوعی: بیوفایی چه اشکالی داشت که حالا پشیمان شدی و بخواهی وفا کنی؟
شب مگر خواب تازه ای دیدی
که سحر یاد آشنا کردی؟
هوش مصنوعی: آیا شبی خواب جدیدی دیدهای که صبح یاد کسی آشنا را در ذهنت زنده کردی؟
هیچ دیدی که اندرین مدت
از فراقت به ما چه ها کردی؟
هوش مصنوعی: آیا تا به حال متوجه شدی که در این مدت دوری تو چه تاثیری بر ما گذاشته است؟
دست بردار از دلم ای شاه
که تو این مُلک را گدا کردی
هوش مصنوعی: از دل من دست بردار ای پادشاه، زیرا تو با کارهایت این سرزمین را ویران کردی.
با تو هیچ آشتی نخواهم کرد
با همان پا که آمدی برگرد
هوش مصنوعی: هیچ گاه با تو صمیمی نشده و نمیشوم، همانطور که با پای خود آمدی، با همان پا برگرد.
حاشیه ها
1403/01/06 01:04
سعید
به احتمال فراوان شهریار غزل معروفِ «چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی» را با التفات به این غزل ایرج میرزا سروده باشد